آزاد عزیزیان و فراز خوشبختیان / رادیو کوچه
با همکاری: آرش ایزدی
آرش ایزدی: نامزدهای نهایی اسکار سال ۲۰۱۴ معرفی شدند
نامزدهای بهترین فیلم بلند «اخاذی آمریکایی»، «نبراسکا»، «کاپیتان فیلیپس»، «فیلومنا»، «دوازده سال بردگی»، «گرگ وال استریت»، «جاذبه»، «باشگاه خریداران دالاس» و «او».
فایل صوتی را از اینجا بشنوید
نامزدهای بهترین فیلمنامهی اقتباسی «پیش از نیمهشب»، «کاپیتان فیلیپس»، «فیلومنا»، «دوازده سال بردگی» و «گرگ والاستریت». نامزدهای بهترین فیلمنامهی غیر اقتباسی «اخاذی آمریکایی»، «یاسمن غمگین»، «باشگاه خریداران دالاس»، «او» و «نبراسکا». نامزدهای بهترین کارگردانی «دیوید اوراسل» برای فیلم «اخاذی آمریکایی»، «آلفونسو کواران» برای فیلم«جاذبه»، «الکساندر پاین» برای فیلم «نبراسکا»، «استیو مککوئین» برای فیلم «دوازده سال بردگی» و «مارتین اسکورسیزی» برای فیلم «گرگ والاستریت». مراسم اعطای جوایز هشتاد و ششمین دورهی جوایز سینمایی اسکار روز دوم مارس در لس آنجلس برگزا میشود.
برنده سه اسکار فیلم برداری به فجر می آید
«ویتوریو استرارو» فیلمبردار سرشناس ایتالیایی میهمان بخش بینالملل سی و دومین جشنواره فیلم فجر می شود.
استرارو موفق به دریافت جوایز متعددی شده است که از مهمترین آنها میتوان به ۳ اسکار آکادمی علوم و هنر سینمایی لوس آنجلس برای فیلمهای «اینک آخرزمان» به کارگردانی «فرانسیس کوپولا»، «سرخ ها» به کارگردانی «وارن بیتی» و «آخرین امپراتور» به کارگردانی «برناردو برتولوچی» اشاره کرد.
همچنین این فیلمبردار با حضورش در این دورهی جشنوارهی فیلم فجر در یک کارگاه آموزشی فیلمبرداری به تدریس میپردازد.
تارانتینو پس از لو رفتن فیلمنامهی تازهاش، از ساخت آن انصراف داد.
«کوینتین تارانتینو»، کارگردان برنده اسکار، اعلام کرده است که از ساخت فیلم تازهاش منصرف شده،چون فیلمنامهاش به دست کارگزاران هالیوودی افتاده است.
تارانتینو گفت زمانی از لو رفتن متن فیلمنامهی وسترناش به هالیوود باخبر شده که کارگزارهای مختلف به دفتر کارش زنگ زده و بازیگران زیر پوشش خود را برای بازی در نقشهای فیلم پیشنهاد دادهاند.
مازیار پرتو، فیلمبردار سرشناس سینمای ایران درگذشت.
«مازیار پرتو»، فیلمبردار، فیلمساز و تدوینگر سینمای ایران در ۸۰ سالگی و در اثر بیماری قلبی درگذشت.
آقای پرتو چهارشنبه ۲۲ ژانویه و پس از سپری کردن یک دورهی طولانی بیماری در کالیفرنیای آمریکا درگذشت.
او فیلمبردار فیلمهای مشهوری چون «قیصر»، «طوقی»، «روز واقعه»، «تهران روزگار نو»، بخش هایی از سریال «هزار دستان» و «آدم برفی» بود.
فراز: «ملییس» شعبدهباز و صاحب تیاتر «روبر-هودن» در اوایل ۱۸۹۶ از «پال» انگلیسی پروژکتوری خرید و با مطالعه روی آن خودش دوربینی ساخت. «ملییس» بیشتر به دلیل حقههای سینمایی و دکورهای نقاشی شدهاش معروف بود و در تمام ژانرهای سینمایی آن زمان فیلم ساخته بود. او در نخستین سال حضورش در سینما ۷۸ فیلم ساخت که نخستین فیلم مبنی بر حقهاش یعنی «خانم ناپدید شونده» جزو آنها بود. حقههای «ملییس» باید هنگام فیلمبرداری انجام میشدند زیرا تا مدتها بعد امکان دستکاریهای لابراتواری امکانپذیر نبود. یکی از معروفترین فیلم های او «سفر به ماه» یک داستان علمی-تخیلی و خندهدار دربارهی گروهی از دانشمندان که با کپسول به ماه سفر میکنند،بود.
