امید حبیبینیا / رادیو کوچه
فایل صوتی را از اینجا بشنوید
نوشتن راهنمای فیلم سنتی است که حداقل بیش از نیم قرن است در مطبوعات و به ویژه مطبوعات سینمایی جهان قدمت دارد، مخاطبان این نوشتههای کوتاه کسانی هستند که با اعتماد نسبی به منتقد میخواهند تصمیم بگیرند که چه فیلمی را به توصیه او ببینند و یا پیش از دیدن فیلم زمینهای برای دید انتقادی داشته باشند. بنابراین برخلاف مرور یا نقد و تحلیل فیلم، راهنمای فیلم بیشتر به پیش از دیدن فیلم مربوط میشود.
نوشتن راهنمای فیلم احتمالن پیش از انقلاب کم و بیش در مطبوعات سینمایی ایران هم نشانههایی داشته است اما ظاهرن نخستین راهنمای فیلم به معنای متداول آن در روزنامه تازه تاسیس خبر در اواسط دهه هفتاد شکل گرفت که نگارنده چند ماهی بطور مرتب به همین شکل کنونی به معرفی انتقادی فیلمهای روز جهان میپرداخت که البته بدون ارزشگذاریهای متداول در مجله فیلم و دنیای تصویر نیز تداوم داشت.
در اینجا شاید لازم است به معرفی فیلمهای امیر عزتی در مجله فیلم و همچنین جدول ارزشگذاری ماهیانه فیلمهای ایرانی و خارجی در مجله دنیای تصویر اشاره کنم و البته در این میان سهم نسل تازه منتقدان فیلم که در دهه هفتاد در مطبوعات سینمایی ایران قلم زدند از کامبیز کاهه تا امید روحانی و سعید عقیقی و دیگران در بالندگی نقد فیلمهای روز جهان نه تنها دست کمی از منتقدان نسلهای پیشین نداشت بلکه از نظر بهرهگیری از دانش روز و برخورد تحلیلی با سینما نقاط درخشان بیشتری نسبت به نقد فیلم پیش از انقلاب که محدودیتهای به مراتب کمتری را تحمل میکرد، داشت.
[vimeo]http://vimeo.com/94863394[/vimeo]
به هر روی از این پس در اینجا هر پنجشنبه شب، به مرور انتقادی فیلمهای روز جهان براساس همان نظام ارزش گذاری رایج (یک تا پنج ستاره) میپردازیم، تا هم جای خالی راهنمای فیلم در رسانههای فارسی زبان را بگیرد و هم مخاطب را به برخورد انتقادی با سینمای روز جهان ترغیب کند.
آبی گرمترین رنگ است (Blue is the Warmest C
olor) ☆☆☆☆
کارگردان: عبدالطیف کشیش، فیلمنامه: عبدالطیف کشیش، گالیا لاکروا، براساس کتاب مصوری به همین نام از ژولی مرو، بازیگران: لئا سئدو (اما)، آدل اکزارکوپلوس (آدل)، درام، عاشقانه، ۱۷۹ دقیقه، فرانسه، بلژیک، اسپانیا، ۲۰۱۳
خلاصه: آدل در اولین تجربههای جنسیاش متوجه میشود که به دختران تمایل دارد، به زودی با اما که دانشجوی نقاشی ست آشنا میشود و مدتی با او زندگی عاشقانهای دارد ولی وقتی همکار مرد آدل او را به خانه میرساند و میبوسد اما آدل را از خانه بیرون میراند و سرگشتگی او آغاز میشود.
یکی از بهترین و به یادماندنیترین فیلمهای امسال و برنده جایزه نخل طلای کن، فیلمی ست سه ساعته از عشق و حرمان آدل (یا چنانکه خود میگوید عادل)، او در تمام طول فیلم از پایان نوجوانی تا آغاز جوانیش در حال مبارزه است، مبارزهای برای تثبت هویت و جهتیابی جنسی خود و سرانجام درست در هنگامی که تصور میکند خود را یافته است، توسط معشوقش طرد میشود.
تضاد طبقاتی و خاستگاه اقتصادی ـ اجتماعی متفاوت آدل و اما که در دیدگاههای متفاوت خانوادههای آنها نیز بارز است اما رفته رفته نقش محتوم خود را حتی در این رابطه انقلابی نیز بازی میکند.
