یونس رشیدی / مقاله وارده / رادیو کوچه
من مسلمانم، من ایرانی هستم، من شهروندی ساکن خاورمیانه هستم،… اما نوشته زیر از نگاه من به عنوان یک انسان به دور از تعلقات ملی و مذهبی به رشته تحریر درآمده است…
زمینه مطالعاتی من ژئوپولیتیک است و در کنار مطالعات علمی، مدتهاست که از زمان آغاز بهار عرب که اکنون میتوان آن را خزان انسانیت نامید بخشهای خبری مهم رسانههای خبری جهان را به دقت دنبال میکنم؛ با همان کیفیتی که اخبار شبکه خبر ایران را دنبال میکنم به دقت شبکههای الجزیره، فرانس۲۴، بیبی سی جهانی و راشاتودی را زیر نظر دارم و تقریبن دسترسی مناسبی را به چهار روزنامه یو اسای تودی، واشنیگتن پست، نیویورک تایمز و هافینگتون پست در آمریکا و روزنامههای گاردین، ایندیپندنت و تایمز لندن برای خود فراهم نمودهام. در کنار رسانههای غیر فارسی، بنگاههای خبری داخلی و شبکه اجتماعی فیسبوک را نیز به صورت مرتب مورد بازدید قرار میدهم و نوع پوشش و دیدگاههایی که در مورد بحران امنیتی خاورمیانه وجود دارد را دنبال میکنم. اکنون قصد آن را دارم تا از این فرصت استفاده کنم و به صورت مختصر عملکرد رسانهها را در مورد بحران سوریه مورد انتقاد قرار دهم.
سه سال است که افراط گرایان خارجی، پولهای نفتی و سلاحهایی که با کمک کشورهای عرب، غربی و ترکیه تهیه میشوند با هدف سرنگونی حکومت بشار اسد به سمت سوریه جریان یافتهاند و به تسلیح گسترده گروههای تروریستی همچون احرارالشام، جبهه النصره و به خصوص داعش انجامیده است.
همزمان دوربینهای خبری شبکههای جهانی پشتیبانی رسانهای گستردهای را از گروههای افراط گرا در سوریه به نمایش گذاشتند. به یاد داشته باشیم که در سال ۱۳۹۱ این خبرنگار بیبی سی جهانی بود که باحضور در میان افراط گرایان سوری گزارشی را تهیه نمود که در آن تروریستها با استفاده از یک اسیر غیر نظامی، خودرویی را برای انجام عملیات انتحاری بر علیه مواضع ارتش سوریه آماده میکردند. پس از این گزاررش نیز در طی این سه سال تعداد بسیار زیادی از تصاویر شکنجه و قتل وحشیانه نیروهای ارتش سوریه، مسیحیان سوری که حامی بشار اسد هستند و همچنین شیعیان این کشور منتشر گردید. اما کمتر کسی در سطح رسانههای جهان لب به اعتراض گشود.
در همان ایامی که دوربین بیبی سی جهانی در میان افراط گرایان حضور مییافت، نیروهای سلفی دو خواهر و یک برادر شیعه را در نزدیکی مرز سوریه و لبنان به اسارت درآوردند و به طرز وحشیانهای دو خواهر را مجبور کردند که نظارهگر سلاخی و قطع شدن سر برادر بزرگتر باشند و سپس دو خواهر را بر سر جنازه برادر با شلیک گلوله به سر اعدام کردند. این عمل وحشیانه که توسط دوربین موبایل تروریستها ثبت شد و در شبکههای اجتماعی منتشر گردید کمتر اعتراضی در میان روشنفکران و مردم جهان در مورد قتل عام شیعیان در سوریه بر انگیخت. در مقابل، هنگامی که نیروهای حزب الله لبنان برای جلوگیری از نسل کشی شیعیان در شرق سوریه به دست تروریستها وارد عمل شدند به ناگاه شاهد آن بودیم که بر علیه دفاع حزب الله ازشهروندان مسیحی که بیطرفی خود را اعلام کرده بودند، شیعیان و همچنین غیر نظامیان سوری در مقابل گروههای تروریستی بسیاری از رسانههای جهان شروع به تهیه گزارش نمودند.