به جز فیلمهای اولیهی او بسیاری از فیلمهایش از تکنیکهای «استاپموشن» پیچیدهای استفاده میکردند. برخی از «ملییس» انتقاد میکردند که چرا به جای تدوین از صحنههای تیاتری ثابت استفاده میکرده است. اما تحقیقات اخیر نشان میدهد که او در جلوههای «استاپموشن»اش در حقیقت از تدوین استادانهای استفاده میکرده است. فیلمهای او تا مدتی به شدت محبوب بودند. اما بعد از ۱۹۰۵ کمکم رونق کارش را از دست داد. آخرین شاهکار او «تسخیر قلب» در همین سال ساخته شد. او در سال ۱۹۱۲ در حالی که در شرایط بد مالی به سر میبرد فیلمسازی را کنار گذاشت و در نهایت پس از سالها کار در فروشگاه اسباببازی سازی و آبنبات فروشی همسرش در سال ۱۹۳۸ درگذشت.
فرد دیگری که بر سینمای فرانسه و جهان تاثیر زیادی گذاشت «شارل پاته» بود. او در ۱۸۹۵ تعدادی از «کینوتوسکوپ»های نسخهی بدل «پال» را خرید و سال بعد شرکت «پاته فرر» را تشکیل داد و از سال ۱۹۰۱کارش را روی تولید فیلم متمرکز کرد. در سال ۱۹۰۲ او استودیویی با دیوارهای شیشهای ساخت و شروع به فروش «دوربین پاته» کرد که تا پایان دههی ۱۹۱۰ متداولترین دوربین فیلمبرداری جهان باقی ماند. فیلمهای «شرکت پاته» به شدت محبوب بودند. برای پوشاندن هزینهی یک فیلم فروش ۱۵ نسخه کافی بود در حالی که فروش متوسط شرکت ۳۵۰ حلقه برای هر فیلم بود. در طول چند سال «پاته» به بزرگترین شرکت سینمایی جهان تبدیل شد.
صنعت سینما در انگلستان هم به این دلیل که «پال» مایل بود پروژکتورهایش را بفروشد به سرعت در حال رشد بود. فیلمهای اولیهی انگلیسی به دلیل فیلمبرداری جلوههای ویژهی ابتکاری خود معروف شدند. مثلا «سسیل هپورت» در سال ۱۸۹۹ تولید فیلم را در مقیاس کوچک شروع کرد و به زودی به کارگردانی فیلمهای دارای جلوههای ویژه پرداخت. «هپورت» سپس در سالهای ۱۹۰۵ تا ۱۹۱۴به مهمترین تولیدکنندهی فیلم بریتانیا تبدیل شد.
تهیهکنندگان دیگری هم در انگلیس مشغول به کار بودند. مهمترین آنها گروه کوچک اما بسیار با نفوذی بود که بعدها «مکتب برایتون» نام گرفت زیرا نزدیک این شهر تفریحی قرار داشت. معروفترین افراد این جمع «جی.ای.اسمیت» و «جیمز ویلیامسون» که هر دو عکاس بودند و از ۱۸۹۷به فیلمسازی روی آوردند. هر دو نفر استودیوهای کوچکی ساختند و هر دو از جلوههای ویژه و تدوین به روشهایی استفاده کردند که فیلمسازی را در جهان تحت تاثیر قرار داد. سینمای انگلستان مبتکر و تا چندین سال پس از اختراع سینما در سطح بینالمللی محبوب بود اما کمکم رقابت را به سینمای کشورهای دیگر باخت.
