رادیوکوچه
مردم عادی درگیر مسایل بسیاری هستند. این مسایل برآیندها و انگیزشهای مختلف را در جامعه ایجاد کرده آن چنان که هر کس میخواهد قدمی در این ارتباط بردارد. «کوچه» فکر میکند که گاهی اوقات انعکاس همین حرفهایی که در میان مردم، در کوچه و بازار و اماکن مختلف زده میشود، نشانگر همان چیزهایی است که بطن بسیاری از حوادث در جامعه است.
چندی پیش مطلبی پیرامون برنامه شستو شوی مغزی توسط امواج رادیویی در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران در بخش شایعه رادیو کوچه انتشار یافت. آنچه در پی میآید، بخش دوم مکاتبات الکترونیکی دو نفر در ارتباط با این موضوع است که برای رادیوکوچه ارسال شده است:
ب جان من هم به این جنابان میگویم به همین دلیل که شما دانش فقه دارید و فقط مساله و حدیث بلدید (راستش در همین هم شک دارم) و اصلن دانشگاه علوم سیاسی نرفتهاید(همانطور که دانشکده ی علوم و معارف اسلامی نرفته اید و فقط حجره بازی کرده اید اگر بازیهای دیگر نکرده باشید و دانش سیاسی ندارید و از غیب هم به شما هیچی نرسیده (دلم میسوزه که بدشانسی آوردید و جزو 124 هزار پیغمبر نیستید) و قدرتش را ندارید، نمیتوانید و چون نمیتوانید نباید ادعا کنید و چون ادعا میکنید به شما شک میکنیم که نکند جا پای شیطان گذاشتهاید.
شعار میدهیم که دیانت پیامبر عین سیاست ایشان و سیاست پیامبر عین دیانت ایشان بوده است. و ما هم میگوییم قبول و نمیتوانیم چیزی جز این بگوییم زیرا علم سیاسی پیامبر از دین پیامبر حاصل شده بود و ما هم این را میدانیم (تازه اگر ندانیم ما دانا میشویم زیرا ما را به جرم نمیدانیم خواهند کشت:)). حالا ما هم به شما یادآوری میکنیم که آیا شما میدانید که طبابت پیامبر هم عین دیانت ایشان و دیانت پیامبر هم عین طبابت ایشان است و شما هم نمیتوانید بگویید که اینطور نیست زیرا که پیامبر جز از راه دین علم دیگری را کسب نکرده بودند. و شما بهتر از من میدانید و آگاهید که در معجزات پیامبر زیاد داریم که طبابت کردهاند و شاید به اندازهای که سیاستمداری کردهاند طبابت نیز داشتهاند و با اسنادی تاریخی موثقتر از سیاستکاریهایشان طبابت کردهاند(برای نمونه مشتی خواستید بفرمایید تا خرواری بفرستم. این یکی را که مطمئن هستم شنیدهاید داشته باشید: پسرکی مریض با مادر نزد پیامبر جهت علاج آمده پیامبر او را فرمود فردا بیا چون فردا آمد فرمود به مادر که مگذار پسر خرما خورد و عجیب بود بر مادر که چرا رسول جواب به این سادگی را دیروز نفرمود و لذا سوال کرد و پاسخ شنید که دیروز خود خرما خورده بودم چطور او را از خوردن آن منع میکردم) . حال آیا شما که سیاستتان عین دیانتتان است طبابتتان نیز عین دیانتتان است؟ یا خیر همگی در امراض دست و پا میزنید و خود شب و روز خرما میخورید و به مردم سال به سال میگویید که نباید خرما بخوری. برای تو بد است مریض میشوی تو.
اصلن قبول شما که هرگز دروغ نمیگوید. کلن راست میگویید. طبابتتان و سیاستتان عین دیانتتان است و در اینجاست که باید به دیانتتان شک کنیم.هیهات از این ریاکاری.
چرا وقتی پای عمل می رسد جانشین بزرگوار خدا بر زمین جا میزند و نیز جار میزند که این کار، کار من نیست ؟ مگر نمیدانید من نمیتوانم؟ما هم به او میگوییم تو کلن هیچ کاری نمیتوانی انجام دهی. مفت خوری هستی که میخواهی از راه ریا و تزویر در دین و بازی با عقاید مردم، بدون تلاش و کوشش صاحب پست و مقام دنیوی شوی و این در حالی است که قدرت ادارهی صحیح این جایگاه را نیز نداری. اصلا زود باش از جایگاه تصمیم گیری بیا پایین. الان هم خیلی دیر شده و آنجا را با نشیمنگاه ناپاکت آلوده ساختهای.
