اردوان روزبه / رادیو کوچه
حدیث این جا است که یک خانم عکاس که کارش گرفتن عکس مدل و به قول معروف عکاسی «مدلینگ» است هفته گذشته عکسهای تازه خود را با برداشتی از موضوع تجاوز به یک دختر بیست و سه ساله هندی در اتوبوسی در شهر دهلی به نمایش گذاشته و این موضوع مورد خشم عده زیادی در جامعه مجازی قرار گرفته است.
«راج شتی» در این مجموعه عکس با الگو از موضوع تجاوز شش مرد به یک دختر که به همراه دوست پسرش سوار بر اتوبوس شده بود، عکسهای مدل لباساش را با المانهای آن صحنه دلخراش منتشر کرده است. تصویرها یک زن شیک با لباسهای آلامد را نشان میدهد که در یک اتوبوس مورد هجوم دستهایی هستند و ایشان هم خیلی شیک و مجلسی به دوربین زل زده است. صحنههایی که خانم «شتی» در گفتو گو با «هافینگتون پست» میگوید با هدف «افزایش اطلاع رسانی در مورد امنیت زنان در هند» گرفته شده است. اگر شما بخواهید منصفانه قضاوت کنید چقدر عکسهای راج شتی توانسته شرایط غم انگیز تجاوز شش مرد به دختری جوان در حضور دوست پسرش در یک اتوبوس شهری را که در ماه دسامبر سال ۲۰۱۲ میلادی رخ داده به تصویر بکشد؟
بله سوژه خانم شتی در تصویری که ما می بینیم یک خانم شیک با لباسهای مد روز و لبهای ماتیک زده و به قولی «سکسی» است که قرار است چشمان هراسناک دختری را به تصویر بکشد که شش مرد دارند به او تجاوز میکنند. او به هافینگتون پست گفته است که عکسهایش «آیینه»ای از آن حادثه است. میگوید:
«عکسها الهام گرفته از یک موضوع برجسته اجتماعی خاص برای زنان در هند است. ایدهام این بوده که از این طریق مردم در نگاهشان تجدید نظر کنند.» البته این خانم در ادامه صحبتاش اشاره می کند که: «مردم اگر اعتراضی دارند به این خاطر است که از کار او بد تعبیر کردهاند، بسیاری از آنها بدون دیدن کامل عکسها خشمگین شدهاند…»
در واقع او نیز مانند خیلی از ما مردمان که هر روز بر سر موج سوار میشویم، سواریاش را گرفته است
البته چندی پیش هم «دلوچی اند گابانا» هم که یک برند مشهور لباس و مد است با انتشار عکسهایی با مضمون تجاوز سعی کرد از این قافله عقب نماند.
اما به نظر من این خانم عکاس مانند بسیاری از آدمهای دیگر در جامعه ما رفتار کرده است. در واقع او نیز مانند خیلی از ما مردمان که هر روز بر سر موج سوار میشویم، سواریاش را گرفته است. او توانسته از یک موضوع که بسیاری از مردم را متاثر کرده، یک سوژه خوب که برایش «منفعت» داشته، بسازد. شاید خیلی برایش مهم نبوده که وقتی دخترک شش نفری مورد تجاوز قرار میگرفته چطور ناخن به زمین میکشیده است. چطور از درد و وحشت ناله میکرده و چطور با نگاه ملتمس از یک یک آنها میخواسته است که زندگی او را به این انتهای زود هنگام نکشند. این دختر پس از ان که مورد تجاوز قرار گرفت از اتوبوس به بیرون پرت شد و پس از یک هفته در بیمارستان به علت «پارهگی اندام جنسی» و خونریزی داخلی در بیمارستان جان سپرد. آیا برای خانم شتی این لحظهها معنی خاصی دارد؟ بله دارد. او توانسته است از این نگاه که جامعه هنوز در موردش حساس است «تجارت» خود را رونقی ببخشد.
اما سوال من از خودم این است: مگر بقیه این کار را نمیکنند؟ راستی مگر بقیه این کار را نمیکنند؟ ما خیلیهای مان میشنویم و میبینیم اما به دلیلهای مختلف صدایمان هم در نمیآید. مگر در اساس ما خودمان در همین سالهای گذشته کم داشتیم موردهای مشابه «تجاری» را که چون به نفعمان نبود، دم هم بر نیاوردیم.