آمریکا با فاصلهی زیاد بزرگترین بازار فیلم دنیا بود. بعد از نخستین جلسهی «ویتاسکوپ ادیسون» در آوریل ۱۸۹۶ در نیویورک به سرعت گسترش یافت. در سالهای ۱۸۹۶ و ۱۸۹۷ تعدادی شرکتهای کوچکتر پروژکتورهای خود که همه برای فیلمهای ۳۵ میلیمتری طراحی شده بودند به بازار عرضه کردند که به شدت باعث رشد سینما شد و سینما به دلیل تازگی مخاطبهای زیادی داشت و سرانجام در سال ۱۸۹۸ صنعت سینمای آمریکا از ثبات معینی برخوردار شد. شرکت «موتوسکوپ کمپانی» در اواخر دههی ۱۸۹۰ کارهایش به رونق رسید که تا حدی به دلیل استفاده از تصاویر ۷۰ میلیمتری بود. این شرکت در سال ۱۸۹۹ نام خود را به «آمریکن موتوسکوپ اند بیوگراف» تغییر داد و در سال ۱۹۰۳سیستم ۷۰ میلیمتری را کنار و به فیلمهای ۳۵ میلیمتری روی آورد. این شرکت در سال ۱۹۰۸یکی از مهمترین کارگردانان دوران صامت یعنی «دی.دابلیو.گریفیث» را به استخدام درآورد.
شرکت دیگر «آمریکن ویتاگراف» بود که در سال ۱۸۹۷ تاسیس شد و در ابتدا فیلمهایی در مورد جنگ آمریکا و اسپانیا میساخت. ویتاگراف به دلیل شکایتهای قانونی ادیسون قبول کرد که با او همکاری کند و برای شرکت ادیسون فیلم بسازد و در برابر فیلمهای ادیسون را بگیرد.
پس از پیروزی حقوقی سال ۱۹۰۲ شرکت موتوسکوپ علیه ادیسون طی یکی دو سال ویتاگراف به شرکت مهمی تبدیل شد. آنها تعدادی از نخستین فیلمهای انیمیشن را هم ساختند. ادیسون برای رقابت با شرکتهای دیگر مجبور بود فیلمهای بیشتری تولید کند. او شروع به ساخت فیلمهای طولانیتر کرد که در این راه مهمترین فیلمساز آمریکایی در زمان خود یعنی «ادوین.اس.پورتر» را در اختیار داشت. «پورتر» متصدی نمایش فیلم و ساخت تجهیزات عکاسی بود. او در اواخر سال ۱۹۰۰شروع به کار در کنار ادیسون کرد و در سال ۱۹۰۱ تبدیل به متصدی دوربین شد. در آن زمان فیلمبردار عملن در حکم کارگردان بود.
اعتبار تقریبا تمام نوآوریهای سینمای قبل از ۱۹۰۸ به پورتر نسبت داده میشود. از جمله اولین فیلم داستانی و اختراع تدوین. او در سال ۱۹۰۳ چندین فیلم مهم ساخت از جمله «کلبهی عمو تم» که از رمان معروفی به همین نام اقتباس شده بود. در این فیلم برای اولین بار در یک فیلم آمریکایی از میاننوشته استفاده شده بود. او مهمترین فیلم خود یعنی «سرقت بزرگ قطار» را هم در همان سال ساخت. شاید تا قبل از سال ۱۹۰۵ هیچ فیلمی به محبوبیت «سرقت بزرگ قطار» دست نیافته بود. او چند سال دیگر برای ادیسون فیلم ساخت. وی سرانجام در سال ۱۹۰۹ شرکت او را ترک کرد ولی در رقابت با کسانی که به تازگی به سینما وارد شده بودند، شکست خورد. درسال ۱۹۰۴ تحولات مهمی در رسانه و هنر سینما شروع شده بود. فیلمهای داستانی کمکم به جریان اصلی سینما تبدیل شدهاند. توزیع فیلم بهطور جهانی زیاد میشد و فیلمها در بیشتر کشورهای جهان دیده میشدند.
به هرحال، شرایط برای رشد بینالمللی سینما فراهم شده و فیلمسازان شروع به کشف روشهای جدیدی برای استفاده از امکانات هنری این رسانه کردند.
فراز: مهمان این برنامه «پژمان روشن» بازیگر تئاتر است که در جشنوارههای معتبری به دریافت جوایزی از جمله برندهی جایزهی نقش اول مرد از جشنوارهی بینالمللی تئاتر کودک، برندهی جایزهی نقش اول مرد در جشنوارهی بینالمللی ماه دست یافته است.
پژمان جان به برنامه خوش آمدی. به نظر شما در سالهای اولیهی اختراع سینما چه چیز سبب رشد ناگهانی و جهانی شدن این رسانه و هنر شد؟
پژمان روشن: آنچه سبب رشد سینما و جهانی شدن آن شد انتخاب موضوع بود. انتخاب موضوع بسیار مهم است. ما باید موضوعی را انتخاب کنیم که مردم جهان درگیرش باشند. انتخاب موضوع به جهانی شدن سینما کمک میکند.
