مطلبی که در پی میآید، نوشتهای برای انتشار در تارنمای کوچه است که از سوی نویسنده در اختیار رادیو کوچه قرار گرفته است. انتشار این نوشته در راستای تعامل و نقد و بررسی دیدگاهها و ایدهها است و به الزام، رادیو کوچه آن را تایید و یا رد نمیکند. در صورتی که در مورد این نوشته نقد و یا نظری دارید، این رسانه خود را موظف به انتشار پاسخ شما میداند. این مطلب بدون ویرایش رادیو کوچه منتشر شده است.
ژاله وفا / مقاله وارده / رادیو کوچه
در منظر آزادی اختلاف در عقیده و فکر همچون اشتراک در عقیده و فکر از حقوق مسلم انسانی و هر دو در کنار هم موتور رشد عقلی و فکری انسان و جامعه است. تنها در منظر قدرت است که اختلاف در عقیده و فکر مستمسک و بهانهای برای تضییع حقوق انسانی میشود.
نگارنده این سطور از بعد تاریخی با عملکرد آقای موسوی در زمان نخست وزیریش اختلاف نظر عمیق دارم و نیز با باور ایشان که در این جمله بیان نموده است (۳۱ تیر ۸۸ ایلنا): «باید به قانون اساسی توجه کرد، یعنی آن را مانند نماد سبز در سرلوحه پیگیری مطالبات آینده قرار داد چون خاصیت ایجاد اجماع میان اقشار مختلف را دارد» بنا بر استدلالهای خود نیز مخالفت اصولی دارم و نیز آرزوی ایشان را برای «بازگشت به دوران طلایی امام» بازگشت به دوران زور و وحشت و اختناق میدانم و… اما این قبیل اختلافها در مرام و دیدگاه، ذرهای از احترام اینجانب به ایشان بخاطر مقاومت دلیرانهاشان در برابر زورگوییهای نظام ولایت فقیه نه تنها نمیکاهد، بلکه همین مقاومت و ایستادگی مرا در دفاع از حقوق انسانی ایشان مصممتر میکند.
این مساله را در ابتدای نوشتار مشخص کردم تا محرز گردد دفاع من از حقوق ایشان در چارچوب باورم به ذاتی بودن حقوق انسانها و یکپارچه تلقی کردن آن و حس مسئولیت دفاع از آن حقوق است نه هم سنخی سیاسی.
و اما این روزها که حفظ نظام به هر شکلی در زیر نقاب ظاهر پسند «دولت تدبیر و امید» که پوششی بر چهره فریب و «والیم و دیازپام ملی» گشته تا به زور خوراندن آن «توافق نامه ذلت» را «دستاورد بزرگ» جلوه دهند، شاهد آنیم که همزمان با این حراج مملکت، مشاطه گران خارج از کشور نظام ولایت فقیه در مسابقه تطهیر نظام از همپالکیهای داخل کشوری خود گوی سبقت را میربایند:
-از طرفی در حالی که در خارج از کشور قلم بدستان نظام حاکم سعی در تطهیر نظام کشتار از لکه پاک نشدنی خون شهروندان ایران دارند
– در داخل کشور نیز محمد خاتمی با روایتی معیوب و وارونه از جنبش آزادیخواهی مردم در سال۸۸، در ٢۶ اردیبهشت ۰ ۹ (۱ *) با بیان جمله «اگر به نظام و رهبری ظلم شده است به نفع آینده از آن چشم پوشی شود» آغازگر تحریف واقعیت رخ داده در جنبش مردم در سال ۸۸ میشود و بدین سان زمینه و بستری مهیا برای ادعای واهی ظلم به «رهبری» و نظام و شکستن تخم لق «توبه» در دهان اصلاح طلبان حکومتی را فراهم آورد.