به خدا قسم که نیست جانشین شیطانی بر زمین که ادعای جانشینی خدا را نکرده باشد(مثال : یزید خود را امیرالمومنین میخواند) و راهی نیست برای جداسازی او جز سنجش علم او به اشیاء همین جهان دنیوی.
و قول شیطان و ادعای او در نزد عقل پوچ و تو خالیاست اگر مردم عقل داشته باشند. زیرا که شیطان نه عقل دارد و نه به درد چیزی میخورد تا چه رسد او را به جوهر مقدس و والا مقام علم. که تنها بر عقلهای کامل نازل می شود و لایمسه الاالمطهرون(به نظر این جانب عقل کامل معصوم است و بس)
و طبابت و پزشکی به خاطر این در بین علوم بعنوان مثال انتخاب شده است که پیامبر فرمود: العلم العلمان، العلم الادیان و العلم الابدان (علم دو تاست، علم دینها و علم بدنها)
اصلن میدانید که امام زمان(عج) همیشه سالمند؟ میدانید چرا ؟ آری چون دانش پزشکی دارند و حکمتش را هم میدانید یا نه بگویم؟ باشد خودم میگویم و شما نیز از فقها بپرسید. چون که خدا نقص و مرض ندارد جانشین خدا هم بر زمین نباید نقص و مرض داشته باشد. لذا هیچ امام یا جانشین خدا بر زمینی نیست مگر اینکه سالم است و هرگز عضوی از اعضای او ناقص نیست و در کمال زیبایی و قدرت و تناسب اندام است. این را گفتم تا بدانید که جانشین امام زمان حتی در جنگ ناقص نخواهد شد (و شاید زنگ مدرسه بخورد.) زیرا جانشین او جانشین خداست و خدا در جنگ نیز نقص برنمیدارد و زمانی که امامی میمرد دیگر جانشین خدا بر زمین نیست زیرا که خدا هرگز نمیمیرد و جانشین اوست در جهان دیگر و نور امامتش به فردی سالم منتقل میگردد.
شما را بخدا سوگند اگر شما یک کارخانهی کوچک داشتید که با زحمت زیاد خود قادر به ادارهی امور علمی آن باشید و مجبور به مسافرتی شده باشید آیا از سر خیابان یکی را به جانشینی خودتان میگذارید و میروید؟یا نه دقیقن کسی را که تواناییهای علمی شما را برای جانشینی شما داشته باشد مییابید و بر جای خویش مینهید؟ تازه باید به او اعتماد هم داشته باشید مگر نه؟
یا اصلن به عقل جور در میآید و حماقت نیست که شما کارخانهاتان را رها کنید و بگویید که از داخل کارخانه کارمندانم یک نفر را خودشان بعنوان جانشین من برخواهند گزید من بروم فعلن سواحل قناری را زیارت کنم.
و اهمیت کارخانهی شخصی شما کجا و اهمیت کشور ایران و ممالک شیعه و زمین و ملک هستی کجا؟
و درایت رئیس یک کارخانه کجا و تدبیر و عاقبت بینی و امنیت در تصمیم و ملاحظهی پیروان بیدانش از طرف امام زمان(عج) کجا؟ آیا شما میخواهید که باور کنیم که امام زمان(عج) که بنا به حدیث صحیح پدر رئوف این امتند اینگونه ما را رها کرده باشند که هر کس از هر جایی آمد و خود ادعای جانشینی او را بدون آنکه حتی خبری از غیب یا سندی محکم برای صدق ادعای خود آورده باشد نماید بپذیریم و یک راست به حجلهی مادرمان که دین خداست ببریم؟
راستی چرا اصلا نواب اربعه که در حقیقت رابط های (نه جانشینان) آن جناب بودند و سند آوردند و حتی خبر از غیب آوردند و کارهای عجیب و غریب از آنها سر زد تا مردم باورشان کردند باز هم هرگز و هرگز ادعای جانشینی سیاسی آن بزرگوار را نکردند؟ به اسم امام زمان(ع) تشکیل حکومت ندادند و حتی هرگز حرکتی نیز در این خصوص از آنها در تاریخ ثبت نشده است.؟
آیا اعتقاد شما به این جانشینی جز همین است؟ آیا امام زمان(عج) برای این هستی جانشین تعیین نکرده اند وخودشان مثل همان صاحب کارخانه رفتند استراحتگاه غیبت؟ و حالا ما بیچارهها چاره ای نداریم که هر کسی که زورش زیاد بود یا این که توانست عده ی بیشتری را فریب دهد به عنوان جانشین او بپذیریم. دلیل ما هم این است که خب مگر میشود احکام اسلام را بدون حکومت اجرا کرد؟ چه دلیل محکمی هم داریم واقعا .
