این هم یکی دیگر از عجایب روزگار است که کشورهای مدعی پیشرو بودن در حقوق و تشخص زنان، کسی را بانوی اول کشورشان مینامند که شوهرش آقای اول باشد! بانوی اول در این فرهنگها، نه از آن بابت بانوی اول است که به عنوان یک انسان مستقل، خود شخصن توانمندی یا هنری داشته، بلکه فقط از آن بابت بانوی اول است که به ازدواج با آقای اول مفتخر شده! مهم نیست که در کشورهایی همچون فرانسه یا ایتالیا، هزاران بانوی توانمندتر از خانم کارلا برونی یا ورونیکا لاریو وجود داشتهاند در هر حال، خانمها برونی یا لاریو بانوی اول محسوب میشدهاند، چون یک روز آقایان نیکولا سارکوزی یا سیلویو برلوسکونی از ایشان (هم!) خوششان آمده.
این نحوهی اول محسوب کردن، تناقضی آشکار با ارزشهایی دارد که این کشورها خود را منادی آن میدانند. این لقب در بطن خویش، بیشتر حامل ارزشهای «حریم سلطان«ی است اگرچه پیچیده در لباسی مدرننما و پر زرق و برق. در این لقب، اثری از شخصیت مستقل زن و استقلال هویتش دیده نمیشود؛ هویت زن در اینجا منحصرن سایهای از انتساب به شوهر است. اگر بین آقای برلوسکونی و خانم لاریو طلاق واقع شود (کما این که در دورهی آخر نخست وزیری برلوسکونی واقع شد)، آن اول بودن همزمان با امضای رسمی طلاقنامه، در یک آن دود میشود و به هوا میرود. از فردای جدایی که هیچ، از ثانیهای پس از آن هم دیگر معلوم نیست ایشان بانوی چندماند!
این در حالی است که در آلمان به همسر آنگلا مرکل نمیگویند: آقای اول! این عدم تقارن، به نحوی دیگر بیانگر موقعیت غیر یکسان جنسیتی در نگرش فرهنگی کشورهای مدعی است.
جالب اینجاست که رسانههای غربی تلاش میکنند تا این بخش «تحفه«ی فرهنگیشان را، تبلیغ و صادر هم بکنند. همین روزها در یکی از برنامههای بیبیسی، بعد از توضیحاتی مبسوط دربارهی این لقب بانوی اول، مجری به دنبال بانوی اول ایران میگشت (به زعم آن عزیزان، با توجه به نتایج انتخابات ریاست جمهوری، همسر آقای روحانی این افتخار را مییابند) و از نتایج تحقیقات شبکه در این باره هم پرده برداشت.
این در حالی است که در ایران، فرهنگی در حال رشد روزافزون است که از اساس با فلسفهی چنین لقبی در تعارض است. زنان سرزمین ما، میروند تا هر روز بیش از پیش، جایگاه، ارج و ارزش اجتماعیشان را مستقلن و از بابت تلاشها و توانمندیهای خودشان بهدست آورند.
امیدوارم روزی این خرده فرهنگ بالنده در ایران، طوری به جریان اصلی در فرهنگ تبدیل شود که در اثر نفوذ آن، اگر از یک ایرانی بپرسیم چه کسی را بانوی اوّل ایران میداند، هیچگاه یاد همسر یک مقام رسمی سیاسی – از بابت رابطهی زوجیتش- نیفتد. این موجب توجه آن دیگران، آگاهتر شدنشان و کم شدن اشتیاقشان به استفاده از این دست القاب بیمسمی نیز خواهد گردید. عصر آن که به یک زن ایرانی بگویند خانم دکتر فقط چون شوهرش دکتر است، گذشته است!
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»