مهشب تاجیک/رادیو کوچه
حجاب در جامعهی امروز ما مبحث پررنگی است که هرازگاهی چند بار در یک رسانهی عمومی با بحثهای داغ موافق و مخالف پررنگتر هم میشود. یکی از معضلاتی که همیشه بر سر راه فعالان حقوق بشر و حقوق زنان بوده است، مسئلهی به دست نیاوردن ثبات و تعریف و تفویض مسئلهای به نام حق به زنان بوده است که این معضل خود ریشههای مستحکمی در تاریخی که برای به دست آوردن حقوق طی شده است دارد. در طی مسیر پرفراز و نشیب تاریخ ایران هر وقت که از حقوق زنان صحبت شده است، این موقعیت نه به عوان یک موقعیت خاص و مستقل بلکه موقعیتی در اتصال به هزار و یک پیوند دیگر مطرح شده است که در نهایت در نگاه مرسوم ارتجاعی زن بودگی به فراموشی سپرده شده است. مسایل مربوط به زنان همیشه در نهایت زمانی حتا به مرحله نظریهپردازی رسیده است که فعالین حقوق مرتبط با زنان نه در چرخهی زنانه بلکه در گفتمان یک زیست مردانه وارد این مباحث شدهاند تا توانستهاند مسایل مربوط به احقاق حق خود را مطرح کنند، حتا اگر در این میان به پس رانده شدهاند و یا در اولویتهای چندم قرار گرفتهاند.
فایل صوتی را از اینجا بشنوید
به طور عمومی هر بحثی که به نوعی مرتبط با حضور زنان میشده است همیشه دچار نوعی فروکاهیدگی در موضوعیت بوده و به عقب رانده شده است. حتا اگر این مباحث به ائتلاف بین گروهایی انجامیده است که در ظاهر در دو جبهه رو در روی هم و به عنوان متخاصم شمرده شدهاند. فعالیتهای مربوط به حقوق زنان با اینکه عمری صد و پنجاه ساله دارد مورد بیمهریهای صد چندانی واقع شده است به این دلیل که برابری خواهی زنان برای احقاق حقوق اولیه مورد توجه عموم مردم واقع نمیشود. زنان در دل گفتمانهای روشنفکری و مدرنیت به راحتی به حاشیه رانده میشوند. این ادعا که زنان همیشه بخشی بنیادی از یک جامعه هستند به افراد اجازه میدهد تا تحت لوای این شعار مسایل زنان را به گفتمانهای خصوصی در برابر گفتمانهای کلی و مردسالارانه قرار دهند و اولویتبندی نمایند. زمانی که زنان برای احقاق خود در رابطه با پوشش با یکدیگر همسو بودند، با طرح این مسئله که باید منتظر بمانند تا اولویتهایی که در راس امور است رسیدگی شود و سپس به مسئلهی پوشش، وضعیت زنان را امروز به اینجا کشانیده است. بهویژه در ساختاری که تفاوت میان عینیت و ذهنیت در مورد زنان در همین مسئلهی حجاب است که خود را در سازوکارهای دیگر اجتماعی تکثیر میکند، چنانچه این تکثر به بازتولید مضاعف میانجامد و در نهایت خود را بهصورت تعبیرهای تازهای به جامعه و بهویژه زنان تحمیل میکند. همواره پرداختن به مقولهی حجاب بهمنظور گزافهگوییهای بیشمار مورد توجه همه قرار گرفته است و همهی گروهها در ایران در آن دخیل بودهاند. جمهوری اسلامی با تفسیر مسئلهی حجاب و خوانشی جدید از آن در راستای اعتقادات خود عمل میکند. به همین دلیل است که هم اکنون هم پذیرش زنانی که با تفسیر بیحجابی از دیدگاه حاکم به خیابانهای میآیند هر چند که دارای حجاب هستند تن حاکمیت را میلرزاند و با تهاجم و دستگیری در صدد تفسیر حجاب به ارزشهای نمایشی، آیینی و قومی است و دست به عایقسازی بدنهی تقوای خود میزند.
لباسهای بدننما و مانتوهای رنگی و ساپورتهای تنگ که امروز توسط زنان استفاده میشود، بازگو کنندهی مسئلهی سرکوبی است که سالها در این حکومت انجام گرفته است. این روش مخاطرهآمیزی برای حکومتی است که سالها سعی داشته است با رادیکالترین برخوردها پوشش را برای زنان تعریف کند. زنان با اغراقآمیزترین شکلها به خیابانها میآیند و مخاطرات انواع برخوردها را به جان میخرند تا بتوانند حق بر بدن را که سالهاست در تمام عرصهها به پس رانده شده است مطالبه کنند. اتمسفر مذهبی جامعهی ما از زنان خواسته است تا خود را بپوشانند تا با ندیدن امری متصور تولید شود و با تولید تفکرات در لوای ناموس، غیرت و ضرورت پوشش اهرمهای قدرت را به دست حاکمیت بیفتد. اهرمهای در دست حاکم قدرتمند است و فعالیتهای تئوریک و انفرادی بلاشک با شکست مواجه خواهد شد. این نوع از حجاب در واقع رقم زدن مرگ تعاریفی است که قدرت حاکم تعریف میکند. این فرار از حجاب در داخل خود حجاب زنان را به فردیتی نزدیک میکند که همواره در عرصههای عمومی از آنان دریغ شده است.
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»