خب با حکومت دینی فعلی چطور؟ شما با حکومت دینی مثلا تا حالا چند تا دست قطع کردهاید؟ دست قطع کردهاید یا اینکه زندان پشت زندان ساخته اید تا دزدها را نگه دارید؟ اصلا میدانید که در اسلام دزد را در زندان نگه نمیدارند؟ اصلن میدانید که اسلام زندان ندارد؟ بله اسلام زندان ندارد! حتی اسیران جنگی یا در قبال چیزی آزاد میشوند یا کشته می شوند.اسلام برای وقت و زندگی انسان ارزشی بیشتر از بدن او حتی قائل است. چیزی که اینان به راحتی از انسانهایی شجاع و درستکار میگیرند و آنها را در زندان میکنند آن هم به نام اسلام! و ای کاش دزد در زندان نگه میداشتند. ای کاش
این است اسلام و احکامش تا قیامت بلاتغییر! واگر کسی مثل …. عزیز بیاید و بگوید این احکام مال 1000 سال پیش بوده باید آنها را عوض کنیم به او میگویم …. جان مراسم حج و روزه و حتی نماز هم مال 1000 سال پیش است لطفا اینها را هم به روزرسانی کنید تا یک دین جدید و فابریک داشته باشیم.
میگویید آخر دنیای جدید حالا نمیتواند بپذیرد که دست کسی را قطع کنیم. خب قبول من هم به شما میگویم دنیای متمدن کنونی نمیپذیرد که شما سر حیوانی را نیز قطع کنید. آن را زجر کشی حیوانات مینامند. دامپزشکی هایشان قبولش ندارند. خب چطور است که سر حیوانات را هم دیگر نبریم و اسلام را کمی متمدن تر کنیم مگر نه؟ اصلا ذبح شرعی مال اعراب بادیه نشین بوده این حرفها را دیگر پزشکی و دامپزشکی جدید نمیپذیرد که گوشتش حرام است یا حلال است . بی خیال آقا.
اجرای این موارد شبهه برانگیز را برای حکومت امام زمان میگذاریم.ایشان بیایند بیکار نشوند دیگر. اگر ما همهی کارها را انجام بدهیم دیگر او چکاره است.
میخواهیم که عدل الهی را او پیاده سازی کند تا در رزومهی کاری خود کاری بزرگ داشته باشد.ما که نیازی نمیبینم الان اینکار صورت گیرد. اصلن بیخیال این هم بشویم برویم سراغ برج میلاد خودمان. مگر نه؟
به خدا من وقتی اینطور عقاید را میبینم نمیدانم بخندم یا بگریم. بی دلیل نیست که در حدیث است که زمان ظهور، مهدی را به آوردن دینی جدید متهم میکنند و او میفرمایید که آنقدر دین جدم را تغییر داده اید که اکنون دین اولیه بر شما جدید می آید. (منبع کتاب مهدی موعود علامه مجلسی _ صفحه فراموش شده )
کجاییم …. جان ؟ واقعا ما کجا و دین کجا؟
و اگر برداشت شما چیزی دیگر از این غیبت است بگویید تا ما هم بدانیم؟ نکند فرزند حسین میترسد بیاید و جانش را بگیرند؟ یا فرزند پیامبر می ترسد بیاید و قبولش نداشته باشند؟ …