از اتفاق همین تضادها و تعارضها نقش اصلی را در فیلم دارند، در جامعهای که تازه ازدواج هم جنسها را به رسمیت شناخته است هنوز در لایههای سنتی آن محافظه کاری در برابر گوناگونی گرایشهای جنسی به چشم میآید، اینجاست که آدل دایم میان هنجارها و ساختارشکنی، میان واقعیت و ایدهآل و میان عشق و زندگی روزمره سرگردان است.
تعارض درونی و نهان میان آدل و اما نیز اما سرانجامی جز جدایی ندارد، آدل گرم و هیجانی است ولی اما خونسرد است، آدل کم و بیش همچون جامعه واقعی سلطه پنهان اما را میپذیرد که به نظر میرسد سرانجام دست از رویاپردازی برمیدارد و به طبقه خود باز میگردد تا موقعیت خود را در چارچوب یک خانواده طبقه متوسط مرفه تثبیت کند.
معاشقه آدل و اما در این فیلم با کمتر فیلمی در سالهای اخیر قابل مقایسه است، آنچنان زنده، عاطفی و گرم است که مخاطب را تحت تاثیر قرار میدهد، عبدالطیف کشیش میگوید که این صحنهها به گونهای طراحی شده بودند که زیبا وخیره کننده به نظر بیایند اما بدون شک بدون بازی درخشان دو بازیگر اصلی فیلم چنین صحنههایی خلق نمیشدند.
با وجود زمان سه ساعته فیلم اما کنشهای درونی روایت آن چنان جذاب و ساختارشکنانه هستند که تا به انتها مخاطب را با خود میکشاند.
این فیلم، یکی از فیلمهای محبوب امسال منتقدان بوده است و جوایز بسیاری از انجمنها و جشنوارههای منتقدان دریافت کرده و هم اکنون نیز نامزده جایزه گلدن گلوب است.
هنگامی که در انتها آدل سرخورده و تحقیر شده با لباس آبی زنانهاش در خیابان ناپدید میشود گویی میدانیم که برای او دیگر عشق مرده است او اسیر روزمرگیهای زندگی محنت بار خود میشود و این درست جایی ست که فیلم به پایان میرسد و تمام تلخی این سرنوشت تراژیک را در ذهن تماشاگر باقی میگذارد.
http: //www. youtube. com/watch؟ v=uKmWi_T۳QWE
تور: جهان تاریک (Thor: The Dark World) ☆☆
کارگردان: آلن تیلور، فیلمنامه: کریستوفر یاست، کریستوفر مارکوس، استفن مک فلی براساس کتاب مصور مارول، بازیگران: کریس همث ورس (تور)، ناتالی پورتمن (جین فاستر)، تام هیدلستون (لوکی)، آنتونی هاپکینز (اودین)، حادثهای، ماجراجویی، فانتزی، ۱۱۲ دقیقه، آمریکا
خلاصه: موجودات فضایی به رهبری ملکیت به زمین و زادگاه تور حمله میکنند، تور از لوکی کمک میخواهد و با یکدیگر به جنگ مهاجمان میروند و سرانجام آنها را با کمک فاستر، استاد و دستیارانش شکست میدهند.
در مقایسه با تور (کنت برانا، ۲۰۱۱)، دنباله بعدی به نظر بیشتر تراژیک میرسد، با این حال مانند فیلم نخست و براساس منطق روایی کتابهای مصور مارول از همان ابتدا آنچنان مخاطب را با حوادث پیاپی بمباران میکند که او را در جهان وانمودههای فانتزی نبرد همیشگی میان خیر و شر درگیر کند، با این حال مانند هر داستان دنبالهدار دیگری پیروزی خیر را موقتی و امکان بازگشت مهاجمان را در آینده نزدیک وعده میدهد.
فوق قهرمانهای افسانهای اسگرد که با سیف جذاب (جیمی الکساندر) همانند مبارزان اسطورهای در نبرد دایمی با اهریمن ظاهر میشوند این بار نیز با همان گروه دانشمندان زمینی فیلم نخست تور را همراهی میکنند تا بار دیگر جهان را در آخرین لحظه نجات بدهند، فیلمی سرگرم کننده و پرانرژی که اگر آن را در سینما و سه بعدی ببینید لابد بیشتر تفریح خواهید کرد.
آلن تیلور که برای کارگردانی سریالهای محبوبی چون شش فوت آن زیر، سوپرنواها و اخیرن بازی تیرونز به خوبی توانسته است مشخصههای اسطورهوار و حماسی داستان را با جلوههای ویژه همراه سازد.