در خارج از کشور قلم بدستان نظام حاکم سعی در تطهیر نظام کشتار از لکه پاک نشدنی خون شهروندان ایران دارند
اینگونه است که شاهد واکنش یکدست و هم شکل عمله استبداد در مظلوم نمایی نظام کشتار میشویم که باچرخش ساده نوک قلم یکی در خارج از کشور و چرخش نوک زبان دیگری در داخل کشور به یکباره با خواندن وردی جایگاه ظالم و مظلوم عوض میشود!
برنامه این است که کشتار فرزندان این مرز و بوم را در سال ۶۷ در زندانها، کشتار سیستماتیک نویسندگان و فرهیختگان ایران در قتلهای سیاسی و زنجیرهای، ایلغار کوی دانشگاه و کشتار دانشجویان در تیر ۷۸ و تجاوز و شکنجه و کشتار در کهریزک و خلاصه شبیخون مغولوار نظام ولایت فقیه را به جان و مال و ناموس مردم ایران از حافظههای مردم پاک گردانند.
و به خیال یک تیر با دو نشان زدن، با آب کر قلیل، هم نجاست جنایت نظام را و هم رد پای خود را در این جنایات و توجیه آن بزدایند.
در تاریخ این وطن ثبت شده که در نتیجه استیلای مغول، بخارا شهری که چشم و چراغ تمام ماوراء النهر و مأمن و مکمن اجتماع فضلا و دانشمندان بود، آن چنان ویران گردید که فراریان معدود این شهر جز جامهای که بر تن داشتند چیزی دیگر نتوانستند با خود برند. یکی از بخاراییان که پس از آن واقعه جان سالم به در برده به خراسان گریخته بود چون حال بخارا را از او پرسیدند جواب داد: «آمدند و کندند و سوختند و کشتند و بردند و رفتند.» جماعت زیرکان که این تقریر شنیدند اتفاق کردند که در پارسی موجزتر از این سخن نتواند بود.
آری اکنون نیز کلامی از این موجزتر در باره تکرار رفتار مغول در نظام ولایت فقیه با مردم ایران وجود ندارد: آمدند و کندند و سوختند و کشتند و بردند و رفتند…! **
همه تلاشهای یکدست و هم شکل روبهان مکار وچاپلوسان قدرت و دین بازان و موشان سکه پرست و مجسمههای زشتی و حقارت در راستای حفظ نظام زیر نقاب «دولت تدبیر و امید» است تا نسلی را از جنبش و حرکت و مقاومت در برابر هجوم خطر بازدارند و از دفاع ازهویت تاریخی خود پشیمان سازند.
اکنون نیز کلامی از این موجزتر در باره تکرار رفتار مغول در نظام ولایت فقیه با مردم ایران وجود ندارد: آمدند و کندند و سوختند و کشتند و بردند و رفتند
اقای روحانی بعد از آنکه در وصف وحدت تمامی جناحهای نظام بر سر «انتخاب» خود در۲۴ خرداد ۹۲ (۲*) و با طعنه به شکایت آقای موسوی از نتایج «انتخابات» ۸۸ چنین گفت: «چه انتخابات زیبا و شکوهمندی داشتیم که نه کسی گله و شکایتی کرد و نه کسی از این انتخابات ناراضی بود و هیچکس و هیچ جناحی احساس نکرد در این انتخابات شکست خورده است و آن خادمی هم که رای آورد آنقدر در زندگیاش با معتدلین جناحها نزدیک بود که هر دو جناح احساس پیروزی کردند.» از همه سابقه و تجارب امنیتی خود بهره گرفت و آغاز دولت «تدبیر»ش را برای شکستن مقاومت مردم و تواب سازی در ۲۵ تیر ۹۲ با بیان این جملات همراه کرد: «آنها که آماده بازگشت هستند راهشان را تسهیل کنیم، چون توبه برای همه است. چرا اشتباه یک نفر، دو نفر و یا یک گروه را کش میدهیم؟ در حالی که پیامبر که همه چیز ما از اوست با همه رفتارهای برادرانه داشت و در حالی که منافقین را میشناخت در کنار سفره پیامبر میآمدند و حتی با ابوسفیان هم که همه فتنهها از او بود رفتاری برادرانه داشت پس باید گذشت داشته باشیم و به فکر اهداف بلند آینده باشیم.» و بدین سان با مقایسه آقایان موسوی و کروبی با ابوسفیان شرط رفع حصر آنها را «توبه» دانست. پیشنهاد توبه از سوی حسن روحانی به معترضان «انتخابات ۸۸ »، مسلما توهینی آشکار ومستقیم به شعور ملت و همه شرکت کنندگان در جنبش ۸۸ بود!