در اواسط تابستان که نیروهای داعش به ۴۰ کلیومتری اربیل رسیدند و کردستان در محاصره قرار گرفت بیبی سی از ایران برای عدم کمک رسانی به کردهای عراق انتقاد کرد، در حالی که دقیقا در همان روز مسعود بارزانی از ایران برای ارایه کمکهای فوری که منجر به تقویت خطوط دفاعی پیشمرگههای کرد در مقابل داعش شد تقدیر نمود. در کوبانی نیز، نیروهای ائتلاف و ترکیه به اندازه کافی صبر کردند تا نیروهای مجهز داعش بتوانند کل کوبانی را تصرف کنند، اما محاسبه آنان درباره میزان مقاومت و زمینهسازی آنان برای سقوط این شهر، وقوع فاجعه انسانی در مقابل دوربینهای خبری جهان و درنهایت ایجاد یک توجیه قوی برای مداخله زمینی در سوریه با شکست مواجه شد. چرا نیروهای ائتلاف آن هنگام که نیروهای داعش وارد کوبانی نشده بودند حملات گسترده خود را به مواضع داعش آغاز نکردند؟ چرا وقتی هدف گیری نیروهای داعش در بیابانهای اطراف کوبانی آسانتر بود وارد عمل نشدند؟ چرا جان شهروندان کوبانی تا حد سوژههای خبری تنزل ارزش یافتهاست؟
حقیقت آن است که وقتی نیروهای داعش به دروازههای کوبانی رسیدند واکنش غرب برای مقابله با داعش برانگیخته شده بود، اما نه به خاطر انسانیت و نجات مردم کوبانی، به این علت که چند شهروند غربی در مقابل دوربین تروریستها به صورت وحشیانهای به قتل رسیده بودند و این مسئله از نظر افکار عمومی غرب قابل پذیرش نبود. امروز عملکرد نیروهای ائتلاف در کوبانی برای من یادآور عملیات «بازیابی امید» در سومالی است؛ عملیاتی که در آن دوربینهای خبری چند ساعت زودتر از ارتش آمریکا به سومالی رسیده بودند و عملکرد ارتش آمریکا در این عملیات به سوژهای هجوآمیز برای منتقدان سیاست خارجی ایالات متحده تبدیل گردید. اما این بار نیروهای ائتلاف و به خصوص آمریکا از بروز فاجعه رسانهای که در جریان عملیات بازیابی امید در سومالی روی داد درس عبرت گرفتهاند و رندانه تلاش میکنند تا از هرپیامدی که نبرد داعش و کردها در کوبانی به همراه داشته باشد به نفع خود بهرهبرداری نمایند.
اکنون کوبانی کردنشین یک ماه است که در محاصره داعش قرار گرفته است و مقاومت آن احساسات بسیاری از مردم جهان و دولتهای غربی را براینگخته است. اما در فاصله ۳۰۰ کیلومتری کوبانی دو شهر دیگر نیز وجود دارند که همچنان در محاصره داعش هستند و در مقابل حملات این گروه تروریستی مقاومت میکنند، با این تفاوت که برای ساکنان آن دو شهر هیچ راه فراری به کشورهای همسایه وجود ندارد و هیچ شبکهی خبری برای ثبت مقاومت آنان و رنجی که متحمل میشوند حضور ندارد. این دو شهر «الزهرا» و «نبل» نام دارند، شهرهایی شیعه نشین که به تناوب سه سال است زیر حمله سنگین ارتش آزاد سوریه، جبهه النصره و داعش قرار دارند. تنها کسانی که در دو سال اخیر برای شکستن محاصره این دو شهر و جلوگیری از قتل عام مردم آنها میجنگند زنان و مردان الزهرا و نبل، ارتش سوریه و نیروهای شیعه داوطلبی هستند که از افغانستان آمدهاند. در حالی، که بیبی سی فارسی و صدای آمریکا به عملکرد دولت سوریه انتقاد دارند که چرا این کشور مانع اعزام نیروهای کرد برای دفاع از کوبانی میگردد شیعیانی که در حلب برای شکستن محاصره الزهرا و نبل مبارزه میکنند یا فراموش شدهاند و یا هنگامی از آنان یاد میشود که هدف متهم نمودن ایران و نیروهای افغان در سوریه باشد.
عملکرد گزینشی رسانهها را من همواره مورد نقد قرار دادهام و برای من به عنوان یک پژوهشگر قابل پذیرش نیست که شهروندان به عملکرد غیر انسانی رسانههای قالب در جهان اعتراض نکنند. برای من رنجی که کردها، اهل سنت، مردم غیر نظامی، شیعیان، مسیحیها و دروزیها در سوریه و عراق از آتش جنگ میکشند غیر قابل پذیرش است. برای من نوع عملکرد رسانهها در سوریه در طول سه سال گذشته مبین نقض بیطرفی و چشم فروبستن رسانه بر رنج انسانیت است. در این میان تبدیل گشتن جان مردم کوبانی به سوژهای خبری امری غیرانسانی و خیانت به نوع بشریت شمرده میشود و فراموشی شیعیان سوریه و لبنان که نزدیک به چهار دهه در نوک حملات ارتش اسرائیل قرار داشتند و امروز قربانی گروههای تروریست تکفیری شدهاند مهری است ننگین بر پیشانی رسانههایی که از نمایش رنج مردم خاورمیانه مخاطب برای خود فراهم میآورند اما به سبب منافعی که کشورهای غربی دارند عاملان این رنج را که ترکیه و پولهای نفتی شیوخ سلفی خلیج فارس هستند را در فراموشخانه اشباح نظام سرمایهداری پنهان نمودهاند.
بیشتر بخوانید
بحران سوریه، نتیجه اشتباه تاریخی حکومت و مردم
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»