و شما از ما میخواهید که به اعتقاد شما بیاییم. درست . میپرسیم اعتقاد شما چطور حکومتی است؟ میگویید که نائب امام معصوم بهتر است از کفار . بهتر است از بیگانهها. میگوییم درست . بعد میگویید خب پس دنبال حکومتی دیگر نباشید همین خوب است و میگویید اگر این حکومت را نمیخواهید پس شما چه حکومتی را میخواهید؟ و میگویید حکومتهای دیگر که کلن با امام زمان(ع) از بیخ و بن مشکل دارند و اصلن با اصل دین مشکل دارند و ما میپرسیم که چرا آنها با امام زمان(عج) مشکل دارند؟ میگویید که چون سیاست شان غیر از دیانتشان است.خب حالا خودتان بگویید من چه بگویم به شما؟ این چه منطقی است(من میدانم که شما بسیار منطقی هستید ولی نمیدانم چرا اتفاقا اینجا منطقی فکر نمیکنید؟
دل پر ز درد و زغم ___نه طبیبی و نه دوایی چه کند غریب و بی کس___ که ندارد آشنایی
بگذریم از درد دل ما_ آنچه در بالا آورده شد بیشتر رد حکومت فعلی بود و لزوم اینکه باید از دست آن خلاص شویم. به هر قیمتی که شده باید از حکومت جانشین شیطان در بیایم. حتی اگر فعلا جانشین خدا نباشد دلیلی نیست که گردن برای شیطان خم کنیم! اما قصد دارم در زیر بگویم که نظر بنده در زمان غیبت گرایش مردم به چه سبک زندگی است آیا باید حکومت تشکیل دهند یا خیر؟ آیا باید ایدئولوژی را خود ساخته (مانند مارکسیسم یا سوسیالیسم یا ولایت فقیه یا … ) و بعد بر اساس آن تشکیل حکومت دهند یا خیر نظری دیگر دارم. بله من نظری دیگر دارم. نظرم من این نیست که مردم بر اساس مکتب تشکیل حکومت دهند. اصلا با تشکیل حکومت مخالفم! زیرا حکومت را متعلق به خدا و امام معصوم میدانم و بس! اما برای این که منظور من را متوجه شوید باید لغات را کمی باز کنیم.
لغت حکومت به معنای حکم دادن است. و حکم دادن یعنی استیلای اراده ی فردی یا افرادی بر دیگر افراد . و غیر از معصوم که از طرف خدا مامور تشکیل حکومت است (و حتی آن را بزرگترین ودشوار ماموریت خود می دانند )کسی نباید آنقدر خودخواه و خودبین شده باشد که ارادهی شخصی خودش را _نه تنها در این زمان بلکه در هر زمان دیگری_ بر دیگران برتری دهد و از دیگران بخواهد که او را در حقیقت عبودیت کنند و نه تنها آن را ماموریت دشوار خود نبیند بلکه آن را به چراگاه خوشگذرانی و حیوان صفتی خویش مبدل نماید. که اگر شخصی چنین کنند کار فرعون را کرده و بعلاوه ی اینکه چون به اندازه ی او قدرت نیز ندارند همانطور که دیده ایم دچار ریاکاری و عوام فریبی نیز می شود و ریا نیز میکند! و بر گناه خویش می افزاید و در جایگاهی بدتر از فرعون ماوی خواهد گزید.زیرا فرعون می گوید خدایا تو به من قدرت دادی و قدرت اعطایی تو مرا فریفت ولی این ناچیز حقیر ریاکار چه دارد که عذر بیاورد!؟.
و این مطلب بسیار ساده است که غیر از این، غیرمنطقی است و انسان دچار هوا و هوس عدهی دیگری خواهد شد و قطعن برای امیال دنیوی آنها حرکت خواهد کرد.
