کاوه طاهری / رادیو کوچه
چکیده اخبار در هفتهای که گذشت:
گذشت بیش از ۳۶ روز از اعتصاب غذای شاهرخ زمانی
شاهرخ زمانی، کارگر و نقاش ۴۹ ساله؛ عضو شورای نمایندگان کمیته پیگیری ایجاد تشکلهای مستقل کارگری و عضو هیات بازگشایی سندیکای کارگران نقاش و تزیین ساختمان، روز ۱۸ خرداد ۱۳۹۰، در تبریز دستگیر شد.
او به اتهام «تشکیل گروههای مخالف نظام» به ۱۰ سال حبس تعزیری و به اتهام «فعالیت تبلیغی علیه نظام» به یک سال حبس تعزیری محکوم شد.
شاهرخ زمانی، در ۲ سال گذشته، شرایط غیر انسانی و طاقت فرسایی را در زندان تحمل کرده و از بدیهیترین حقوق انسانی خود محروم بوده است.
این فعال کارگری، در تاریخ ۲۰ اسفند ماه ۹۲، در اعتراض به تبعید بیدلیل و غیر موجه خود به زندان قزل حصار، دست به اعتصاب غذا زد.
در این راستا، فعالان کارگری در سراسر جهان، به حمایت از شاهرخ زمانی، بیانیه بین المللی منتشر کردند و در آن خواهان آزادی فعالان کارگری در زندانهای جمهوری اسلامی شدند.
اما گزارشهای تکمیلی از وضعیت جسمانی شاهرخ زمانی، بسیار نگران کننده است.
بنابر گزارشها؛ او در این مدت ۳۴ روزه، ۲۰ کیلوگرم وزن کم کرده است و بارها به او سرم زدهاند. و در زندان، از سوی برخی زندانیان و مسوولان زندان، مورد آزار و اذیت قرار میگیرد. و با درخواست او برای گرفتن کتاب، موافقت نشده است.
شاهرخ زمانی
محل نگهداری شاهرخ مملو از بیماریهای واگیردار و با توجه به وضعیت وخیم جسمانی او، جانش در خطر است.
اخراج یک شهروند بهایی دیگر از دانشگاه
مازیار ملاکی، دانشجوی ورودی سال ۸۹ دانشگاه بیرجند، از سوی حراست این دانشگاه احضار و نامه اخراج به او ابلاغ شد.
علت این اخراج، شرکت در جلسات و پیروی از مرکز اصلی بهاییان عنوان شده است.
شهروندان بهایی در ایران، حق ادامه تحصیل از مقطع دیپلم به بعد را ندارند. این شهروندان، حق استخدام در مشاغل دولتی و رسمی و حق داشتن جواز کسب را نیز ندارند.
هیچ نمایندهای در مجلس شورای اسلامی نداشته و به نوعی از حقوق اولیه و بدیهی یک انسان معمولی نیز برخوردار نیستند.
شاهین دادخواه، مشاور پیشین حسن روحانی؛ که ۱۷ اسفند ماه ۱۳۹۲، برای بازجویی مجدد به سلول انفرادی «۲ الف» سپاه پاسداران منتقل شده بود، به بند ۳۵۰ بازگردانده شد.
دلیل این بازجویی، تشکیل یک پرونده جدید به اتهام «افشای اسناد محرمانه» عنوان شده است.
شاهین از سال ۱۳۸۹ تا کنون، به اتهام «همکاری با دول متخاصم» در زندان به سر میبرد.
رضا ملک، از مسوولان سابق وزارت اطلاعات که به علت افشای برخی زوایای «قتلهای زنجیرهای» در زندان بود، پس از ۱۳ سال آزاد شد.
رضا ملک، ۲ سال پیش مدت محکومیت خورد را به پایان رسانده بود، اما کماکان در زندان به سر میبرد.
گزارشگران حقوق بشر سازمان ملل در بیانیهای، از وخامت وضعیت سلامت کاظمینی بروجردی و پورشجری ابراز نگرانی کردهاند.
در این راستا، ۱۱ زندانی سیاسی زندانهای اوین و رجایی شهر، با نوشتن نامهای سرگشاده، از احمد شهید خواستند، که با تیم حقیقت یاب به ایران بیاید.
نفت صعود کرد، طرفداران بازداشت شدند!
تیم نفت مسجد سلیمان، با صعود به لیگ برتر، هواداران خود را غرق شادی کرد. مردم استانهای چهارمحال بختیاری، خوزستان، اصفهان و لرستان حدودساعت ۱۸، سه شنبه ۱۹ فروردین ۱۳۹۳، شادی کنان به خیابانها ریختند و صعود تیم نفت را جشن گرفتند.