جهان تاریکی یکی از پرفروش فیلمها در سینماهای سراسر جهان در ماه گذشته بوده است و به نظر میرسد تا پایان سال میلادی جاری رکورد تازهای از نظر فروش برای سری فیلمهای مارول به جای بگذارد.
http: //www. youtube. com/watch؟ v=-hwGggrQL۲g
تانگوی رایگان (Tango Libre) ☆☆☆
کارگردان: فردریک فونتین، فیلمنامه: فیلیپ بلسبند، آن پالیسیویچ، بازیگران: فرانسیس دامین (ژان کریستف)، سرگی لوپز (فرناند)، ژان هامنکر (دومینیک)، آن پالیسیویچ (آلیس)، کمدی، درام، ۹۸ دقیقه، فرانسه، بلژیک، لوکزامبورگ، ۲۰۱۲
خلاصه: شوهر و دوست پسر آلیس در زندان هستند و در همین حال زندانبان به او دل میبازد، در رقابت برای به دست آوردن دل آلیس بین زندانبان و شوهر همه زندان درگیر یادگیری رقص تانگو میشوند تا آنکه دوست پسر زن دست به خودکشی میزند و زندانبان راه چاره جنونآمیزی مییابد.
فونتین بلژیکی دستمایه زنِ دو شوهره فرانسوی را در کمدی خاص خودش به مربع عشقی بدل کرده که با افزودن پسرآلیس به آن چنان ترکیب غریبی از روابط پیچیده این پنج نفر ایجاد میکند که حتی در قالب پیش فرضهای همین منطق روایی پیش بینی عاقبت برون رفت از این بحران برای مخاطب چندان ساده نیست.
تضاد شخصیتها در فیلم البته سبب شده است تا هر یک از آنها دست به رفتاری غیرقابل پیش بینی بزنند، زندانبان خجالتی و مقرراتی دست آخر دست به ابلهانهترین کار زندگیش میزند تا زن مورد علاقهاش خوشبخت بشود ولی نه با خودش بلکه با دو مرد زندگیش، شوهر زن که با دوست پسر او در یک سلول است و روحیهای مردسالارانه دارد وقتی میشنود زن با زندانبان در یک کلاس تانگو میرقصد تلاش میکند تا تانگو یاد بگیرد و به این ترتیب تمام زندان به رقص در میآیند، اما فیلم بیش از آنکه درباره حسادت باشد درباره عشق است.
این فیلم که برنده جایزه بخش افق در جشنواره ونیز سال گذشته و همچنین جایزه بزرگ جشنواره ورشو شده است، علیرغم آنکه هنوز در برخی از کشورهای اروپایی اکران نشده، توجه بسیاری از منتقدان را به خود جلب کرده است.
http: //www. youtube. com/watch؟ v=tUGmNQtTMQA
وجده (Wadjda) ☆☆
کارگردان: هیفا المنصور، فیلمنامه: هیفا المنصور، بازیگران: وائد محمد (وجده)، ریم عبدالله (مادر)، احد (مدیر مدرسه)، درام، ۹۸ دقیقه، عربستان سعودی، آلمان، ۲۰۱۲
خلاصه: وجده دانش آموز دختری است که در آرزوی دوچرخه سواری است اما همه به او میگویند که این کار حرام است تا آنکه در مسابقات قرآن مدرسه برنده میشود اما مدیر میگوید که جایزه نقدی به کودکان محروم فلسطینی تعلق میگیرد.
نخستین فیلم تاریخ عربستان سعودی که توسط یک کارگردان زن ساخته شده است باید توجه بسیاری را جلب کند، همانطور که در جشنواره ونیز سال گذشته این اتفاق افتاد. اما مشکل فیلم آن است که بسیار خوشبینانه و محافظهکارانه به موضوع نقض سیستماتیک و ایدئولوژیک حقوق زنان در عربستان سعودی نگاه میکند که شاید این دیدگاه سازشکارانه به دلیل امکان ادامه یافتن فیلمسازی برای هیفا المنصور در داخل عربستان قابل درک باشد اما در نهایت ممکن است تصویر روشنی با وجود اخبار دهشتناکی که هر روزه از وضعیت زنان در این کشور به گوش میرسد به مخاطب ارایه نکند.
این فیلم که اکران عمومی آن تا آخر تابستان به تعویق افتاد تا به عنوان نخستین نماینده عربستان به مراسم اسکار معرفی شود با نقدهای متفاوتی روبرو شده است اما صرف حضور یک کارگردان زن و شکستن تابوی حضور زنان به عنوان کارگردان در کشوری که بدیهیترین حقوق زنان زیرپا گذاشته شده است با استقبال بسیاری روبرو شده است.
