گزارش / رادیو کوچه
لینا الخطیب مدیر موسسه کارنگی در خاورمیانه ترجمه: عبدالسلام سلیمی
به نظر میرسد ایران و سعودی پس از یک ماه مذاکرات پشت پرده، به سوی تفاهم گام برمیدارند؛ امری که قطعن به ضرر بشار اسد خواهد بود. موضع سعودی نسبت به بشار تغییر نکرده و کماکان برای برکناری وی تلاش میکند، بنابراین میتوان گفت موضع ایران به سعودی نزدیک شده است، حتا اگر دلایل مختلفی داشته باشد.
منطق رایج این بود که ایران تمام توان خود در حمایت از بشار به کار خواهد برد و هرگز حاضر نیست این دوست و ضامن منافع استراتژیک خود در شرق را از دست بدهد، اما او از سلاح اتمی که ایران با جدیت تمام در پی آن است که باارزشتر نیست. مذاکرات ایران و مذاکرات به نظر میرسد در حال نتیجه دادن است و موضع سعودی نیز در مقابل ایران درحال نرم شدن است، بنابراین ایران باید در قبال روابط این دوستانه، امتیازی به سعودی بدهد، زیرا سعودی مایل است بازیگر برتر منطقه خلیح {فارس} باقی بماند. بر این اساس ایران اگر بخواهد امتیازی بدهد، بشاراسد برای آن نسبت به پروژه هستهای کمهزینهتر است.
درست است که رابطه ایران با بشار هنوز برقرار است، اما ارزش او در نگاه تهران، با توجه به برخی تصمیمات استراتژیکی که برای بقای خود گرفته، روز به روز کمتر میشود. تکیه بشار بر حزباله برای مقابله اپوزیسیون سوریه، هر چند نتایجی از لحاظ نظامی برای وی دربرداشته، اما باعث کاهش اعتبار سیاسی وی در منطقه شده است. در واقع حزباله از دستاوردهای نظامی در سوریه برای گسترش نفوذ خود در لبنان استفاده کرده است. تاخیر در انتخابات ریاست جمهوری لبنان تا حد زیادی به تمایل حزباله بستگی دارد. حزباله میخواهد هر وقت خواست رییس جمهور را انتخاب کند که زمان آن به طور مشخص پس از انتخابات ریاست جمهوری سوریه است. حزباله با انتخابات لبنان موافقت نخواهد کرد مگر اینکه بشار اسد قادر باشد آنها را در انتخاب رییس جمهور لبنان حمایت کند. همانطور که در گذشته پس از جنگهای داخلی لبنان اتفاق افتاده است. هدف حزباله این است که بشار اسد حق استقلال کامل حزباله برای تحقق سیاستهایش در لبنان را در عمل به رسمیت بشناسد. بشار اسد به قیمت نفوذ منطقهای خود از حزباله حمایت کرده است؛ امری که باعث شده ارزش وی نزد ایران از حزباله کمتر باشد.
ایران به جای اتخاذ تدابیر لازم برای تقویت جایگاه اسد در منطقه، اقدام به ساخت نمونه حزباله لبنان در سوریه کرده است و نه فقط در پی تاسیس حزباله سوریه است بلکه عملیات تکثیر شیعیان در صفوف سوریها را نیز آغاز کرده است. هدف ایران از این اقدامات، تحکیم پایههای استوار و طولانی مدت خود در سوریه برای محافظت از نفوذ خود در منطقه، صرف نظر از اینکه چه کسی حاکم سوریه باشد، است.
برای ایران و اسراییل بقای بشار اسد تا زمانی که وی قادر به تضمین منافع استراتژیک آنها است اهمیت دارد. علاوه بر این، حمایت غیرمستقیم بشار از داعش تهدید خطرناکی برای استقرار دو کشور ایران و اسراییل به شمار میرود. به نظر میرسد سازمان داعش اکنون از لحاظ اقتصادی مستقل شده است؛ این یعنی اینکه ترجیح میدهد از این پس خارج از کنترل بشار اسد اقدام کند. بررسیها در مورد قدرت داعش نشان میدهد که این سازمان میتواند از لحاظ تهدید امنیت بین المللی، نسخۀ جدیدی از سازمان القاعده باشد. نه ایران و نه اسراییل اجازه نمیدهند که یک سازمان سنی افراطی از کشور همجوارشان به عنوان قرارگاه خود استفاده کند. سعودی نیز سازمان داعش را خطر و تهدیدی برای ثبات و امنیت داخلی خود میداند. بدین ترتیب تصمیمات استراتژیک بشار، زمینه را برای سیاست مشترک سه قدرت رقیب منطقه فراهم آورده است. نزدیکی ایران-سعودی بخشی از نگرانی مشترک آنها در مورد امنیت منطقه است.
در سطح داخلی نیز بشار کنترل خود را بر اوضاع خواهد داد؛ اقدام او به تخریب تاسیسات زیربنایی سوریه حتی در مناطق حامی رژیم، باعث شده که نتواند در آینده خدمات مورد انتظار مردم را فراهم کند و آنها (مردم حامی بشار در داخل) به ناچار به سوی فرماندهان جدید جنگ مانند افسران “نیروی دفاع ملی” به عنوان مسئولین جدید سوریه، گرایش پیدا خواهند کرد. با افزایش قدرت داعش، احتمالا بشار مجبور خواهد شد با دیگر جهادیهای مخالف خود، صلح و قدرت را با آنها تقسیم کند. ناتوانی در کنترل اوضاع داخلی، به معنی ناتوانی در تامین منافع ایران است.
با توجه به آنچه که گذشت میتوان گفت نزدیکی محتمل ایران به سعودی ضربهای به اسد وارد خواهد کرد. هر چند این ضربه به معنی سقوط رژیم اسد و پابان جنگ نخواهد بود، اما انتخابات نمایشی ریاست جمهوری، آخرین مرحلۀ حیات سیاسی او خواهد بود.
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»