اما این شادی، با دخالت پلیس تلخ شد.
پلیس به جوانان اخطار داد که پس از ساعت ۲۲، کسی حق شادی در خیابانها را ندارد. اما جوانان به این اخطار اعتنایی نکرده و به ادامه شادی خود پرداختند.
پس از این اقدام، پلیس برای متفرق کردن آنها، به خشونت روی آورد و بیش از ۲۰ تن را در شهرهای مسجدسلیمان و فریدونشهر بازداشت کرد. راهنمایی و رانندگی نیز، خودروهایی که حامل پلاکارد بودند یا با روشن کردن برف پاک کن خود، در حال شادی بودند را مبلغ ۲ میلیون ریال جریمه میکرد.
این بالاترین جریمه نقدی در تخلفات رانندگی محسوب میشود.
قتل مشکوک طلبه اهل سنت در زاهدان
جسد حامد ریگی، طلبه حوزه علمیه دارالعلوم زاهدان که روز ۲۲ اسفند ماه ۱۳۹۲ ناپدید شده بود، در مسیر خاش-زاهدان پیدا شد.
تا کنون هیچ گروهی مسوولیت این واقعه را بر عهده نگرفته است.
یک زندانی متهم به قاچاق مواد مخدر، در زندان مرکزی اردبیل اعدام شد.
وحید اصغری، وبلاگ نویس زندانی پس از ۶ سال بلاتکلیفی، از حضور در جلسه دادگاه امتناع کرد.
این دانشجوی انفورماتیک دانشگاه بنگلور هند، اردیبهشت ۸۷، هنگام خروج از شکور، در فرودگاه امام خمینی بازداشت شد.
عمادالدین ملازایی، زندانی بلوچ پس از ۴ سال بلاتکلیفی، کماکان در زندان مرکزی زاهدان به سر میبرد. وضعیت جسمی این زندانی نامساعد گزارش شده است.
لغو خدمات زندانیان سیاسی زاهدان
خدمات زندانیان سیاسی بلوچ، در زندان مرکزی زاهدان لغو شد.
خدمات برخی از زندانیان سیاسی بلوچ در زندان مرکزی زاهدان، به دلیل ارسال نامهای به کاترین اشتون، مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و سازمان ملل لغو شده است.
عابد بمپوری و اسحاق کلکلی، به همراه برخی دیگر از زندانیان، مصادف با سفر کاترین اشتون، مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، استمداد نامهای برای پیگیری وضعیت خود به او ارسال کردند.
در پی اقدام این زندانیان، رییس زندان مرکزی زاهدان؛ آنها را از همه خدمات زندان، مانند مرخصی و تماس تلفنی محروم کرده است.
این در حالی است که پیش از این، نامهای خطاب بهبان کی مون، دبیر کل سازمان ملل متحد؛ توسط این زندانیان ارسال شده بود. و پس از آن، فشارها بر این زندانیان تشدید شد و با این اقدام اخیر، از برخورداری خدمات زندان نیز محروم شدند.
عباد بمپوری، با گذراندن ۷ سال از حکم ۲۱ ساله خود، همچنان به مرخصی نرفته است. حکم عباد، او را برای ۵ سال اولیه حبس، از مرخصی محروم کرده بود.
عابد بمپوری، به همراه اسحاق کلکلی، ۳۰ فروردین ۱۳۸۷، به اتهام «اقدام علیه امنیت ملی» از سوی دادگستری استان، به ۲۱ سال حبس تعزیری محکوم شدند.
سهیل بابادی، کاربر فیسبوکی پس از ۲۲ ماه بلاتکلیفی، همچنان در زندان اوین به سر میبرد.
صابر شیخ عبداله، دانشجوی ترم آخر کارشناسی ارشد دانشگاه علامه طباطبایی در مهاباد بازداشت شد. تا این لحظه، هیچ خبری از وضعیت او گزارش نشده است.
محمد نظری، پس از ۲۰ سال زیر حکم اعدام، در بلاتکلیفی به میبرد. او خرداد ماه ۱۳۷۳، به اتهام همکاری با «حزب دمکرات کردستان» در بوکان بازداشت شد. آخرین ملاقات وی در سال ۹۰، با مادرش بوده است.
مادر شهرام احمدی، زندانی عقیدتی-سیاسی اهل سنت، نامهای به احمد شهید نوشت و در آن خواهان آزادی فرزند خود و دیگر زندانیان عقیدتی-سیاسی درون زندانها شد. شهرام، در حال سپری کردن ششمین بهار زندگی خود در زندان است.
او در اردیبهشت ۱۳۸۸ به اتهام «محاربه» و «اقدام علیه امنیت ملی» دستگیر و در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران، توسط قاضی محمد مقیسه به اعدام محکوم شد.
