محبوبه / کوچه
mahboobeh@koocheh.com
آندره ژیدنویسنده ی شهیر فرانسوی که در ۱۹ فوریه سال ۱۹۵۱ در پاریس درگذشت. آندره دربیست ودوسالگی فعالیت ادبی راآغازکرد،وآثاربسیاری رابا آغازجنگ جهانی اول مدتی خاموشی گریدوبعدآن کتابهایی نوشت که معروفترین آن کتاب «اگردانه نمیرد»بودکه واقعیات زندگی خود را بیپرده بیان کرد.
«آندره پاول گیوم ژید» در22نوامبر سال ۱۸۶۹ در پاریس به دنیا آمد. پدرش از مردم«نرماندی» ومادرش اهل جنوب فرانسه بود. پدرومادرش از لحاظ اخلاق وروحیات با هم اختلاف داشتند. پدراوبه سبب گرفتاری نمیتوانست به تربیت آندره بپردازد و پرورش او را مادرش که زنی سخت گیربود، به عهده گرفت. خانواده او سخت پایبند به سنتهای مذهب پروتستان بودند تعصب شدیدی در امور مذهبی داشتند و میخواستند که «آندره» هم تمام اعمال دینی را به جا آورد.
فایل صوتی را از اینجا بشنوید
ولی برخلاف تمایل خانواده، اواز کوچکی طبع سرکشی داشت و تعلیمات مذهبی را نمیپذیرفت. در یازده سالگی آندرهی کوچک پدر خود را از دست داد و نفوذ و قدرت مادر سخت گیر او را در فشار گذاشت که هم امور مذهبی را انجام دهد و هم در مدرسه به تحصیل بپردازد، ولی آندره از هر دو موضوع امتناع داشت و ناچار لجاجت و سخت گیری مادرش از اندازه گذشت تا جایی که به گریه و زاری های آندره اهمیت نمیداد. در نتیجهی شدت فشار، آندره دچار حملهی عصبی گردید و به رختخواب افتاد و مادرش ناگزیر شد او را برای معالجه به آسایشگاه «سناتوریوم» ببرد؛ گرچه بر اثر مداوا و آزادی عمل در آنجاحال ژید بهبود یافت ولی آثار این دوران فشار و اسارت و بیماری در نوشتههای وی به ظهور رسید. مادر آندره یک معلم سرخانه برای تعلیم وی گماشت و بهترین و ضروریترین کتاب تحصیلی او را انجیل قرار داد.با این حال آندره ژید از معلم خودش موسیقی آموخت و در این هنر پیشرفت بسیار کرد. او همچنین با وجود مواظبت خانواده اش چند کتاب به دست آورده ودر ساعات فراغت مطالعه میکرد و از این راه با نویسندگی و ادبیات آشنا شد.
اودر تمام عمر آزادی و بی بند و باری را جانشین فشار و حرمان دوران کودکی قرار داد . وی در ۱۶ سالگی، بیاختیار عاشق دخترعموی خود «مادلین » گردید.در این موقع وی اولین کتاب خود را به نام «خاطرات و اشعار آندره والتر» منتشر کرد. که این کتاب نیتجهی یک سلسله ناکامیهای دورهی جوانی است در سال ۱۸۸۹ کتاب «مسافرت اورین» را نوشت که حاوی شدیدترین و لطیف ترین احساسات و خاطرات ایام جوانی است. آندره ژید در سال ۱۸۹۳ خود را از قیود خشک تقدس رها ساخته به «تونس» و آفریقا رفت و در مدت دو سالی که در آنجا بود به خوشگذرانی مشغول بود . ژید در کشمکش هوی و هوس و زندگی آرام مدتی اسیر و با طبیعت خود در مجادله بود تا آن که سرانجام به پاریس بازگشت و به سال ۱۸۹۷ کتاب «مائده ها ی زمینی» را در مراجعت از سفر آفریقا به رشتهی تحریر درآورد،«مائدههای زمینی» کتابی است در ستایش شادی، شوق به زندگی و غنیمت شمردن لحظات. آندره ژید در این کتاب خداوند را در همه موجودات هستی متجلی میبیند و آزادانه و برخلاف قید و بندهای مذهب، عشق به هستی را مترادف عشق به خداوند میداند.
او کتابش را «ستایشی از وارستگی» مینامد.در این موقع « ژید» دوباره از زندگی در پاریس دلگیر شد و به مسافرت پرداخت و پس از آنکه خبر فوت مادرش به وی رسید بار دیگر به فرانسه برگشت و باعشق دوران نوجوانی، دختر عمویش مادلین ازدواج کرد. اودر این زمان کتاب «رذل»را نوشت .و آن داستان کسی است که برای ابراز شخصیت خود از سنن و مقررات رهایی پیدا کرده و برای اجرای افکار و آرزوهای خود تلاش و کوشش میکند.
ژید از زندگی آرام و انزوا بیزار بود وبسیارسفرمی کرد.او پس از فراغت از تحصیلات مقدماتی به مطالعه ی آثار نویسندگان و شعرا پرداخته بود و کتابهای زیادی را بررسی کرده بود و با نویسندگان بزرگی مانند «مترلینگ»، «رنیه»، «مالارمه» و « پیرلوئیس» آشنایی داشت.
آندره ازبیست سالگی نویسندگی راآغازکرد.
دوستی با «استفان مالارمه» باعث روی آوردن اوبه مکتب «نمادگرایی» و پدید آوردن آثاری مثل «یادداشتهای روزانه آندره والتر»، «شعرهای آندره والتر»، «رسالهٔ نرگس» و «سفر اورین» شد.اما پس از مدتی از این مکتب روی گرداند و به تجزیه و تحلیل و تامل در پیچیدگیهای زندگی درونی انسان پرداخت.
با آغاز جنگ جهانی اول ژید مدتی خاموشی گزید و سپس کتابهای «اگر دانه نمیرد»، «کوریدون» و «سکه سازان» را نوشت. او در «اگر دانه نمیرد» واقعیات زندگی خود را بی پرده بیان کرد و با نوشتن رمان «سکهسازان» شیوهٔ تازهای در رمان فرانسوی بنیاد نهاد.
ژید کتابهای «بازگشت از کنگو» و «بازگشت از چاد» را بر ضد استعمار نوشت. او عضو حزب کمونیست شد، اما با برآورده نشدن انتظارات و تمایلات عدالت خواهانهاش با نوشتن کتاب بازگشت از شوروی از این حزب کناره گرفت.
او در سال ۱۹۴۷ جایزه ادبی نوبل را دریافت کرد و در سال ۱۹۵۱ درگذشت.
منبع:ویکی پدیا،آفتاب
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»