لازم به یاد آوری است که سابقه مخالفت حسن روحانی با آقای موسوی به دوران نخست وزیری وی بر میگردد که حسن روحانی در نامه معروف به گروه ٩٩ نفرهای که در مجلس دوم به نخست وزیری موسوی همراه با مخالفت خامنهای رای منفی داد.
و صد البته بعد از فرا خواندن همه معترضان به انتخابات ٨٨ به توبه ، کابینه روحانی نیز باید در دید ولی فقیه سرآمد توابین میشد. از اینرو لزوم اعلام برائت از «فتنه ۸۸ » و تاکید بر اینکه در آن انتخابات تقلبی صورت نگرفته، که از سوی نمایندگان مجلس نظام به عنوان شرط رای اعتماد مطرح شده بود، باعث شد که در جریان بررسی صلاحیت وزرای پیشنهادی روحانی بسیاری از اصلاح طلبان و کارگزاران، همچون «محمدعلی نجفی» (وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش)، «عباس آخوندی» (وزیر پیشنهادی راه و شهرسازی)، «جواد ظریف» (وزیر خارجه)، «جعفر میلی منفرد» (وزیر پیشنهادی علوم)، «علی ربیعی» (وزیر کار) و «بیژن زنگنه» (وزیر نفت) پیرامون نقش خود در جنبش۸۸ به اعلام برائت از «فتنهگران» بپردازند:
پیشنهاد توبه از سوی حسن روحانی به معترضان «انتخابات ۸۸ »، مسلما توهینی آشکار ومستقیم به شعور ملت و همه شرکت کنندگان در جنبش ۸۸ بود
عباس آخوندی، «وزیر» پیشنهادی راه و شهرسازی که با اصرار علی اصغر زارعی، «نماینده» عضو جبهه پایداری مبنی بر «قسم خوردن» درباره برائت از «فتنه» مواجه شده بود، گفت (۳*): «آقای علیاصغر زارعی به بنده کمک کرد. بنده آنجا که باید خدمت مقام معظم رهبری توضیح میدادم این کار را انجام دادم و آقای زارعی در نطق مخالفتش با این بیان خود کمک خوبی به بنده کردند. برای بنده بسیار سخت است که وفاداریام از سوی برخی زیر سئوال میرود. بنده تمام زندگیام را وقف پشتیبانی از جبههها و نظام کردم حالا برخی از بنده درباره وفاداریام میپرسند. چطور میشود ما نظر شورای نگهبان را که عین حکم قانون است نپذیریم؟ آیا میشود کسی که برای وزارت توسط رییسجمهور کاندیدا میشود به رهبری و نظام اعتقاد نداشته باشد؟ ۳۵ سال سابقه حمایت و خدمت به این کشور را دارم، آیا این سوابق مهم نیست؟ اگر خدای ناکرده هنوز دشمنان بخواهند کوچکترین تعرضی به کشور کنند با رهبری و راهبری مقام معظم رهبری از این کشور دفاع میکنم.»
