Saturday, 18 July 2015
26 September 2023
موقعیت انعطاف ناپذیر اسراییل

«هل دادن صلح»

2013 October 10

واحد ترجمه/ رادیو کوچه

منبع: فارین افرز

چگونه اسراییل می‌تواند به آمریکا در پیگیری ارتباط با ایران کمک کند-و چرا باید این کار را انجام دهد.

لحظاتی که نخست وزیر اسراییل بنیامین نتانیاهو امیدوار بود که بتواند از دستاوردهای سریع جلوگیری کند: مذاکرات در سطح بالا بین ایران و آمریکا می‌تواند منجر به پایان یافتن ده‌ه‌ها مناقشه بر سر برنامه هسته‌ای ایران شود. هنگامی که اوباما از دستاوردهای رییس جمهور جدید ایران، حسن روحانی، استقبال کرد و گام‌های ملموسی برای آزمون صداقت تهران برداشت، نتانیاهو به سرعت روحانی را معزول کرده و خواستار تحریم‌های بیشتر علیه ایران شد. خیلی واضح است که نتانیاهو در ‌‌نهایت از موفقیت دیپلماسی و نه شکست آن می‌ترسد. اما اسراییل و استقرار امنیت ملی آن، راه حل دیپلماتیک برای حل مناقشه هسته‌ای ایران را در نظر نمی‌گیرد و آن را به عنوان یک تهدید محسوب می‌کند.

برخلاف خط مشی‌های مردم اسراییل، نگرانی نتانیاهو این نیست که ایرانی‌ها از توافق‌های خود سواستفاده کنند، یا ثابت شود که حسن روحانی گرگی در لباس میش است. در عوض نتانیاهو و بسیاری از نهاد‌های امنیت ملی اسراییل وضع موجود را می‌بینند—تحریم‌های روز افزون که اقتصاد ایران را فلج کنند، همراه با تهدید همیشگی جنگ –که ترجیح بیشتری بر هر نوع رابطه دیپیلماسی واقع‌گرایانه دارد.

1

اسراییل بخوبی می‌داند مصالحه احتمالن به غنی سازی محدود در خاک ایران تحت نظارت دقیق اجازه می‌دهد وبه لغو تحریم‌های هسته‌ای منجر می‌شود. اگر چه ایران به‌ لحاظ تکنیکی کشوری بدون سلاح‌های هسته‌ای باقی می‌ماند، اما این امر می‌تواند منجرایجاد به یک قدرت هسته‌ای مجازی شود. و این، بر اساس آنچه نتانیاهو حساب کرده‌است، برای تغییر توازن قدرت در منطقه به ضرر اسراییل، کاهش قدرت مانور دولت یهودی و عامل بازدارنده سودمند خود، کافی است. دلیلی برای باور کردنش وجود دارد که اصرار اسراییل برای رسیدن به غنی سازی صفر، برای مطمین شدن از این است که هیچ معامله‌ای برای انجام دادن، وجود ندارد.

اسراییل همچنین فهمیده است که قطع مناقشه هسته‌ای ایران، به طور قابل توجهی می‌تواند به کاهش تنش‌های موجود ایران و آمریکا منجر شود و فرصت‌هایی برای همکاری بین دو متحد سابق بوجود می‌آورد. تا زمانی که احساس همکاری ایران و آمریکا با کاهش متناسب خصومت ایران و اسراییل همراه نشود، اسراییل در موقعیت نسبتن بدتری قرار خواهد گرفت. این آن چیزی است که اسراییلی‌ها از آن به عنوان ترس از‌‌ رها کردن اشاره می‌کنند، که هنگامی که مناقشه هسته‌ای حل و فصل و یا به صورت موجود باقی ماند، واشنگتن بر موضوعات دیگری تمرکز خواهد کرد، زمانی که اسراییل در منطقه، در کنار ایران به صورت خصمانه و بدون آمریکا گیر‌کرده‌ است.

این ترس اساس موقعیت انعطاف ناپذیر اسراییل در چند سال گذشته بوده‌است. اما نتانیاهو، خصوصا انعطاف ناپذیر است و هوشمندی وحدت رویه گذشته خود را نیز شسکته است. اسراییل به طور کلی مخالف است و به دنبال جلوگیری از مذاکرات ایران و آمریکا در هر زمان ممکن است. اما تغییر سریع به موقعیت خنثی یک مذاکره، به نظر غیر قابل توقف می‌رسد. به این ترتیب، هنوز هم می‌تواند دستور کار را تحت تاثیر قرار دهد.