کاوه: همان طور که در خبرها آمده رضا ملک، از مسوولان سابق وزارت اطلاعات، که به علت افشای برخی زوایای «قتلهای زنجیرهای» در زندان بود، پس از ۱۳ سال آزاد شد.
قتلهای زنجیرهای و تروریسم دولتی، رخ دادهای ناگوار و نادری در دنیا است، که در طول این ۳۵ سال و پس از روی کار آمدن جمهوری اسلامی، به کرات شاهد آن بودهایم.
قتلهای زنجیرهای: برخی از شخصیتهای سیاسی و اجتماعی منتقد جمهوری اسلامی، در دهه ۷۰ خورشیدی، توسط عوامل نظام، در داخل و خارج از کشور به قتل رسیدند.
شخصیتهای سیاسی نظیر صادق شرفکندی (دبیر کل حزب دمکرات کردستان)، همایون اردلان، فتاح عبدلی، نوری دهکردی، داریوش فروهر (رهبر حزب ملت ایران) و همسر او پروانه اسکندری و شخصیتهای غیر سیاسی مانند محمد مختاری، محمدجعفر پوینده، سعیدی سیرجانی و معصومه مصدق (نوه دکتر محمد مصدق) از این جملهاند.
یا ماجرای اتوبوس ارمنستان: اتحادیه نویسندگان ارمنستان، برای برگزاری ۳ شب شعر، از برخی نویسندگان ایرانی برای حضور در این مراسم دعوت کرده بود.
هنگام سفر به ارمنستان، با نقشهای از پیش طراحی شده، راننده اتوبوس سعی در منحرف کردن اتوبوس و هدایت آن به داخل دره داشته است. که خوشبختانه این نقشه عملی نمیشود و مسافران جان سالم به در میبرند.
افشای ماجرا: با بر ملا شدن ماجرای قتلها، محمد خاتمی رییس جمهور وقت، کمیته حقیقت یابی را برای روشن شدن موضوع تشکیل داد.
این کمیته، سعید امامی (اسلامی) از ماموران بلند پایه وزارت اطلاعات و یکی از معاونین علی فلاحیان (وزیر اطلاعات)، را عامل اصلی این قتلها معرفی کرد.
رییس وقت سازمان قضایی نیروهای مسلح، با محرز دانستن نقش سعید امامی و ۳ تن دیگر به نامهای مهرداد عالیخانی، خسرو براتی و مصطفی کاظمی، گفته بود با توجه به مدارک موجود و اعترافهای صریح امامی، کمترین مجازات او اعدام است.
یا اینکه میتوان به «قتلهای محفلی کرمان» اشاره کرد: در سال ۱۳۸۱، ۶ تن از اعضای بسیج یکی از مساجد کرمان، ۱۸ تن از شهروندان کرمانی را به قتل رساندند.
این افراد، سخنرانی محمدتقی مصباح یزدی را دلیل این اقدام عنوان کرده بودند.
مصباح یزدی در سخنان خود گفته بود: «اگر کسی خلاف شرع کرد، مومنان وظیفه دارند به او تذکر دهند، در مرحله بعد وظیفه دارند او را به پلیس معرفی کنند، و اگر پس از چند بار، به این نتیجه رسیدند که پلیس و دستگاه قضایی، نیز این افراد را مجازات نمیکند، خود آنها میتوانند اقدام کرده و خاطیان را به سزای اعمال خود برسانند».
پس از آن، مصباح یزدی، با ارسال نامهای به دادگاه، صدور این فتوا را تکذیب کرد. اما گفت: تمام سخنانش در کرمان، استنتاخ از منابع معتبر فقهی بوده است.
در این راستا، میتوان گریزی زد به اعدامهای دسته جمعی جمهوری اسلامی در ابتدای روی کار آمدن خود؛ پس از انقلاب سال ۱۳۵۷، موجی از اعدام در ایران به راه افتاد، که عمدتا با رای دادگاه انقلاب اسلامی صورت میگرفت.
دادگاه انقلاب با ریاست صادق خلخالی و به دستور خمینی، برای رسیدگی به جرایم سران حکومت پهلوی تشکیل شد.
در تاریخ ۲۷ بهمن ۱۳۵۷، نخستین گروه از سران حکومت پهلوی (۴ ارتشبد) با حکم دادگاه انقلاب، به ریاست خلخالی، اعدام شدند.
بنا به گزارش سازمان عفو بین الملل، از زمان پیروزی انقلاب تا اسفندماه ۱۳۵۸، ۴۳۸ تن توسط دادگاه انقلاب اعدام شدند. که این اعدامها واکنش شدید جامعه جهانی و سازمان عفو بین الملل را برانگیخت.
