کامبیز غفوری / رادیو کوچه
روز سوم جولای سال ۲۰۱۱، زمانی که خانم «یینگلوک شیناواترا» با پیروزی بر حزب دموکرات به رهبری «وجاجیوا» که حمایت ارتش سلطنتی تایلند را هم با خود داشت، توانست به عنوان اولین نخستوزیر زن تاریخ این کشور معرفی شود، نارضایتی ارتش قدرتمند پادشاهی تایلند را میشد از تبریک نگفتن و روی در هم کشیدن «ژنرال پرایوت چان-اوچا»[۱] به وضوح دریافت.
شاید دو سال قبل، آن روزها که «رامای نهم» پادشاه مشروطه تایلند و ارتش سلطنتیاش بهواسطه مواجهه با تحولات موسوم به بهار عربی سعی کردند انتخاباتی به نسبت آزاد برگزار کنند و کشورشان را از موج اعتراضها دور نگه دارند، همزمان به فکر راهی بودند تا سرنگونی دولت خانم شیناواترا را به گونهای غیرسنتی رقم بزنند.
سُنت اما همانی بود که در طول دوران سلطنت ۶۷ سالهی «رامای نهم» یا «شاه بومیبول آدولیادج»، ارتش ۱۵ بار کودتا کند و قانون اساسی ۱۶ بار تعویض شود! هیچکدام از این کودتاها نمیتوانستند بدون گوشهچشمی و یا اشارتی از پادشاه انجام شوند چرا که مطابق قانون اساسی، شاه بهطور رسمی در راس قوای نظامی است لیکن طبق قانون معروف به Lèse majesté که هر تحرکی علیه سلطنت را با مجازات روبهرو میکند، شخص شاه از هرگونه انتقاد مبرا است و تنها ارتش است که به عنوان سپر دفاعی پادشاه، در معرض انتقاد مخالفان قرار میگیرد. [۲]
شیناواترا نخستین نخست وزیر زن تایلند و شاه رامای نهم که قدیمیترین رهبر “پیوسته در قدرت” جهان شمرده میشود / عکس رسمی کاخ سطلنتی تایلند
به نظر میرسد که ارتش با وجود پیشینه رویارویی مستقیم با خاندان شیناواترا و سابقه یکبار کودتا علیه «تاکسین شیناواترا» برادر بزرگتر یینگلوک، اینبار به گونهای دیگر وارد عمل شده است. شاید تجربه رفتار ارتش مصر به فرماندهی «ژنرال السیسی» با «محمد مرسی» الگویی خوب برای نظامیان این کشور شرق آسیایی شده باشد تا به انتظار مهیا شدن شرایط برای نوع جدیدی از کودتا که پستمدرن خوانده میشود، بنشینند. کودتاهایی که گرچه نخستینِ آنها که در فوریه سال ۱۹۹۷ علیه «نجمالدین اربکان» در ترکیه اجرا شد[۳]، اندکی با نمونههای اخیر فرق داشت اما شاخهای نو از دخالت نظامیان در سیاست باز کرد. شاخهای که در تعاریف سنتی کودتا نمیگنجد.
سُنت اما همانی بود که در طول دوران سلطنت ۶۷ سالهی «رامای نهم»، ارتش ۱۵ بار کودتا کند و قانون اساسی ۱۶ بار تعویض شود
اکنون در خیابانهای بانگکوک هزاران تظاهرکننده با اعتراضهایی که بعضی رسانههای غربی بدان نام «کودتای مردم»(!) را دادهاند، خواستار سقوط دولت هستند. دولتی که از سوی دیگر، حمایت اقشار فقیرتر اجتماع و جنبشی با نام سرخجامهگان را با خود دارد [۴] و بیم آن میرود که ادامه یافتن این ناآرامیها، با ورود حامیان سرخجامه «جبهه اتحاد برای دموکراسی ضد دیکتاتوری» به پایتخت، به یک رویارویی تمام عیار و جنگ داخلی بدل شود. بهانهی شورشها علیه دولت آن است که کابینه خانم شیناواترا طرحی را مبنی بر عفو عمومی مجرمان سیاسی ارایه کرده است. معترضان میگویند چنین طرحی در واقع بهانهای است برای بازگشت «تاکسین شیناواترا» به کشور. اما آیا چنین بهانهای میتوانست بالقوه و به تنهایی باعث چنین شورشهایی شود؟
پاسخ را میتوان در آن جستجو کرد که نه به جریان افتادن چنین طرحی موضوع جدیدی است (چرا که دولت از نخستین روزهای روی کار آمدنش قصد خود مبنی بر ارایه عفو عمومی را علنی کرده بود) و نه بازگشت «تاکسین شیناواترا» به کشور اصولن میتواند اتفاق سیاسی خاصی قلمداد شود. از سوی دیگر، این طرح توسط سنا رد شده و بحث بر سر آن دیگر موضوعیت ندارد.