پیش از آخوندی همین سئوال از محمد علی نجفی نیز مطرح شد که او نیز از وفاداری خود به نظام ولایت فقیه سخن گفت و اعلام کرد که در راهپیماییهای قبل و بعد از سخنرانی ۲۹ خرداد خامنهای شرکت نداشته است. زنگنه «وزیر» نفت در نطق دفاعیه خود از «ولایت فقیه» به مثابه «عمود خیمه نظام» یاد کرد و گفت که با هرگونه حرکت ساختارشکنانه پس از «انتخابات ۸۸ » مخالف بوده است.
موسیالرضا ثروتی راهیافته به مجلس نظام گفت (۴*): «اگر کسی در فتنه نقش داشته و از آن اعلام برائت نکرده، قطعا مورد نظر مجلس نبوده است. وقتی مقام معظم رهبری میفرمایند که افراد باید به صراحت مواضع خود را نسبت به فتنه اعلام کنند، ما هم بر همین اساس شوخی نداریم و طبق وظیفه عمل کردیم و خاطرنشان کرد: زنگنه در جلسه کمیسیون گفت که من تا روز انتخابات با میرحسین موسوی بودم ولی بعد از اعلام از وی جدا شدم!»
بدینسان «وزیران» دولت روحانی حلیف این نمایندگان «شریف» شدند و پس از پایان نمایش اعلام برائت و گرفتن رای «اعتماد» برای گمارده شدن به پست وزارت: حسین شریعتمداری در ۲۶ مرداد۹۲ در کیهان (۵*) با زدن تیتر «مجلس همراه با کابینه روحانی جنازه فتنه را به خاک سپرد» در وصف این چرخش نوشت: «تمامی چند وزیر پیشنهادی که متهم به حضور و حمایت از فتنه آمریکایی- اسرائیلی ۸۸ بودند بدون استثناء -تاکید میشود که بدون استثناء- ضمن انکار حضور و حمایت خود، از فتنه آمریکایی- اسرائیلی یاد شده اعلام دوری و انزجار کردند و با قاطعیت -بعضاً همراه با سوگند- آن ماجرای پلشت را بیرون از دایره اسلام و انقلاب و نظام دانسته و بر وفاداری خود به امام (ره) و رهبر معظم انقلاب و پیروی از خط ترسیم شده از سوی ایشان تأکید ورزیدند. این تأکید و اصرار اکید که گاه با اشاره به مستنداتی نیز همراه بود، صرفنظر از میزان انطباق آن با واقعیت، نشانه و گواه آن است که فتنه آمریکایی- اسرائیلی ۸۸ در سیاهترین و بدنامترین نقطه تاریخ این مرز و بوم دفن شده تا آنجا که کمترین نشانه از پیوند و رابطه با سران و اصحاب فتنه میتواند نفرت و انزجار مردم را در پی داشته باشد و معدود افرادی که به همراهی با آنان متهم شده بودند نیز، خوشنامی خود را در اعلام برائت از سران رسوا و اصحاب بدنام آن فتنه آمریکایی- اسرائیلی میدانند.»
جای دارد خطاب به این «وزیران» رای اعتماد از نظام گرفته از قول سعدی بگوییم:
بقول دشمن، پیمان دوست بشکستی ببین که از که بریدی و با که پیوستی
و نیز یاد آور حسین شریعتمداری کنیم که
بر آنچه میگذرد، دل منه که دجله بسی پس از خلیفه بخواهد گذشت از بغداد
و در حافظه تاریخی این ملک حک شده که آقا محمدخان قاجار که به خونخوارترین شاه ایران معروف است و ناسخ التواریخ او را پادشاهی خوانده که از شدت خشونت «پادشاهان جهان از بیم وی خواب نکردندی» عاقبت بدست دو تن از خدمتکارانش به قتل رسید!