چند نفر از کنار مرگ غمانگیز «ندا آقا سلطان» توانستند «کیس» پناهندهگی بگیرند و ساکن سرزمین های سرسبز کانادا، آمریکا و اروپا شوند. چند نفر در روزهایی که در حق آدمهایی ظلم مضاعف شد، کلام از کلام نگشودند اما وقت پای منفعتها -حزبی، فردی، سیاسی و تجارتی- به وسط رسید سینه چاک شدند.
حسینی ده سال بود که در انتظار مهاجرت به کشور سوم در ترکیه نه چندان امن سر میکرد. او قربانی کسانی بود که بارها نفعشان را بردند و «مصلحت»شان اجازه نداد که بخواهند از او دفاع کنند
اگرچه مصداق این فرصت طلبی در تاریخ معاصر ایران کم نداریم. اما جای دور نرویم. دو روز قبل بود در رسانهها اعلام شد «سید جمال حسینی» یک فعال حقوق بشری در ترکیه جسدش در خانه پیدا شده است. آقای حسینی را خیلیها میشناختند. خیلیها اگر شرفشان به قدر حتا یک سانتیمتر از درون دریای «منفعت+مصلحت» اندیشیشان بالاتر باشد میتوانند بگویند به بهانه رابطه با «آقای حسینی» کیس پناهندهگی گرفتند. کسانی که بعد از گرفتن دو خط نامه از او و یا تایید وی وقتی از کشور پر بلای ترکیه خارج شدند برای او صفحه گذاشتند و ایرادهای کارش را به رخ کشیدند.
بله! آقای حسینی ده سال بود که در انتظار مهاجرت به کشور سوم در ترکیه نه چندان امن سر میکرد. او قربانی کسانی بود که بارها نفعشان را بردند و «مصلحت»شان اجازه نداد که بخواهند از او دفاع کنند. اما درست مانند داستان خانم «شتی» و پرونده تجاوز شش نفره، امروز دهها نفر با نوشتن نامه و بیانیه ضمن این که با یک پیشداوری به طور کامل حساب شده و در راستای منافع حزبی، فردی، گروهی اسم پرونده را به عمد «ترور»، «قتل» عملیات خارج از کشور حاکمیت در ایران و این داستانها میگذارند -که اگر یک درصد هم هدف احترام به مرگ یک فعال مدنی بود باز هم قابل دفاع بود اما آن ها به نظر میرسد به فکر نمد کلاهخودشان هستند- گویی سالها دلداده و غمزده رنجهای او در تمام ده سال گذشته بودند. کاری ندارم که شاید فردا گواه پزشکی قانونی و یا پلیس شاهدی بر هر کدام از این موارد باشد. اما این چیزی از اعتبار جنس شناسی گروهی که وقت خوب تجارت را بلدند، نمیکاهد.
این اتفاق برای «غزه» هم دارد میافتد. برای حقوق اقلیتها هم میافتد. برای دل سوزیهای غرب در آفریقا و حمایت از «کوبانی» و هزار هزار اتفاق هم دارد میافتد. اگر از عده قلیلی که دغدغه واقعی دفاع از انسانیت دارند بگذریم، بقیه در هر حال به دنبال نمدی برای کلاهی هستند که اسمش را من می گذارم: فرصت طلبی نهادینه و تاریخی نوع بشر.
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»
فاطمه
آره منم خیلی شنیده بودن تو هند تجاوز علیه زنا زیاده. حتی یه جا خوندم که تو یه روستا بعد از تجاوز میگیرن دخترای بیچاره رو می سوزنن
Homayoun Mobasseri
از متن :
این اتفاق برای «غزه» هم دارد میافتد. برای حقوق” اقلیتها هم میافتد. برای دل سوزیهای غرب در آفریقا و حمایت از «کوبانی» و هزار هزار اتفاق هم دارد میافتد. اگر از عده قلیلی که دغدغه واقعی دفاع از انسانیت دارند بگذریم، بقیه در هر حال به دنبال نمدی برای کلاهی هستند که اسمش را من می گذارم: فرصت طلبی نهادینه و تاریخی نوع بشر.”
فاطمه
با نظرتون کاملا موافقم