اردوان طاهری/ رادیو کوچه
info@ardavantaheri.com
«چند ماه پیش در وبلاگها و سایتها، متنی به نام «تاملی بر حوادث روز قدس و راهبردهای آتی» منتشر شد که در واقع، اعلام نتایج بررسی و راهکارهای پیشنهادی مبارزه با جنبش سبز توسط ستادمشترک نیروهای مسلح بود. آن زمان کسی آن متن را – که سندیت آن نیز تایید نشده بود – جدی نگرفت، اما به هر ترتیب، یکی از اهرمهای فشار مطرح شده در آن، برای تحمیل بر جنبش سبز و تکتک افراد جامعه که به نوعی با جنبش همسویی دارند، فشارهای اقتصادی بود. در این برنامه، نگاهی گذرا به سواستفاده دولت کودتا از مشکلات معیشتی و اقتصادی مردم خواهیم داشت.»
فایل صوتی را از اینجا بشنوید
سال گذشته، در آستانه سیامین سالگرد انقلاب اسلامی، من در پاسخ به سخنان بیاساس وزیر وقت فرهنگ و ارشاد اسلامی، محمدحسینصفارهرندی، در وبلاگ تحریر روز، دو یادداشت نوشتم و در پایان، تحریم جشنواره موسیقی فجر را به عنوان راهی برای اعتراض مدنی هنرمندان و اهالیموسیقی خواستار شدم. واکنش معدودی نسبت به آن دو یادداشت صورت گرفت و از آن جمله، پیغام شفاهی جوانفکر، یکی از مشاوران وزیر – فکر میکنم – بود که البته بیشتر محتوای تهدید داشت که من هم با پذیرفتن عواقب اعتراض خود، توجهی به آن نداشتم.
چندی پیش، در پی کودتای 22 خرداد، یکی از دوستان وبلاگنویس در زمینه موسیقی با من تماس گرفت و از طرف جمعی از دستاندرکاران عرصه موسیقی و وبلاگنویسی خواست تا دوباره موضوع تحریم جشنواره موسیقی را مطرح کنم و من که از حضور سال گذشتهی موسیقیدانها و اهل نوشتن در جشنواره شاکی بودم، با اصرار آن دوست پذیرفتم که یادداشتی دیگر تحریر کنم. او از من خواست که با یک نوشته، دوباره تحریم را مطرح کنم تا در پی آن، وبلاگنویسها و برخی از موسیقیدانها نیز، تحریم را دنبال کنند. البته چند روز پس از آن، من که هیچ واکنشی از آنها ندیدم، با آن وبلاگنویس جوان تماس گرفتم و پرسیدم: «پس چه شد؟» و او پاسخ داد: «نگران نباشید، کمکم آغاز میکنیم. نزدیک زمان جشنواره، حسابی خبررسانی خواهیم کرد تا جشنواره تحریم شود.»
حال چند ماه از آن گفتوگو گذشته و من چند روز پیش، با دریافت یک ایمیل از آن جوان، متوجه شدم، نهتنها که او و دوستانش در تحریم جشنواره سهیم نشدند، که حتا در بخشهایی، به تبلیغ جشنواره موسیقی میپردازند. با خود اندیشیدم:
«ما ز یاران چشم یاری داشتیم خود غلط بود آنچه میپنداشتیم [؟!]»
از تحلیل و راهکار ستادمشترک نیروهای مسلح گفتم. در جایی از این بولتن محرمانه آمده است: «بعضی از مدیران و مسوولین در ادارات و موسسات دولتی در میان معترضان خیابانی دیده میشوند، بدون آن که هیچ نگرانی از تبعات این حضور خود داشته باشند. متاسفانه بههمریختگی فضای اداری با تغییر بخش عمدهای از وزرا، شرایط را برای چنین حضورهایی مهیاتر ساخته است.» نویسندگان این متن، سه روش را برای برخورد با جنبش سبز مطرح میکنند: «روش حذفی، روش تعاملی و روش تحدیدی.» آنها بر این باورند که: «در شرایطی که گردانندگان این جریان در عرصه اجتماعی حضور دارند، برخورد حذفی چندان جواب نمیدهد و تعامل با این طیف نیز بر ظرفیت و امکان آنها میافزاید. بهترین روش در این شرایط، برخورد تحدیدی است که با محدودسازی آنها در عرصههای اجتماعی و سیاسی، احساس کنند راهی جز عقبنشینی از مواضع افراطی خود ندارند.»
یکی از از این روشهای «تحدیدی» که کارشناسان امنیتی ستادمشترکنیروهای مسلح بر آن تاکید کرده و از آن به عنوان «تبعات این حضور» نام بردهاند، به قطع فشارهای اقتصادی و محدودیتهای معیشتی برای آحاد جامعه است. شاید یکی از دلایلی که خوانندههای پاپ در جشنواره کنونی موسیقی فجر حضور فعال دارند، ترس از حذفشدن و ممیزیهای آینده و در نتیجه، مشکلات اقتصادی ناشی از آن باشد. به نوعی این خوانندهها با شرکت خود در جشنواره، مجوز کنسرتها و آلبومهای خود را پیشاپیش دریافت کردهاند. وضعیت روزنامهنگاران، منتقدان و نویسندگان عرصه موسیقی نیز، به همین ترتیب وابسته به حضور و همراهی آنها در جشنواره است.
با دوستی صحبتی داشتم و از رفتار این دوست وبلاگنویس و همراهیاش با جشنواره موسیقی دفاع میکردم که شاید مشکلات اقتصادی اسباب این همراهی شده و او به من متذکر شد که مگر تو، مشکل نداری؟! البته ناگفته نماند که لبهی تیز شمشیر زبان من که همیشه حکایتش حکایت سر سبز و زبان سرخ بوده، به روی اینگونه دوستان نیست و قصد من، تذکر به کسانی است که خود را به نوعی رهبر و یا سرگروههای جنبش سبز میدانند. از همان روزهای آغازین جنبش مردمی سبز، من بر این نظر بودم که به جای حرکتهای دفعی و گاه – حتا – آمیخته به خشونت، بهتر است جنبش با برنامههای مدون، بهسوی استقلال مادی از منابع دولتی برود و چون معتقدیم که جنبش سبز یک حرکت خودجوش مردمی بوده است، پس استقلال مادی و اقتصادی جنبش با افزایش توان اقتصادی مردم ممکن میشود و افزایش توان اقتصادی مردم، زمانی صورت میگیرد که منابع درآمدی از انحصار دولت خارج شود. شاید خیلی ساده بتوان بیان کرد که بهتر است سرمایهداران، آنها که البته به دولت وامدار اخلاقی! نیستند – به جای خروج سرمایههای خود از چرخه تولید و سرمایهگذاری به صورت ملک و زمین و سپرده در بانکهای داخلی و خارجی، به فکر گسترش اقتصاد غیردولتی باشند. البته در این خصوص به یقین اقتصاددانان و متخصصین، نظریات کارشناسی دارند که در جای خود باید مطرح و حتا اجرا شود.
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»
۱ Comment