حمله همه جانبه عمله استبداد منجمله جنتی در ۱ آذر۹۲ (۶*) که: «موسوی و کروبی حاضر نیستند اظهار ندامت کنند. اگر میگفتند اشتباه کردیم، شاید راهی پیدا میشد. آنهایی که از روسیاهان فتنه ۸۸ که مفسد فیالارض هستند حمایت میکنند، خجالت بکشند، چرا که اگر رافت فوقالعاده نظام اسلامی نبود، اینها باید اعدام میشدند.» باعث شد که دخترخانمهای آقای موسوی در۲ آذر۹۲ موضع پدر و مادرخود را در بیانیهای با این جملات روشن بیان کنند (۷*): «در تمامی این سالها که مجریان و آمران این حصر بیبدیل و ناحق، پیدا و نهان با خشونت و نرمش از آنها طلب توبه داشتهاند، هر دو با یاد آوری اینکه هرگز از مرگ در راه باورشان نمیهراسند بارها محکم و قاطع توبه را وظیفه آنهایی دانستهاند که برای قدرت و منافعشان ظلم کرده در امانت مردم دست برده، خون ریخته و زندانها را با یاران دلسوز کشور و معتقدان به حقیقت پر کردهاند.
محمد رضا خاتمی فراموش میکند که در همین مصاحبه ناخود آگاه پرده از یک امر مهم برداشته است و آن برنامهریزی قبلی نظام در بیرون آوردن نام روحانی از صندوق است
در همین محرم در دیدارمان (با پدر) بعد از آن فیلم هتاکانه و دروغ پردازانه تلویزیون، هم چون گذشته، خواهش بر توبه ایشان را غلط خواند و گفت: «آنها مرا میشناسند و میدانند وقتی به نتیجه برسم سفید سفید است نمیتوانند تحت هیچ فشاری وادارم کنند که بگویم سیاه است».» و با این سخنان قاطع رو سیاهی به روی ذغال تواب سازان نظام ماند.
به فاصله ۸ روز بعد، محمد رضا خاتمی برادر محمد خاتمی که از ظلم به «رهبر و نظام» در جنبش ۸۸ خبر داده بود، از دری دیگر وارد شد و در مصاحبه با سایت فرارو ضمن حاتم بخشی آشکار از کیسه خلیفه که «اصلاحطلبان در همان سال ۸۸ از طلبشان گذشتند» در پاسخ به این سوال که فکر میکنید که تلاش اصلاحطلبان برای عبور از گردنه ۸۸، با مرافقت و موافقت موسوی و کروبی هم همراه است؟
آنچنان قطعی پاسخ میگوید (۸*) که «بیتردید همین گونه است. و اضافه میکند:» براساس اطلاعاتی که من دارم هر دو این بزرگواران، آقایان موسوی و کروبی، از شرایط پیش آمده خشنودند، از شرایط خودشان ناراضیاند. اما گفتهاند که از شرایط به وجود آمده در ۲۴ خرداد راضی هستند.»
و بدینسان مساله اعتراض آقای موسوی را مسالهای کاملا شخصی و نارضایتی وی را علیرغم جواب صریح وی در مورد مساله توبه در سطح یک نارضایتی از وضعیت حبس خود تقلیل میدهد و فراموش میکند که دروغ حاوی تناقض است. اگر آقای موسوی تنها از وضعیت خودش ناراضی بود که خوب با گردن نهادن به پیشنهاد «توبه» شما و برادرتان و منجی شما آقای روحانی به آن وضعیت خود خاتمه میداد!!
وقتی نگارنده مصاحبه محمد رضا خاتمی را میخواندم و به این جملات رسیدم بیاختیار بیاد این حکایت عبید زاکانی افتادم: «شخصی دعوی نبوت کرد. پیش خلیفهاش بردند. از او پرسید که معجزهات چیست؟ گفت: معجزهام اینکه هرچه در دل شما میگذرد مرا معلوم است. چنانکه اکنون دردل همه میگذرد که من دروغ میگویم!»