سوال این است که آیا در عصر جدید، مفهوم کودتا تغییر کرده است؟
بهتر است داستان را به گونهای دیگر ببینیم. ارتشی که تا به حال نشان داده کوچکترین اعتراضها را به شدت سرکوب میکند و از راهانداختن جوی خون در خیابانها نیز ابایی ندارد، هماکنون در کناری ایستاده و شاهد است که پلیس توان حفظ امنیت نخستوزیر پادشاهی تایلند را نداشته و او را برای حفظ جانش به مکان امن و نامعلومی منتقل میکند. این کار برای شیناواترا دو راه باقی میگذارد. یا ببیند که دولتش با یک توطئه زیرکانه در حال سقوط است و یا از همان ارتشی کمک بخواهد که در سال ۲۰۰۶ برادرش را ساقط کرد. در صورت برگزیدن راه دوم، نه مشروعیتی برای دولت میماند و نه دیگر خواهد توانست از زیر سایه ارتش بیرون بیاید. گفتنی است که حزب دموکرات به رهبری «سوتهپ تاوگسوبان» که اکنون شورشها را هدایت میکند، متحد دیرینه ارتش و دربار شمرده میشود.
تحولات روزها و بلکه ساعات آینده در تایلند ممکن است راه را برای تحلیلهای دقیقتر بگشایند اما تا این جای کار، سوالی به غایت مهم و فرامنطقهای مطرح است. سوال این است که آیا در عصر جدید، مفهوم کودتا تغییر کرده است؟ آیا زین پس نظامیان به جای ورود مستقیم و اشغال خیابانها با تانک و زرهپوش، ابتدا بر شورشی مردمی سوار شده و یا آنرا به صورتی رندانه ایجاد کرده و سپس در نقش یک منجی وارد صحنه میشوند؟
آیا زین پس نظامیان به جای ورود مستقیم و اشغال خیابانها با تانک و زرهپوش، ابتدا بر شورشی مردمی سوار شده و یا آنرا به صورتی رندانه ایجاد کرده و سپس در نقش یک منجی وارد صحنه میشوند؟
تجربه کودتاهای قرن بیستمی نشان داده است که همواره قدرتهای جهانی آشکارا از چنان حرکتهایی حمایت میکردند اما به نظر میرسد که تعارفات سیاسی قرن جدید باعث شده تا چنین حمایتهایی اکنون غیرممکن شوند. [۶] نقش جدید نظامیان سرکوبگر که در لباس «سوپرمن حامی مردم معترض» پا به خیابانها میگذارند، باعث شده تا ملاحظات سیاسی چنین قدرتهایی نیز رعایت شود و آنچنان که در مصر هم دیدیم، با پرهیز از به کار بردن واژه کودتا، کماکان به رابطه خود با دولتهای روی کار آمده توسط قوه قهریه ادامه دهند.
اگر آنگونه که مشهود است، دست ارتش و تایید دربار پشت وقایع کنونی تایلند باشند، میتوان گفت که در بُعد داخلی، یک قمار بزرگ در جریان است که تنها یک سوی آن میتواند سقوط نخستین صدراعظم زن تایلند باشد. اگر به هر دلیل لبه دیگر شمشیر به کار افتد، سلطنت رامای نهم که با ۶۷ سال حکمرانی، طولانیترین شاه تاریخ تایلند بوده و اکنون قدیمیترین رهبر “پیوسته در قدرت” جهان به شمار میرود، با خطری جدی روبهرو خواهد شد.
در بُعد بینالمللی نیز وقایع کنونی تایلند همانطور که پیشتر اشاره شد، از آنجا حائز اهمیتاند که یکی از نخستین کودتاهای پستمدرن در این کشور به آزمون گذارده شده. شاید سرنوشت این کودتا به نوعی سرمشقی برای بسیاری از کشورهای آسیایی، آفریقایی و آمریکای لاتین شود که به کودتاخیز بودن معروفند. [۷]
پانوشتها:
۱. رجوع کنید به این لینک
۲. یادداشت کوتاهم به مناسبت به قدرترسیدن خانم شیناواترا در سال ۲۰۱۱ را اینجا بخوانید.
۳. اینجا (ترکی) و اینجا (انگلیسی)
۴. بسیاری از رسانههای انگلیسی زبان از واژه کودتای مردم استفاده کرده اما اغلب برای سلب مسوولیت آنرا به عنوان نقل قول در گیومه آوردهاند. ان.بی.سی و لس آنجلس تایمز از آن جملهاند.
۵. ر.ک به یادداشت مورد اشاره در منبع شماره دو
۶ و ۷. این یادداشت درباره کودتا و رسانه در یکصدسال اخیر و دوران پیش رو را ملاحظه فرمایید.
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»
محمود دلخواسته
موافقم. نوع جدیدی از کودتا در راه است. قسمت اول نوع جدید کودتا اول در مصر اجرا شد ولی بی صبری ارتش مصر برای بازگشت به قدرت و دست به کشتار وسیع زدن، سبب شد که کودتا چیان( که زود معلوم شد که نتیجه اولین کار جمعی محور عربستان و اسرائیل است.) در سطح افکار عمومی جهان( و بطور روز افزون در مصر) بطور کامل افشا و در نتیجه تضعیف شوند.
در مورد تایلند بنظر می رسد که حق با نویسنده، اقای کامبیز غفوری، می باشد و نظامیان تایلند از تجربه مصر درس گرفته و سعی دارند کودتا را فقط از طرف هوادارن غیر نظامی خود به انجام برسانند. واکنش حامیان نخست وزیر که بیشتر از اقشار فقیر هستند، نشان خواهد داد که ایا این نوع جدید از کودتا شکست خواهد خورد و مردم سالاری پیروز خواهد شد یا نه.