واحد ترجمه / رادیو کوچه
گربهها موجودات درخشانی هستند، و تحقیقات روانشناسی پیرامون گربهها و صاحبان آنها در جریان است.
روانشناسی صاحبان گربهها
آیا شما علاقهمند به داشتن سگ هستید یا گربه؟ در یک مطالعه در سال ۲۰۱۰ از ۴۵۰۰ نفر خواسته شد که علاقه خود را به داشتن سگ یا گربه یا هر دو اینها و یا هیچ کدام بیان کنند، و به پنج صفت شخصیتی که در انتخابشان موثر استو مورد استفاده پرسش کنندگان بود توجه کنند. افرادی که خود را به عنوان فرد دوست دار گربه، معرفی کرده بودند به طور قابل توجهی امتیاز بالایی در روان رنجورخویی و باز بودن نسبت به دوست داران سگها نشان داده بودند و همچنین امتیازات پایینی در برون گرایی، توافق پذیری و وجدانی بودن کسب کرده بودند. به عبارت دیگر ما (من یک فرد گربهای هستم) اضطراب بیشتری داریم، بیشتر به تجربههای مختلف باز هستیم، اما در نشان دادن نظم و انضباط شخصی مشارکت و ابراز وجود ضعف داریم.
مطابق پژوهش دیگری در سال ۲۰۱۰، افرادی که دارای تحصیلات بیشتری هستند ۱. ۴ مرتبه احتمال بیشتر ی در داشتن گربه بودن نسبت به سگ دارند. این اصلا به این معنی نیست که صاحبان گربهها هوش بیشتری از صاحبان سگها دارند، بلکه بیشتر به تحصیلات بالا و ساعات کار طولانی ارتباط دارد. گربهها وقت کمتری نسبت به سگها، در نگهداری لازم دارند. بنابر این افراد با ساعات کار طولانی ترجیح میدهند که گربه را به عنوان حیوان خانگی خود انتخاب کنند.
روانشناسی از… گربهها؟
برای بیشتر مردم دوست دار گربهها، اما در مورد خود گربهها چگونه است؟ یک مطالعه که در گزارشات روانشناسی درسال ۲۰۰۸ منتشر شد از صاحبان گربهها خواست که به حیوانات خانگی خود از ۱۲ جنبه مختلف امتیاز دهند. این جنبهها شامل حس کنجکاوی، دوستانه بودن، موافقت پذیری و خلق و خوی بد بود. محققان از متد تحلیل مولفهای اصلی برای سنجش متغیرهای اساسی شخصیت گربهها استفاده کردند و چهار متغیر در این رابطه یافتند. اولین صفات گنجانده شده مانند فعال بودن، هوشمند بودن، کنجکاو بودن و اجتماعی بودن است. دومین گروه شامل چگونگی هدایت عاطفه، دوستی و حمایت در گربهها بوده است. مولفه سوم شامل پرخاشگری و بد خویی است. مولفه چهارم مدیریت ترس است. بنابر این به نظر میرسد که گربهها میتوانند شخصیتهای مختلفی داشته باشند. (حداقل بر اساس گزارشهای صاحبان آنها) و یا ممکن است تنها بر اساس سهم رابطه عاطفی بین صاحبان گربهها و گربهها اتفاق افتاده باشد. به صورت کلیشهای گربهها به عنوان حیوانات گوشه گیر که اساسا علاقهای به برقراری ارتباط با انسانها ندارند شناخته میشوند. اما یک پژوهش در سال ۲۰۰۷ بوسیله کلودیا ادوارد و همکارانش در نشریه رفتار دامپزشکی دلبستگی در گربهها را با رفتارهای کودکان خردسال مورد توجه قرار میدهد.