اعدام بهاییان: از ابتدای روی کار آمدن جمهوری اسلامی تا کنون، صدها بهایی اعدام و هزاران تن از این شهروندان، مورد آزار، اذیت و شکنجه و تحت تعقیب قرار گرفتهاند.
اعدامهای تابستان ۶۷: موج اعدامها با نام «اعدام زندانیان سیاسی» در تابستان ۱۳۶۷ شدت گرفت. در این رویداد تاریخی و ناگوار، در فاصله ماههای مرداد و شهریور، هزاران تن از مخالفان نظام جمهوری اسلامی اعدام شدند.
یا میتوان به ترورهای سیستماتیک و هدفمند در کردستان، خوزستان، سیستان و بلوچستان و دیگر نقاط ایران اشاره کرد، که برای بیان همه آنها، ساعتها و روزها زمان لازم است.
کاوه: با توجه به گزارش کوتاهی که از برخی از جنایات جمهوری اسلامی داده شد، ترورهای سیستماتیک از سوی دولتها را چگونه میبینید!؟
عبدالکریم: ببینید، این مساله در حقوق بین الملل با عنوان «تروریسم دولتی» شناخته میشود. و در واقع، گونهای از تروریسم محسوب میشود، که از طرف دولتهای اقتدار گرا با به کارگیری ابزار قانونی برای رسیدن به اهداف خاص خود صورت گیرد. که این اهداف میتواند سیاسی، ایدئولوژیک و.. به منظور اعمال قدرت از طریق خشونت باشد.
بزرگترین پشتوانه و دلیل موجه این سری اقدامات در واقع، قانون داخلی همان دولتی است که اقدام به طرح ریزی و اجرای این چنین اقدامات خشونت باری میکند.
به عنوان یکی از نخستین تاثیرات این گونه اقدامات، میتوان به ایجاد رعب و وحشت در بین شهروندان یک جامعه، برای اعمال هر چه بیشتر سیاست دولتها اشاره کرد.
از بارزترین شاخصهای این نوع تروریسم، حضور و نقش پر رنگ مقامات دولتی در به انجام رسیدن این اقدامات است، مثلا میتوان به جریان کشتار میکونوس اشاره کرد؛ که در پی ترور تنی چند از مخالفان جمهوری اسلامی و سران برخی از احزاب مخالف دولت، دادگاه آلمان به غیر از افرادی که اقدام به ترور کردهاند، حامیان و زمینه سازان این عمل تروریستی را به صورت غیابی محاکمه میکند، که در حکم دادگاه نام سیدعلی خامنهای (رهبر جمهوری اسلامی)، هاشمی رفسنجانی (رییس جمهور وقت)، علی اکبر ولایتی (وزیر امور خارجه)، علی فلاحیان (وزیر اطلاعات و امنیت) و فرمانده سپاه پاسداران وقت ایران به چشم میخورد.
کاوه: خب، تفاوت تروریسم دولتی با تروریسم در چیست!؟
عبدالکریم: از عمده تفاوتهایی که این نوع تروریسم را از دیگر موارد مشابه متمایز میکند، فاعلین این نوع عمل خشونت آمیز است، یعنی ما در بحث تروریسم دولتی باحزب یا گروه، و یا فرد مواجه نیستیم، بلکه فاعلین مستقیما تحت نظر یک حکومت، و با اختیارت نامحدودی که از طرف حاکمیت دریافت میکنند، دست به انجام چنین قتلهایی میزنند.
در واقع مجریان ترور با پشتوانه های درون حکومتی، برای رسیدن به خواستههای نامشروع یک ساختار توتالیتر، و با پشتوانههای امنیتی و حاشیههای امنی که قبلا از طرف حاکمیت ایجاد شده، اقدامات خویش را عملی میکنند. کما اینکه میبنیم دگر اندیشان، و روشنفکرانی که به هر طریق از باب انتقاد با ساختار حاکم در ایران وارد میشوند، از دم تیغ گذرانده میشوند، از قتل شاهپور بختیار در خارج از ایران و در اوایل انقلاب گرفته، تا کشتار بیرحمانه فروهرها، مختاریها که تماما با پشتوانه های حکومتی انجام گرفته است.
در اینجا به پایان برنامه ششم از سری برنامههای «ایران در یک نگاه» میرسیم.
تا برنامهای دیگر و بررسی نقض حقوق بشری دیگر در ایران، بدرود!
پناهندگی و نقض آزادیهای بنیادین
نقض حقوقبشر در ایران پس از روی کار آمدن روحانی
قانون مجازات اسلامی، ترویج کننده خشونت در جامعه
بررسی و نقد نقض حقوق کارگران در ایران
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»