برای شما باید این قابل درک باشد که جامعهی دمکراتیک و مبتنی بر رای و نظر مردم قطعن دیگر یک حکومت نیست(البته با تعریفی که بنده از حکومت داشتم) و این دیگر حکم دادن نیست بلکه یک نظم است و ارادهی کسی بر کسی دیگر برتری ندارد بلکه رای اکثریت بر خود اکثریت حاکم خواهد بود و این همان چیزی است که ما فکر میکنیم که اولا این یک نظم اجتماعی و یک نظام قانونمند است و یک حکومت نیست که بخواهد با نام امام زمان(عج) یا هر اعتقاد دیگری بازی کند و تمام مردم را به تناقض فکری و دینی بکشاند و تنها و تنها یک نظم است بین خود مردم در انجام و واگذاری کارهایشان به متخصصین، با امنیت کامل از این که عده ای متقلب خود را به جای متخصص جا نمی زنند و به گونه ای رفتار نمی کنند که گویی جانشین خدا هستند در حالی که عملا در حال از بین بردن دین خدا در قلب مومنین می باشند. می گویید نه به مردم و تغییر عقایدشان نگاه کنید. نکند این را نیز آمریکا کرده ؟ نه شاید انگلیس کرده؟ منظورم همان مسیحیها و یهودیهای ناپاک است دیگر . از اول هم می خواستند اسلام نابود شود.نتوانستند و 1400 سال قمری تلاش و کوشش کردند بالاخره در سال 1376 شمسی موفق شدند دولت خاتمی را سر کار بیاورند. خدا هم با مردم شیعه یار بود وگرنه اگر این انقلاب اسلامی نبود اعتقاد همین چهار تا مسلمون رو هم از بین می بردند. مگه نه …. جان؟
یا نه هنوز شما به قدرت اعتقادی اسلام اعتقاد دارید؟ اعتقاد دارید که اسلام با شمشیر عمر و اربدهی ابوبکر ترسو به کشورهای ایران و روم و….صادر نشده است؟ اعتقاد دارید که اسلام مبتنی بر عقل و منطق علی است که دشمن غدار و سرتاپا مسلحش را اگر یک امپراتوری که هیچ حتی اگر چند امپراتوری باشد نیز از پای درمیاورد آن هم نه با جنگ و خونریزی بلکه با قدرت ایمان. (نمی دانم چرا به یاد بخش پیروزی مهدی از کتاب های حدیث افتادم_آنها را بخوانید. آنها را بخوانید) . حالا چطور اسلامی است که این نانجیبان از آن صحبت می کنند و میگویند که ابرقدرت دنیا میخواهد با تهاجم فرهنگ و اعتقاد آن را از بین ببرد و اینها میخواهند که از اعتقاد اسلامی محافظت کنند؟ نمیبینید پوشش فیلترینگ را بر روی اینترنت گسترانده اند؟ آن هم برای اینکه امثال ما گمراه نشویم.
حقیقتش این افکار مرا که به یاد طالبان سنی می اندازند که میخواست بر روی آلت خر پارچه بکشد که مبادا زنان ببینند و تحریک شوند. شما را چه؟ راستی در این گفتار برای گوشهای شما زنگ مدرسه بیدار باش به صدا در نمیآید وقتی که به آن می اندیشید؟
بدیهی است )و من تا حالا هیچ بسیجی یا تندرویی را ندیدهام که این مطلب را نپذیرد ( که حتی اگر بپذیریم که اینان این بی اعتقادی عمومی به اسلام را ناخواسته و نادانسته به بار آورده اند باز هم باید بپذیریم که این نتیجه ماحصل عملکرد این عالیجنابان است و عمل کرد هر کس بخصوص زمانی که در عرصه ی اجتماعی اثر میگذارد ملاک صحت شیوه ی اعتقادیش میباشد و ما اعتقاد داریم که اگر کسی اعتقاد درستی داشته باشد قطعن امام زمان(عج)او را از این گمراهی عظما که مردم و قومی را از دین سست کند(حتی نادانسته) نجات خواهند داد و نمیگذارند که نتیجه ی کار دوستانشان اینگونه شود که با سیاست های غلط به اصطلاح مصلحت اندیشی شده در شورای تشخیص مصلت و «شورای نگهبان دین» با دین مردم که بعد از ناموس بالاترین چیز مردم است بازی کنند. پس شرم باد بر مدعیان دروغگو
فکر میکنم که در همین جا من باید روشن کنم که قطعن با مدیریت علمی بر یک جامعه از افراد (مثلا اینکه یک شرکت یا اداره مدیر داشته باشد) و یا با ریاست یک نفر بر عدهای دیگر برای کاری در چهارچوب دانشش (مانند ریاست جمهوری) مشکلی که نداریم بلکه آن را واجب میدانیم زیرا حدیث از رسول خدا (ص) داریم که هر گاه تعداد شما در انجام کاری 3 نفر شد خود از بین خود یکی را که تشخیص میدهید از دیگران بهتر است برگزینید. و قطعا این حدیث ممانعت از عزل رئیس به دلیل خطای در تشخیص به عمل نمی اورد زمانی که خود حدیث نصبش را به دست جمع میدهد و نصب بالاتر از عزل است. و نکته ی دیگری که در آن است این است که باید زمانی که خود رسول خدا(ص) نیست و بیش از سه نفر شدیم (مثلن حالا که 70 میلیون نفریم) و کارهایی داریم مانند تجارت ، مانند راهاندازی خطوط پر سرعت اینترنت که از دنیا عقب نیفتیم مانند کسب آبروی سیاسی به خاطر با وقار بودن و مردمی بی خطر بودن برای دنیا و مانند بسیاری مانندهای دیگر نیاز به بهترین کسی داریم که خود تشخیص آن را میدهیم و حتی اگر اشتباه کردیم مانعی ندارد زیرا کارگر و حمال هم گاهی برای کار بنایی به خانه میاوریم ولی معتاد و تنبل از آب درمیاید وبا اردنگی او را بیرون میکنیم. دلیلی ندارد که نگهش داریم.