پس از پایان نمایش اعلام برائت و گرفتن رای اعتماد برای گمارده شدن به پست وزارت: حسین شریعتمداری در ۲۶ مرداد۹۲ در کیهان تیتر زد مجلس همراه با کابینه روحانی جنازه فتنه را به خاک سپرد
محمد رضا خاتمی فراموش میکند که در همین مصاحبه ناخود آگاه پرده از یک امر مهم برداشته است و آن برنامهریزی قبلی نظام در بیرون آوردن نام روحانی از صندوق است که همان موقع نشریه انقلاب اسلامی در هجرت (در تاریخ ۲۳ تیر ۹۲ شماره۸۳۱ آنرا در صفحه۳) افشا کرد. و رضا خاتمی نیز ناخواسته اعترافی صریح به تقلب در انتخابات ۸۸ از دید حاکمیت مینماید. وی میگوید: «از روزهای قبل (از انتخابات) خبرهایی از سوی حاکمیت به ما رسید که در این انتخابات، حوادث سال ۸۸ اتفاق نخواهد افتاد، ما مطمئن نبودیم اما امیدوار بودیم که به نتیجهیی که میخواهیم برسیم.»
اگر در انتخابات ۸۸ تقلبی صورت نگرفته بود حاکمیت چه نیازی داشت به شما پیغام دهد که در این انتخابات (۲۴خرداد۹۲) حوادث سال ۸۸ اتفاق نمیافتد؟ پس تقلبی صورت گرفته که موضوع این اطمینان دادن به شما بوده است.
این جمله آقای محمدرضا خاتمی را وقتی در کنار جمله آقای روحانی قرار دهیم که در ۲۵ تیر ۹۲ میگوید: «مقام معظم رهبری قدم به قدم جامعه را هدایت کرد و چه فضای بانشاط و حضور پررنگی ایجاد شد.» برنامه ریزی خامنهای را در بیرون آوردن نام روحانی از صندوقها و القا کردن به جامعه که شما مردم وی را انتخاب کردهاید (!) محرز میشود.
آدمی ازسقوط انسانیت به عمق سیاه چاه مخوفی که عمله استبداد در آن بسر میبرند در تحیر میماند و از گنداب و لجن زار قدرتی که آبشخور آنها است در شگفت است. باید بدانها گفت کهای محرومان از اخلاق و ارزش و وجدان، غافلید که بیرون از این حصار غم انگیز جاری است زندگی!
ایران وطن ما مامن زیست یک ملت آزاده است که به آزادی و استقلال رای خود معرفت دارد. تا زمانی که دیدهبانان وجدان این ملت رسالت خود را زنده نگاه داشتن جنبش مقاومت مردم میدانند خواب شما آشفته خواهد ماند.
مردم ایران و خصوصا نسل جوان مشاهده میکنند که چه تماشاخانه مهوعی است نظام ولایت فقیه و باز ملاحظه میکنند که جناحهای این نظام اعم از راست و اصلاح طلب و کارگزارو… بسیج شدهاند تا جنبش شما مردم را نفی کنند، غافل از اینکه همانگونه که میکوشند آنرا نفی کنند، ترس عظیم خود را از نیروی آن بروز میدهند. هر ملتی در تاریخ بواسطه ایستادگیش در مقابل ظلم و زورگویی حیات خود را از تعرض مصون داشته است. شایسته نیست در مقابل رذالتهایی حقیر و از این دست و انکار قیامتی از حیات و حرکت و تحول که شما مردم در جنبش ۸۸ ایجاد کردید که جهانی را به تحسین واداشت، سکوت اتخاذ کنیم و بگذاریم آن جنبش مقاومت را تا سر حد یک بازی انتخاباتی پایین آورده و لوث کنند. فراموش نکنیم که جامعه یک موجود فعال زنده و آگاه و با احساس و صاحب دردها و ایمان و آرمانها است. با وجدانی زنده و با اراده و عارف به خواست خود جنبش خود را پاس بداریم و حرمت خون نداها و سهرابها وهزاران فرزند پاک این مرز و بوم را با پشت کردن به ترفندهای کریه وادادگان قدرت، خود نگاه داریم.