هیفا المنصور که دختر یک شاعر مشهور سعودی است توسط پدرش با سینما از طریق نوارهای ویدیویی آشنا شد، آن هم در حالی که هیچ سینمایی در عربستان برای نمایش فیلم وجود نداشت. پس از آن به دانشگاه آمریکایی قاهره رفت و در رشته کارگردانی سینما تحصیل کرد و چند فیلم کوتاه مستند در باره وضعیت زنان ساخت و به خاطر آنها توسط مذهبیون تهدید به تکفیر شد.
وی میگوید در کشوری که هر اعتراضی از سوی زنان با اتهام الحاد و تکفیر روبرو میشود، فیلمسازی کاری است شبیه معجزه.
http: //www. youtube. com/watch؟ v=۳koigluYOH۰
مچتی میکشد! (Machete Kills) ☆
کارگردان: روبرتو رودریگز، فیلمنامه: کایل وارد، بازیگران: دنی تریو (مچتی)، مل گیبسون (وز)، دمین بیچیر (مندز)، آمبر هارد (میس سان آنتونیو)، میشله روردیگز (لوز)، سوفیا ورگارا (دزدمونا)، چارلی شین (آقای رئیس جمهور)، لیدی گاگا (لا کامالئون)، آنتونیو باندراس (لا کامالئون ۴)، حادثهای، جنایی، دلهره آور، ۱۰۷ دقیقه، آمریکا، روسیه، ۲۰۱۳
خلاصه: مچتی توسط رییس جمهور آمریکا برای بهم زدن نقشه یک تبهکار برای فرستادن سلاحی به فضا به ماموریت فرستاده میشود.
ادامهای دیگر بر «مچتی» (۲۰۱۰) که با وجود لشگری از بازیگران نامدارش به طرزعجیبی ابلهانه به نظر میرسد. اصرار رودریگز با وجود فیلمهای موفقی چون «سیاره وحشت» (۲۰۰۷) و «از شامگاه تا سحر» (۱۹۹۶) بر ساخت Trash Movie (آشغال فیلم)های هجوآمیزش حتی با عدم استقبال مخاطبان از آنها به نظر میرسد دیگر بیش از حد غیرعادی است و عجیبتر آنکه این فیلم به شوخی یا جدی وعده «مچتی» دیگری این بار در فضا را میدهد.
فیلم سرشار از کلیشههای رایج در فیلمهای رودریگز است: زنان قاتل جذاب، ضد قهرمانهای بیرحم و نجات در آخرین لحظه.
برخی از منتقدان به کنایه میگویند رودریگز این آشغال فیلمها را برای مخاطب نمیسازد بلکه برای خودش میسازد تا با آنها تفریح کند، این شاید منطقیترین تحلیل از ادامه سری سازیهای رودریگز باشد که فیلمسازی با استعداد با چند فیلم خوب در کارنامه است.
من البته از حضور هجوآمیز لیدی گاگا در این فیلم به عنوان بیاستعدادترین و عجیبترین پدیده تاریخ فرهنگ عامه پسند چندان بدم نیامد، خوانندهای که نه صدای زیبایی دارد، نه ترانههایش به دل مینشیند و نه حداقل ظاهر جذابی دارد، جز آرایشها و لباسهای عجیب و دیوانه وارش.
با این حال هجو فرهنگ عامه در یک آشغال فیلم بیسروته که یادآور بدترین تولیدات سینمای موسوم به فیلمهای درجه دو (Moviesـ B) در دهه هفتاد است، اگر از حجم صحنههای خشن بیمارگونه آن بگذریم شاید گاهی سرگرم کننده هم باشد.
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»
TAGS: آلن تیلور, امید حبیبینیا, تانگوی رایگان, رادیو کوچه, راهنمای فیلم, روبرتو رودریگز, سینمای جهان, شبکه تصویری, عبدالطیف کشیش, فردریک فونتین, فرهنگ, فیلمهای درجه دو, گزارش, لیدی گاگا, هیفا المنصور, ویترین, ویدئو
میثم
آیا از آقای امیر عزتی خبری دارید ؟ قبلا یک وبلاگ عالی معرفی فیلم های روز داشتند که دیگر خبری از ایشان و مطالبشان نشد . ممنون میشم اگه خبری در این باره بدهید .