2

برای مثال در سال ۱۹۹۹، دولت کلینتون مشتاق – بر طبق گفته برخی اسراییلی‌ها حماقت – همراهی با انتخابات رییس جمهور اصلاح طلب محمد خاتمی، کسی که از تمایل خود به شکستن دیوار بی‌اعتمادی آمریکا سخن گفت، شد. نخست وزیر اسراییل، ایبود باراک، نخواست که امکان هر گفتگوی بلقوه را از بین ببرد و بر طبل جنگ بکوبد. هنگامی که به نظر می‌رسید دولت کلینتون به دنبال راهی برای مذاکره است. بر اساس نشانه‌های تغییر جهت دولت وی، باراک تغییر وضعیت ایران از دشمن به تهدید را نشان داد، دیپلمات‌های اسرایلی استدلال کردند، که موقعیت فعلی اسراییل بر آن است که مناقشه‌ای با مردم ایران، دولت ایران و اسلام ندارد. علاوه بر این، اسراییل یک حمله تروریستی با هدف یک عضو دولت خاتمی را محکوم کرد.

باراک از انعطافش لذت می‌برد چرا که او مداوما این ایده را که ایران به منزله تهدیدی برای موجودیت اسراییل است رد کرده بود – و این کار را تا امروز ادامه می‌دهد-. نتانیاهو، از دیگر سو، این استدلال را که به نمایندگی از جوامع یهودی در مجمع عمومی سازمان ملل در سال ۲۰۰۶ مطرح کرد، ادامه می‌دهد: «اکنون سال ۱۹۳۸است و ایران آلمان». نتانیاهو خود و اسراییل را در موقعیت سختی قرار داده است، و بجای تلاش برای خروج، در هر نوبت، بر روی استراتژی ناسازگاری پافشاری می‌کند.

اسراییل نیازمند نشان دادن هوشمندی خود بیش از هر زمان دیگراست. مصر، عراق، لیبی و سوریه، همه دچار هرج و مرج شده‌اند، به نظر می‌رسد ایران، قابل حل‌ترین معضلی است که آمریکا در خاور میانه با آن روبرو است، و به نظر می‌رسد اوباما به این مساله آگاه است. او شخصا در تلاش برای رسیدن به ایران در پی دیدار با روحانی و پس از آن گفتگوی تلفنی با وی بود. او نشان داد با اراده سیاسی همه چیز به جلو حرکت خواهد کرد. و به نظر می‌رسد روحانی آماده ملاقات با چالش هاست. در مقابل آن، رد پای احمقانه نتانیاهو، خوراک آگاهی از آن است که اسراییل – و نه ایران – مانع اصلی است. در ‌‌نهایت، تصور می‌شود که حتی یک توافق کوچک هسته‌ای، می‌تواند به ایران در شکستن انزوایش کمک کند و از اعمال تحریم‌های اقتصادی خفقان آور رژیم سلب مشروعیت کند.

3

فرا‌تر از درک آن، اسراییل از تغییر موضع خود در مذاکرات، دستاورد‌های بسیاری داشته است، در مکالمات محرمانه سال گذشته پس از گفتگوهای موفقیت آمیز استانبول، استراتژیست‌های اسراییلی بیان کردند که نگرانی مرکزی اسراییل غنی سازی نبود. اما، بلکه هر رابطه‌ای بین ایران و آمریکا مستلزم «تغییر نگرش فراگیر» تهران در برابر اسراییل است. به طور خلاصه اسراییل نمی‌خواهد که واشنگتن موضوعش با ایران را تا زمانی که ایران مجبور به مخاطب قرار دادن نگرانی‌هایی اسراییل شود، حل و فصل کند. و همچنین در درجه اول، ایران حق موجودیت اسراییل را به صورت بلفعل بپذیرد.

این دقیقن به همین دلیل است که دیپلماسی بیشتر به یاری اسراییل می‌آید تا سخنان بی‌پایه نتانیاهو: اگر روابط ایران – آمریکا بهبود یابد و اولین گام ملموس برای باز سازی ایران در ساختار اقتصادی و سیاسی منطقه برداشته شود. موضع ایران در مورد اسراییل به مراتب احتمال بیشتری دارد که در جهت خواسته اسراییل تغییر کند.

از زمان آغاز، حکومت دینی ایران موضع تند و کینه توزانه‌ای نسبت به اسراییل اتخاذ کرده است که برای افزایش اعتبار تهران در میان اعراب و به عنوان پل پیوند منطقه ایران – عرب و سنی – شیعه مورد استفاده بوده است. اما انگیزه‌های ایدیولوژیکی تهران همیشه با سیاست عجین نمی‌ شوند. هنگامی که اهداف ایدیولوژی و استراتژی‌های جغرافیایی با هم جور در نمی‌آیند، ایران به دومی متمایل است. در حین جنگ ایران – عراق، ایران و اسراییل بی‌سر و صدا و در پشت صحنه به دلایل بسیاری با هم همکاری کردند.