مردم ایران و خصوصا نسل جوان مشاهده میکنند که چه تماشاخانه مهوعی است نظام ولایت فقیه و باز ملاحظه میکنند که جناحهای این نظام اعم از راست و اصلاح طلب و کارگزارو… بسیج شدهاند تا جنبش مردم را نفی کنند
در حالی که همه دستگاههای تبلیغاتی و محرابها و منبرها ومطبوعات در اختیار ولایت فقیه و مامورانش است؛ و به مصداق سنگها را بسته و سگها را رها کردهاند، آقایان کروبی و موسوی در حبساند و راه بر هرگونه موضع گیری و دفاع از خود و نظرات خود و ارتباط با مردم بر آنها بسته است. دفاع از حقوق انسانی آنها دفاع از حقوق خود ماست. حقها با هم منافات ندارند. فراموش نکنیم که این قدرت است که آنها را ضد هم تعریف میکند. روا نبینیم که بر آنها بیش از این ستم رود وعملههای استبداد خواست خود را به نقل به مضمون از آنها پیش ببرند. شرط انسانیت و مروت و انصاف این است که تحول در حال وطن و نیز رهایی همه فرزندان خود را که در سیاه چالهای این نظام به جرم داشتن عقیده و مرام مستقل بسر میبرند را خود ما مردم تصدی کنیم و زنهار که:
مار اگر گوید که مورم بشنو و باور مکن دیو اگر گوید که حورم بشنو و باور مکن
گر بگوید روبه افسونگر نیرنگ باز کز فریب و حیله دورم، بشنو و باور مکن
وربفرماید وکیلی در بهارستان که من سیر از این دارالغرورم، بشنو و باور مکن
گر وزیری گفت کز تیمار خلق آشفته است بشنو و باور مکن زیرا که هذیان گفته است (۹*)
…………………………………………………………………………………………………………………..
مآخذ
(۱ *) سخنرانی آقای خاتمی در دیدار با جمعی از رزمندگان در ۶ ۲ اردیبهشت ۰ ۹-منبع وب سایت شخصی وی
**- لفظ رفتند را برای نظام ولایت فقیه از کتاب شازده احتجاب مرحوم هوشنگ گلشیری الهام گرفتم که فساد سلسه قاجار را تشریح میکند و زمان گذشته بعد از زمان حال در داستان روایت میشود بطوری که پیشکار شازده خبر مرگ بسیاری را به شازده میدهد و خبر آخر خبر مرگ خود شازده است! و مرگ حتمی نظام ولایت فقیه بر اثر الودگی بیش از حد و حصر به فساد هم اکنون قابل روئیت است.
(۲*) حسن روحانی در مراسم محفل انس پیشکسوتان جهاد و شهادت در۱۳۹۲/۴/۲۶ -منبع سایت قانون
(۳*) جلسه علنی مجلس نظام در ۲۳مرداد ۱۳۹۲-منبع سایت انتخاب
(۴*) مصاحبه خبرگزاری آنا با موسیالرضا ثروتی عضو کمیسیون برنامه و بودجه و محاسبات مجلس نظام ۲۶/مرداد/۱۳۹۲
(۵*) سرمقاله کیهان به قلم حسین شریعتمداری در ۲۶ مرداد۹۲
(۶*) سخنان جنتی خطیب موقت نماز جمعه در ۱آذر۹۲-سایت تنسیم
(۷*) یادداشت دختران موسوی و رهنورد در واکنش به هجمههای روزهای اخیر ۰۲ آذر ۱۳۹۲-منبع سایت کلمه
(۸*) مصاحبه محمد رضا خاتمی با سایت فرارو۱۰ آذر ۱۳۹۲- سایت فرارو
(۹*) اشعار از رهی معیری
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»
CharlesMah
wh0cd286832 purchase augmentin