نظریه دلبستگی در اواخر دهه ۱۹۵۰ میلادی به عنوان راهی برای مشخص کردن رابطه عاطفی بین دو نفر، که یکی از آنها به عنوان مراقبت کننده است، بکار گرفته شد. این خلق مانند رابطه بین بچهها و والدین آنها، مثلا، به احتمال زیاد به برآورده شدن نیازهای اولیه کودک کمک میکند، و کودک در سراسر مراقبت به آرامش نیاز دارد. به عبارت دیگر اگر کودک در یک اجتماع غریبه قرار داده شود، ممکن است به مضطرب شدن، ناراحتی و بد خلقی با پرستار منجر شود. به صورت مشابه مطالعات ادوارد نشان میدهد، هنگامی که گربهها در اجتماعی از صاحبانشان قرار میگیرند، رفتار دلبستگی مانند چرخیدن اطراف، اکتشاف و بازی در محیط پیرامونشان را با آرامش بیشتری انجام میدهند. هنگامی که در یک محیط غریبه قرار میگیرند کمتر حرکت میکنند، و بیشتر ساعتها را در حالت انتظار به سر میبرند.
بنابراین، گربهها ممکن است به گوشه گیری که در انتدا فکر میشد، نباشند.
گربهها و سلامت
معمولا پیشنهاد میشود که داشتن گربه میتواند در بهبود خلق شما موثر باشد، اگرچه تحقیقی در سال ۲۰۰۳ نشان میدهد که رابطهها پیچیدهتر از آنی هستند که به نظر میرسند. دنیس تورنر و همکارانش در مورد چگونگی تاثیر خلق مثبت و منفی افرادی که از گربهها مراقبت میکنند و چگونگی این مقایسه در حضور یک شریک، مطالعاتی انجام دادهاند. آنها دریافتند که داشتن یک گربه، تنها در خلق منفی افراد موثر است. افرادی که گربه داشتند با احتمال کمتری احساس بد داشتهاند، اما لزومن احساس مثبت یا شادی بیشتری نیز نداشتهاند. این تنها نشان دهنده حضور یک شریک برای ارتقا حس مثبت در افراد را نشان میدهد.
دیدگاه بحث برانگیز بیشتر پیرامون تاثیر گربه بر روی خلق ما، روی انگلی به نام تاکسوپلاسما گوندی انجام شده است. تاکسوپلاسما گوندی یکی از شایعترین انگلهای موثر بر روی انسان است، برخی مطالعات نشان میدهد که تا حدود یک سوم از کل جمعیت جهان ممکن است با این انگل آلوده شده باشند. راههای بسیاری برای انتقال این انگل وجود دارد، قرار گرفتن در معرض مدفوع گربه یکی از راههای انتقال میباشد. در بسیاری موارد علایمی برای تکسوپلاسما وجود ندارد. شواهدی دال بر وجود ارتباط میان این انگل و اختلالاتی مانند اسکیزو فرنی و افسردگی وجود دارد. برای مثال مطالعاتی بر روی افرادی که اختلال اسکیزوفرنی داشتهاند نشان میدهد که در بدن آنها آنتی بادیهای تاکسوپلاسمای بیشتری نسبت به گروه کنترل وجود داشته است. این مطالعات همچنین بیان میکنند که انگل تاکسوپلاسما در نقاط همسانی در این افراد وجود داشته است.
تاکسوپلاسما، با تغییرات کلی در شخصیت افراد مرتبط است، البته این رابطه ضعیف است، و بر اساس همبستگی و سایز کوچک نمونههای آزمایشگاهی هرگر در فضای آزمایشگاه تکرار نشده است.
میشود گفت پاسخ احتمالا به این معنی نیست که شما باید از شر گربههای خود خلاص شوید، تا هنگامی که گربههای قسمت مهمی از چرخه آمیزشی انگل تاکسوپلاسما محسوب میشوند، داشتن یک گربه در خطر ابتلا شدن شما موثر نیست. شواهدی وجود دارد که داشتن یک گربه میتواند برای شما خوب باشد، مانند کاهش خطر مرگ بر اثر حمله قلبی، و در کنار این بدون گربهها، این هرگز اتفاق نمیافتاد.
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»