حالا نظر شما چیست که بیایم و یک مشت دزد و قاتل و دروغگو و کلاش را که به اسم دین وارد خانه شده اند از مملکت عزیزمان بیرون بریزیم و یک نفر کارگر درست درمان از بین خودمان انتخاب کنیم که گندهایی که آنها زده اند را حداقل تیمارداری کند؟
مهم نیست که در خانه را این دزدان کنده اند و به شیشهی همسایهها سنگ زده اند و آنها هم در صدد انتقام هستند و به این زودی ها نمی توانیم دری محکم بخریم تا از ورود همسایگان برای غارت جلوگیری کنیم و یا حتی اعتماد همسایه ها را جلب کنیم مهم نیست اینها. مهم این است که حالا یکی بیاید و کمی برای فقر و تنگدستی مردم وقتی آمار واقعی را با خودنویسش مینویسد، غصه بخورد. نه اینکه فقر ما را ریشخند خود نماید و بگوید بیایید از مغازهی سر کوچهی ما گوجه فرنگی بخرید!
اصلن مهم نیست که او بتواند فقر را ریشهکن کند.نه اصلن مهم نیست این.
فقط دوست داریم یک نفر را بیاریم که اگر نمیتواند هیچ کاری بکند لااقل ظلم بزرگ بر اسیر روا ندارد و به او در زندان تجاوز نکند یا لااقل اگر کرد بتوانیم با چماق سرش را بشکنیم و بیرونش کنیم . که به خدا سوگند این ظلم ظلمی نیست که به این زودی ها بشود از آن توبه کرد و یا این که حامی کسانی باشیم که چنین میکنند و دلمان خوش باشد که شیعه ی امام زمانیم وناگهان منادی اکبر درصبح ظهور، ندا در دهد که کجایید و ما ببینیم خیلی دور افتادهایم و به اسم امام زمان از امام زمان و خلاصه همه چیز دور افتاده ایم و من میبینم که دور افتادهایم و خطاب به خود این بیت را میگویم که شرح حال همه ی ماست:
ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی ___ کاین ره که تو میروی به ترکستان است
هر چه بود قصد رساندن افکار و عقاید جدیدی به شما بود که میدانم قبلا اینگونه آن را نشنیده اید چون عقاید هر کسی مانند اثر انگشت او منحصر به فرد است و لذا توقع ندارم که شما مخالفت با بخشهایی یا کل آن را نداشته باشید فقط فراموش نکنید که اینها بر اساس تفکر بدست آمده اند و شما نیز باید بر اساس فکر و منطق آنها را در چهارچوبی مستدل رد نمایید تا ذهن من بتواند در صورت درستی نظر و عقیده ی شما آن را بپذیرد
بسیار متشکرم از وقتی که برای خواندن این متن اختصاص دادید ولی بدانید که من وقتی گرانبها را از جوانی خویش صرف نوشتن آن کرده ام (یک بار هم متن نوشته شدهام به دلیل فیلترینگ بزرگواران از دست رفت و مجدد نوشتم _چه کنیم هر چه از دوست رسد نیکوست). در حالی که شما خوب میدانید میتوانستم آن را صرف پول درآوردن کنم و با آن طلا بخرم و درخواست میکنم که به مزاحهای آن که برای تلطیف دشواری این متن طولانی گنجانده شده اند، توجهی جز برای مزاح نداشته باشید و احیانا دلخور نشوید و برعکس دو برابر به اصل آن بیندیشید زیرا که جدای از صرف زمان نوشتن ایمیل، متن حاضر حاصل سالها مطالعه و اندیشیدن اینجانب است و فکر میکنم این ارزشش را داشته باشدکه شما زمانی اندک برای تفکر در محتوای هر بخش و مضمون آن بگذارید.