4

در طول دو دهه گذشته، استراتژی‌ها و ایدیولوژی‌های تهران هم سو با یکدیگر بود. بلحاظ استراتژیکی، ایران مخالف تلاش‌های مداوم اسراییل در منزوی کردنش است. و بلحاظ ایدیولوژیکی، کارت ضد اسراییلی است که اغلب برای ایجاد هدف مشترک با توده‌های عرب و کمک به غلبه بر تنش‌های ایران با سنی‌ها و همسایگان عرب خود، مفید واقع می‌شود. هنگامی که درگیری‌های فرقه‌ای در منطقه افزایش می‌یابد، کارت ضد اسرایلی برای تهران، مورد استفاده قرار می‌گیرد.

بهبود روابط ایران – آمریکا، با گام ملموسی در پایان دادن به انزوای تهران، در حالتی که رفتار خود را تغییر دهد، می‌تواند انگیزه‌های ایدیولوژیکی و استراتژیک ایران را از یکدیگر جدا کند. اگر این اتفاق بیافتد، ایران باید انگیزه‌های قانع کننده‌ای، برای‌‌ رها کردن خود از خصومت ضد اسراییلی‌اش بوجود بیاورد.

دولت روحانی – و تیم سیاست خارجی آن، که شامل جواد ظریف به عنوان وزیر امور خارجه است- مدت زمان طولانی است که به مذاکرات تمایل دارد. این تیم،‌‌ همان تیمی است که در سال ۲۰۰۳ پیشنهاد به اصطلاح «چانه زنی بزرگ» را مطرح کرد که دولت بوش تصمیم به چشم پوشی از آن گرفت. در قسمتی از این پیشنهاد، ایران بیان کرد که حاضر است به میزان قابل توجهی حزب الله، حماس و گروه‌های جهادی را مهار کند و حتی به نقشه صلح عربستان در سال ۲۰۰۲ که در آن اسراییل توسط هر کشور در جهان اسلام به ازای ایجاد یک دولت فلسطینی، به رسمیت شناخته می‌شد، بپیوندد. در واقع می‌شد این را برای ایران یک «تغییر نگرش فراگیر» قلمداد کرد.

به صورت مشابه، روحانی معتقد به حمایت از مفهوم «پروفایل مالزی» است که در عصر خاتمی پشتیبانی شد. این ایده این بود که تهران در ازای پایان دادن به تلاش‌های آمریکا و اسراییل برای منزوی کردنش، یک موقعیت در اسراییل را شبیه آن‌چه برای مالزی بود، فرض کند: ایران اسراییل را به رسمیت نخواهد شناخت، اما انتقاد خود را از اسراییل به وضع اسفناک مردم فلسطین محدود می‌کند، و از درگیر کردن خود با فعالیت‌های مقابله با دولت یهودی، اجتناب می‌ورزد. همچنین، دو رقیب حوزه‌های مربوط به یکدیگر را به رسمیت می‌شناسند و از خصومت بیشتر‌‌ رها می‌ شوند. این امر تاثیر سریعی بر تنش موجود میان اسراییل و حزب و الله خواهد داشت.

5

این نقشه، کامل نبود- و نه رابطه ایده‌آل اسراییل با ایران بود. خنثی بودن علاقه‌مندی ایران در دامن زدن به احساسات ضد اسراییلی دستاورد کوچکی نبود و به طور قابل توجهی امنیت اسراییل و جایگاه سیاسی آن را ارتقا می‌بخشید. – باید دانست که، اسراییل باید لفاظی‌های خود را تعدیل کند و تشویق کنگره را در تضعیف دیپلماسی از طریق افزایش تحریم‌ها متوقف کند. با انجام این کار، اسراییل می‌تواند به دیپلماسی و اطمینان که نتیجه نهایی مذاکرات نگرانی‌های امنیتی اسراییل را مخاطب قرار می‌دهد، کمک کند.

اگرچه، هیچ تضمینی برای موفقیت دیپلماسی وجود ندارد، تمام گزینه‌های دیگر نیز دچار عدم قطعیت هستند، مخصوصا گزینه حمله نظامی. اگر هر چیزی اتفاق بی‌افتاد. خطرات پیش روی اسراییل، علی‌الخصوص ترک شدن از سوی آمریکا، تنها با تصویری که نتانیاهو از خود به عنوان رام نشدنی ارایه داده است، افزایش می‌یابد.

«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»

|

TAGS: , , , , , , , , ,