اکبر ترشیزاد/ رادیو کوچه
هنوز یک سال از شروع دورهی ریاست جمهوری محمد خاتمی نگذشته بود که روزنامهی «جامعه» که از سوی نزدیکترین همفکران خاتمی اداره میشد توقیف و برخی از نویسندگان و دستاندرکارانش روانهی دادگاههای قوهقضاییه شدند. مماشات خاتمی با تندرویانی که نه در برابر او بلکه در مقابل مطالباتی که انباشت حجم بالایی از آنها در جامعهی جوان و واقعگرای پس از جنگ سبب پیروزی اصلاحطلبان شده بود قد علم کرده بودند باعث شد که آنها در راه بستن فضای سیاسی و فرهنگی کشور قدم به قدم به پیش بروند تا جایی که دست به ترور منتقدین نظام بزنند و بدون هیچ ترس و واهمهای از عقوبت آن آزادانه از رفتارشان دفاع کنند. پس از روی کار آمدن دولت یازدهم و با قتل فجیع یک شهروند بهایی گویا این جریان جان تازهای گرفته است.
فایل صوتی را از اینجا بشنوید
درست است که روحانی فردی محافظهکار و با پیشینهای است که بیش از هر چیزی او را وامدار جریان اصولگرایی میکند اما کیست که نداند پیروزی او جز به مدد تکرار شعارها و آرمانهای اصلاحطلبان و حمایت همه جانبه و آشکار آنها از او شدنی نبود.
در طرف مقابل اما طیف نظامی، اطلاعاتی و امنیتی که دور و بر علی خامنهای را گرفتهاند و در هشت سال گذشته و با استفاده از رانتهای بیشماری که دولت احمدینژاد به آنها داده است روز به روز فربهتر از قبل شدهاند به این سادگیها اجازهی میدان گرفتن به تفکراتی نخواهند داد که قصد دارند تا با اندک بازتر شدن فضا دوباره سخن از مقولاتی چون آزادی بیان و بازشدن فضای سیاسی و فرهنگی بگویند. این گروه با استفاده از تجربیات گذشته خود خوب میدانند که بهترین روش پیشگیری، ایجاد فضای رعب و وحشت در میان منتقدین و مخالفان نظام است و برای رسیدن به این مقصود چه اقدامی بهتر و آسانتر از قتل و ترور بهاییان. با کشتن بهاییان از سویی در میان اصلاحطلبان و حامیان آنها رعب و وحشت خواهد افتاد چرا که حساب دستشان خواهد آمد و میدانند که ممکن است تا فردا روزی نوبت به آنها نیز برسد و از سوی دیگر دست امثال روحانی و حامیانش را به فرض اینکه قصد و نیتی برای دفاع از حقوق این قربانیان مظلوم داشته باشد میبندد چرا که همه میدانند بهاییان تنها طیف و گروهی از هموطنان ما هستند که اگر کسی قلبن هم به مظلومیت آنها ایمان داشته باشد هم نمیتواند آشکارا عَلَم دفاع از آنان را بردارد. نوع برخورد و سخنان اخیر سعید حجاریان در خائن، جاسوس و وطنفروش خواندن بهاییان به خوبی نشان میدهد که حاکمان جمهوری اسلامی با هر نگاه و طیف فکری اگر تنها در یک چیز با هم اشتراک داشته باشند همانا نفرت از بهاییان است.
سکوت روحانی اما به زودی کار دستش خواهد داد. دفاع از حقوق بهاییان باید جدا از مرام فکری و وابستگی آنان و فقط به دلایل انسانی و دفاع از حقوق شهروندی یک ایرانی صورت بگیرد، اتفاقی که باید برای اهل تسنن و دیگر اقلیتهای دینی و جنسی نیز بیافتد و نیافتاده است.
دلیل مهمتر برای دولت «تدبیر و امید» اما این است که بیتفاوتی روحانی در برابر این ظلم آشکار نخستین قدم او به عقب خواهد بود، اقدامی که باعث میشود که تندرویان قدمهای بعدی را با سرعت و جسارت بیشتری برداشته و آن را تا شکست حریف ادامه دهند. این حرکت نیروهای امنیتی و اطلاعاتی دور و بر علی خامنهای برای سنجش میزان حساسیت اصلاحطلبان است و واکنش سست آنها سبب خواهد شد تا گزینههای بعدی از میان طیفهای منتقد درون نظام برگزیده شوند. ممکن است که برخوردهای پس از این به شدت عمل جنایکتارانهای که در حق بهاییان مظلوم انجام شده نباشد اما گامهای بعدی میتواند به دادگاه کشاندن و صدور احکام سنگینتر برای معترضین دیگر باشد تا زهر چشم نظام از مخالفانش کامل شود. بدون شک اگر خاتمی در همان دورهی نخست ریاستجمهوریاش تمام قد در برابر تضییع حقوق و آزادیهای فردی و اجتماعی ایستاده بود بیش از همه کار را برای دولت خودش و پیشبرد اهدافش آسان میکرد، فرصت تاریخی که به آسانی از دست رفت. حالا روحانی نیز کم کم دارد پای در همان راه میگذارد مسیری که به جز ناامیدی مردم از رایی که به او داده و شکست برنامههایش به جای دیگری ختم نخواهد شد.
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»
تهمورث
در اینکه طبقه روحانیت در ایران طبقه ای پس رو و نان بنرخ روز بخور است حرفی نیست و زبان این طبقه را فقط هم طبقات خود و بعضن آنانی که سر در کیسه اشان دارند میدانند. نگاهی به سپاه پاسداران و بسیج بخوبی روشن میکند که اینان آنچنان راحت و بروانی با جماعت روحانی برخورد مینمایند. درست است روحانی نیز به همان راهی میرود که خاتمی رفت چون نحوه تقسیم قدرت مابین جهار گوشه جز این نمی طلبد. ایکاش کسی قادر بود فرمایشات بزرگان سپاه را که در محافل خصوصی خانوادگی فیمابین رد و بدل میشود ضبط و برای مردم پخش میکرد تا بدانید رابطه بده بستان اینها از چه قرار است.بهائیت که جای خود دارد اینها حتی در میان خود هم بهم گوشه چشم نازک میکنند.بهر حال تا زمانی که ریشه تخم بزمین ریخته توسط کلینی خشک نشود خاتمی میرود و روحانی میآید و همینطور ادامه میدهد.