شاد و اهل حق باشید
پاسخ ب:
سلام برادر عزیز
من شک دارم لایق این همه لطف شما باشم این نامه طولانی نشان از لطف زیاد شما به من است.
بسیاری از بزرگان که متاسفانه امروز از نظام طرد شده یا فاصله گرفتند هم عقیده شما هستند.من نظر دیگری دارم.البته خیلی اهل مطالعه نیستم ولی بهر حال این نظر من است. شاید بتوان تصور کرد اگر معصومین حاکم بودند الان چه میکردند. البته من نغوذ بااله نمیخواهم از طرف معصوم نظر بدهم.اما فکر میکنم سیره پیامبر و ائمه معصومین مبتنی بر تربیت مردم و رشد آنها به سمت ارزشهای انسانی است.
احکام اسلامی از ابتدای بعثت پیامبر تا فوت ایشان تفاوتی نداشته ولی کم کم و به تدریج به مردم ابلاغ شده است. یعنی پیامبر شرایط پذیرش احکام اسلامی را فراهم مینمودند و بعد آنرا پیاده میکردند. در اجرای این سیاست مردم را همراه می کردند.
و البته قطعن از مردم سوال نمیکردند چه چیزی خوب است چه چیزی بد است؛ بلکه احکام الهی را پیاده میکردند.دمکراسی اسلامی از نظر من یعنی همین!
همه جای دنیا دمکراسی یعنی مردم بین خودشان عقلا و نخبگان را انتخاب کنند تا اداره امور کشوررا بعهده بگیرند. اما اگر این نخبگان براساس خواسته ی مردم عمل کنند نه دستورات الهی همین میشود که در غرب اتفاق افتاده.چیزی که در غرب اتفاق افتاده محصول ندانم کاریهای سران غرب نیست بلکه محصول تفکر دمکراسی غربی است.
اما حکومت شیعه موظف است احکام اسلام را پیاده کند اما بروشی که پیامبر کرد و همانکه در بالا گفتم. مردم سالاری دینی یعنی اینکه مردم باید اجازه اعمال دین را در جامعه بدهند نه این که عدهای خود را قیم مردم بدانند البته هیچ عقل سلیمی هم روش قیم مابانه را موفق نمیداند. لذا ابتدا جمهوری اسلامی مد نظر همه بود.
برای اعمال این روش کشور نیاز به قانون دارد یعنی برای تضمین اینکه مدیران یا حاکمان دمکراتیک کشور مبتنی بر نظر الهی جامعه را اداره کنند و از طرفی مردم را در این مسیر همراه خود کنند نه اینکه دشمن خود، نیاز به قانون داریم. قانونیکه مردم آنرا تایید کرده باشند.البته قاعدتن نخبگان نمایده مردم باید آنرا تنظیم کرده باشند. این که قانون اجرا نمیشود و یا قانون غلط است بحث دیگری است.
کسی که از ظلم دیگری دفاع کند یا نفعی در ظلم او دارد یا نادان است. ومن هیج یک از این دو نیستم. من اعتقادات خودم را دارم.
لذا قصد من دفاع از کسی نیست. سوال من را شما خوب متوجه شدید و جواب خوبی دادید.
این نکته در ذهن من باقی ماند که من میگویم نظام اسلامی حکومت مردم بر مردم نیست . حکومت مردم بر مردم فریبکارنهترین حرفی است که ملتها را با ان سرکار گذاشتهاند.من اعتقاد دارم مردم اگر به این سطح رسیده اند که مایلند احکام اسلامی اجرا شود عالمان دینی را طی یک فرایند دمکراتیک انتخاب میکنند. البته عالم دینی حتمن منظورم روحانی نیست و عالم دینی موظف به اجرای دستورات دینی با روش پیامبر و علی است.
عالم دینی باید سیستمی را ایجاد کند که نظام تربیتی اسلام حاکم شود و مردم مومن شوند. روز به روز به خدا نزدیک تر شوند چون این حق مردم است.
البته همیشه راه برای تغییر در قانونی که براساس نظر غیر معصوم نوشته شده باز است.
از نظرات خود مرا بی نصیب نگذار …. عزیز
خیلی متشکرم
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»
۱ Comment