آزاد: علاوه بر انتخاب موضوع به نظرت شرایطی که سینما در دوران اولیهی اختراعاش تا چه اندازه در رشد و رونق و گسترش سینما موثر بوده است؟ با توجه به رشد صنعت در آن زمان آیا سینما در مقابل هنری مانند تئاتر قد علم میکند؟
پژمان روشن: سینما و تیاتر دو مقولهی جدا از هم هستند. در کشور ما به دلیل ضعف فرهنگی، متاسفانه به تماشای تیاتر نمیآیند. به طور کلی امروزه در سرتاسر دنیا هم تئاتر مختص به انسانهای خاصی شده است. اما سینما به دلیل همان صنعتی که شما اشاره کردید گستردگی یافته و در دسترس است. اما تیاتر اینگونه در دسترس نیست. مردم به راحتی میتوانند برای رفتن به سینما بلیط تهیه کنند اما این برای تیاتر صدق نمیکند و کشورهایی مانند انگلیس و آمریکا تیاتر مختص افراد ثروتمند است.
فراز: به نظرت در سالهای اولیه برخورد سینما با تیاتر به چه شکل بوده است. کمرنگترش میکند؟ یا تیاتر را مختص به قشر خاصی از مردم میکند؟ با هم رشد میکنند یا یکی به دیگری ضربه میزند؟
پژمان روشن: به نظر من تیاتر پایهی سینما است. بسیاری از بازیگران بزرگ دنیا از تیاتر شروع کردهاند. به نظر من این دو هیچ ضربهای به هم نمیزنند بلکه میتوانند از هم سود ببرند مخصوصا تیاتر که میتواند از سینما درس بگیرد.
آزاد: در آن دوران همراه با رشد صنعت، هنری به وجود میآید که با امکاناتی که در اختیارش قرار دارد آیا از مخاطبهای تیاتر میکاهد؟ هر چند این دو هنر همیشه در کنار هم هستند و از هم تاثیر میگیرند. سینما و تئاتر امروزه تا چه اندازه بر زندگی مردم تاثیر دارند؟ تا چه اندازه میتوانند نقش محرک داشته باشند؟
پژمان روشن: قطعا میتوانند در زندگی روزمرهی مردم نقش محرک داشته باشند. این بستگی به فرهنگ بیننده دارد. متاسفانه به دلیل فرهنگ مردم ایران که از شرایط و مشکلات اجتماعی سرچشمه میگیرد تیاتر و سینما نمیتوانند هیچ کمکی بکنند. چون مردم ما به اون فرهنگ نرسیدهاند که فیلم یا تیاتری را نگاه کنند و از نتیجهاش درس بگیرند. فیلمهای هنری که هیچ جایگاهی در ایران ندارند و مجبوریم که آنها را در جشنوارههای «اسکار» و «کن» نمایش دهیم و آنجا موفقتراند.
فراز: هنرمندان تا چه اندازه موثر بوده و نقش دارند؟
پژمان روشن: هنر در ایران هیچ جایگاهی ندارد. هنرمندان بهجز اذیت شدن و زجر کشیدن بهجز آنکه به شهرتی میرسند هیچ جایگاهی ندارند. هنرمندان سینما و تیاتر با انواع مشکلات دست و پنجه نرم میکنند. متاسفانه در کشور ما بازیگران و هنرمندان یکی از قشرهای نابود جامعهی ایران هستند. اما در آمریکا و اروپا هنرمند در جامعه تبدیل به الگو شده و قابل احترام هستند.
فراز: این هفته قصد داریم به فیلم «چشمان کاملا بسته» اثر «استنلی کوبریک» بپردازیم. پژمان جان نظرت را در مورد این فیلم در یک دقیقه برایمان بگو.
پژمان روشن: این کار یکی از بهترین آثار سینما تا به امروز بود. زیرا ما در زندگی چیزی به اسم سورئال را نمیپذیریم. این فیلم رئال است اما دارای صحنهای سورئال است در مجلسی که همه شنل پوشیده اند و وجود این بخش سورئال در کل ماجرای رئال فیلم چنان استادانه کار شده که کاملا از طرف بیننده قبول میشود.
بیشتر بخوانید
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»