مهشبتاجیک / رادیو کوچه
آشنایی امیر و فرشته از دانشگاه شروع شد. هر دو از دانشجوهای فعال دانشکده بودند که در انجام یک پروژهی تحقیقاتی در یک گروه قرار گرفتند و این آشنایی به ازدواج انجامید. مشکلات اولیهای سر راهشان قرار داشت که به کمک یکدیگر مرتفع کردند. منتها مشکلاتی که در ابتدا به نظرشان کوچک و پیش پا افتاده میرسید بعدها از عمدهترین مشکلاتشان شد. امیر و فرشته چندین بار تصمیم به جدایی از یکدیگر گرفتند که همیشه با گوشزد اطرافیان به مشکلات آتی و عدم داشتن پایگاه محکم به خصوص برای فرشته و در نهایت به خاطر فرزندانشان از این مسئله گذشتند و به زندگی کنار یکدیگر با یک طلاق عاطفی ادامه دادند.
فایل صوتی را از اینجا بشنوید
زندگی در جامعهای که گرفتار سنتها و خطوط پررنگی از شریعت و قوانین شریعت باشد، بسیاری از زندگیها حتا قبل از ترمیم محکوم به شکست میشوند. در جوامع سنتی و با بنیانهای مردسالارانه که با زنان به عنوان نمودی از مردبودگی برخورد مینماید و مردان را از ابتدا به صورت افرادی با جنس برتر تربیت مینماید، شاید ناخواسته آنها را به میدانهای جنگ با یکدیگر رهنمون میکند و زندگی مشترک به مثابه کارزاری خواهد شد که افراد برای احقاق خود باید با یکدیگر مبارزه کنند. افرادی که در این میان از حقوق اولیه هم برخوردار نیستند و تن به ازدواجهای اجباری میدهند، تکلیف مشخصی دارند. ایشان با عدم هرگونه استقلال و شرایط خاص باید به هر زندگی که برای آنان تدارک دیده شده است تن در دهند. این مسئله اما در میان افرادی هم که با استفاده از حقوق اولیهای که دارند، دست به انتخاب میزنند وجود دارد و در ادامه بندها و خطوط قرمز موجود در جامعه بسیاری از حقوق را خود به خود از بین میبرد.
در ازدواجهایی که افراد خود دخیل در انتخاب بودهاند و اجباری در کار نبوده است هم اگر با مشکلی مواجه شود، بسیاری از بازدارندهها وجود دارد که به افراد اجازه نمیدهد تا بتوانند با جدایی از یکدیگر این اشتباه را جبران کنند و یا حداقل به مشکلی ادامهدار تبدیلش ننمایند تا افراد دیگری که در راس آن فرزندان خانواده هستند، درگیر این مشکل شوند و این آسیب به صورت مضاعف و سریالی به افراد دخیل منتقل شود. دوستان، خانواده، همکاران و نزدیکترین افرادی که وجود دارند در شرایطی نامطلوب که برای اشخاص بهوجود آمده است بدون درک و پذیرش مشکل میتوانند بسیار مخرب عمل نمایند. آنها با نصیحت، یادآوری مشکلاتی که در آینده مضاعف خواهد شد و ایجاد ترس، خطوط قرمز را بازتولید میکنند و به واسطهی ایجاد ترسهایی که حتا ممکن است هرگز اتفاق نیفتد افراد را تشویق به ادامهی راه اشتباه خود مینمایند.
به طور معمول زمانی که افراد متوجه میشوند نمیتوانند در کنار یکدیگر به زندگی مشترک ادامه دهند ممکن است تصمیم به جدایی بگیرند اما موانعی که وجود دارد آنها را مجبور به ادامهی یک زندگی جهنمی در کنار یکدیگر میکند
زمانهایی بهواسطهی نبود آگاهی، تبلیغات شریعت و دینی علیه پدیدهی طلاق و هم چونین برخوردهای نادرست با افرادی که از یکدیگر جدا شدهاند و مقصر قلمداد کردن مداوم آنها و عدم پذیرش ایشان در جامعه به خصوص برای زنان جدایی برای بسیاری از آنان دشوار و حتا غیر ممکن است. به طور معمول زمانی که افراد متوجه میشوند که نمیتوانند در کنار یکدیگر به زندگی مشترک ادامه دهند و ادامه دادن این مسیر منجر به آسیبهای روحی و روانی بیشتر برای هر دو میشود ممکن است تصمیم به جدایی بگیرند. اما موانعی که وجود دارد آنها را مجبور به ادامهی یک زندگی جهنمی در کنار یکدیگر میکند. این مسیر برای هر دو طرف مشکل و فرساینده خواهد بود. اما در این میان زنان به دلیل بسیاری از محدودیتها در معرض آسیب بیشتری هستند. قوانین و عرف به طور بالقوه طوری طراحی شده است که حقوق به مردان داده شده و زنان در زیر لوای نام مردان باید به احقاق حقوق خود برسند. در بسیاری از موارد زوجهایی که به مشکل برمیخورند، توسط نزدیکانشان تشویق به بچهدار شدن میشوند که از اشتباهترین پیشنهادات در این زمینه است، زیرا به صورت درصدی هم محاسبه شود، این مسئله هیچ کمکی به حل مشکلات زوج نکرده و تنها مشکلات آنها را چند برابر میکند. زیرا حالا باید برای فرد سوم و چهارمی هم تصمیمگیری نمایند که از ابتدا در مشکلات به هیچ عنوان دخیل نبودهاند و حالا یکی از آسیبپذیرترین افراد در این فرایند هستند. مسئلهی دیگر به خصوص برای زنان در مطرح کردن مسئلهی جدایی از دست دادن پایگاه اجتماعی و حمایت و محبت نزدیکان است در نتیجه ممکن است هویت فردی و اجتماعیاشان دچار خلل شود. اما دردناکترین مسئلهای که در این میان وجود دارد این است که جدا شدن و وارد یک زندگی جدید شدن تنها با تصمیمگیری و انجام فرایند طلاق انجام نمیپذیرد و در تمام افراد جامعه چه آنها که با انتخاب وارد زندگی مشترک شدهاند و چه گروهی که مجبور به ازدواجهای اجباری شدهاند ممکن است در فرایند جدایی اتفاقهایی بیفتد که از دست دادن محبت و پایگاههای عاطفی خوشبینانهترین اتفاقات ممکن باشد.
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»