گزارش / رادیو کوچه
رضوان مقدم – منبع: مدرسه فمینیستی
پس از درج اخبار مربوط به اسیدپاشی به زنان اصفهان، مردم آزادیخواه و انسان دوست در دو شهر بزرگ کشور، تهران و اصفهان در اعتراض به این عمل وحشیانه به خیابانها آمدند و خواهان تضمین امنیت و آزادی برای زنان ایرانی شدند. این امری است کاملا طبیعی و کمترین کاری است که باید انجام میگرفت. مگر پدیده اسیدپاشی زنجیرهای به زنان اتفاق کم اهمیت و کوچکی بوده که مردم به سادگی و بیتفاوت از کنار آن بگذرند؟ آنچه غیر طبیعی و تعجب بر انگیز است عکس العمل برخی از مقامات حکومتی به این پدیدهی شوم و نیز به حضور اعتراض آمیز مردم در فضای عمومی است. پیش از این هم اسیدپاشی به صورت زنان و حتا مردان انجام شده که این نوع از اسیدپاشیها اغلب با انگیزه انتقام جویی انجام گرفته و چون فرد قربانی، مجرم را میشناخته، مرتکب جنایت، بازداشت و محاکمه شده است. اما در اسیدپاشیهای اخیر که به صورت زنجیرهای انجام گرفته شخص یا اشخاص اسیدپاش از چنان احساس امنیتی برخوردار بوده که توانسته چندین زن را قربانی کند بدون آنکه دستگاه عریض و طویل اطلاعاتی بتواند عاملان این جنایت را بازداشت کند!
چرا اسید پاشی؟
پس از روی کار آمدن حکومت جمهوری اسلامی در ایران، اولین تغییرات انقلابی در مورد حقوق شخصی و مدنی زنان صورت گرفت حجاب برای زنان اجباری شد، قانون حمایت از خانواده به ضرر زنان تغییر کرد، و قوانین تبعیض آمیز یکی پس از دیگری علیه زنان در مجلس شورای اسلامی به تصویب رسید.
ابتدا از مدارس و ادارات دولتی شروع کردند، بخشنامه پشت بخشنامه صادر شد تا از حضور زنانی که حاضر به رعایت حجاب اسلامی نبودند در ادارات و جاهای عمومی جلوگیری به عمل آید. بسیاری از زنان به همین دلیل از کار برکناز شدند. یا خود از ادامه کار و شغلشان انصراف دادند و خانه نشین شدند. اما حکومت به این هم اکتفا نکرد؛ نیروهایش را تحت عنوان گشتهای «ارشاد» یا امر به معروف و نهی از منکر وارد خیابانها کرد. همه روزه در مراکز خرید و محلهای پُر رفت و آمد با چند دستگاه مینی بوس سر راه دختران و زنان به کمین مینشستند تا زنانی را که چند تار مویشان بیرون بود یا به جای شلوار، جوراب پوشیده بودند بازداشت کنند. در مدارس دخترانه با اینکه تمامی کادر آموزشی زن بودند اما دختران مجبور به پوشیدن مقعنه و مانتوهای بلند شدند. حتا در روزها گرم و طاقت فرسا هم اجازه برداشتن مقعنه را از سر نداشتند. نتیجه همه این سخت گیریها و اذیت و آزار و توهین و تحقیر زنان و دختران، برانگیختن خشم و نفرت روز افزون زنان نسبت به حجاب اجباری بوده است. حتا عدهای برای رهایی از این فشارها، ترک وطن را به زندگی کردن در فضایی پدرسالار و زورمدارانه ترجیح دادند. عدهی دیگری از زنان اما با نافرمانی مدنی، مخالفت خود را با حجاب اجباری نشان داده و میدهند، گشتهای ارشاد را تحمل کرده، جریمه «بد حجابی» پرداخت میکنند ولی از پوشیدن مانتوهای بلند و گشاد و مقتعه خودداری میکنند.
به طوری که رگ «غیرت» برخی از بینادگرایان وطنی بیرون زده و رفتارهایی دور از عقل و منطق از خود نشان میدهند.
مثلا پوشیدن ساپورت خانمها ناگهان بحث روز در صحن علنی مجلس میشود و فریاد وای اسلاما به آسمان میرود که باید جلو این افراد گرفته شود وگرنه بنیاد دین و دین داری بر باد میرود. آقای علی مطهری از جمله کسانی است که حجاب خانمها دغدغه روز و شباش شده است. ایشان در تیر ماه ۱۳۹۳ تصاویری از خانمهایی که ساپورت پوشیدهاند تهیه کرده و در مجلس به نمایش گذاشته، و در سخنان خود خطاب به نمایندگان اظهار میدارد که: «ما معتقدیم اگر نوعی از پوشش مانند این جورابهای بلند که به آن ساپورت میگویند و به هیچ وجه فلسفه حجاب را تأمین نمیکند به تأسی از غرب رایج بشود دولت وظیفه دارد اینجا عمل بکند و موظف است غیر قانونی بودن آن را اعلام بکند تا ممنوع بشود»!
چرا آقای مطهری و دیگر نمایندگان به جای نمایش عکسهایی از زنان ایرانی تصاویری از فقر و بدبختیها، زاغه نشینها، اعتیاد و کارتون خوابها به نمایش نمیگذارند؟ چرا فیلم زنانی که مورد حمله اسیدپاش یا اسیدپاشان قرار گرفتهاند در مجلس شورای اسلامی به نمایش گذاشته نمیشود؟ چرا مجلس در یک نامه سرگشاده به صراحت اسیدپاشی به روی زنان را محکوم نمیکند؟
علی مطهری در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری مهر میگوید: «وضعیتی که امروز در مسئله عفاف و حجاب پیدا کردهایم به خاطر جدی نگرفتن اصل امر به معروف و نهی از منکر خصوصاَ از طرف دولتها است (به نقل از وب سایت الف) وی همجنین در گفتگو با خبرنگار مهر اظهار کرده است: «غیر از وظیفهای که مردم از نظر امر به معروف و نهی از منکر قلبی و زبانی دارند بخشی از مرحله سوم امر به معروف و نهی از منکر که مرحله» ید «نامیده شده و مستلزم اعمال قدرت و قانون است وظیفه دولت اسلامی است اما معمولا دولتها از زیر بار این مسئولیت شانه خالی میکنند». (همان) منظور آقای مطهری از «زیر بار مسئولیت شانه خالی کردن دولت» آیا چراغ سبز به نیروهای فشار است که خودشان دست به کار شوند؟ اساساَ منظور ایشان از مرحله» ید «که مستلزم اعمال» قدرت «و قانون است چیست؟ در ادامه به نمونههایی از سخنرانیها و اظهارات برخی از مسئولین میپردازیم:
بنابه گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس آیت الله احمد جنتی در نماز جمعه تهران در رابطه با بدحجابی، «با طرح این پرسش که اگر زنی بدون حجاب به خیابان آمد با او چه کار باید کرد؟ میگوید آیا باید با بهانه کار فرهنگی این زن را رها کرد تا جوانان فاسد شوند و ما فقط به خواندن روایت برای آنها اکتفا کنیم تا این موضوع زیاد شود؟» وی با تقدیر از عملکرد نیروی انتظامی در برخورد با بدحجابی و نیز با انتقاد از برخی اظهار نظرها در محدود کردن این اقدام، تصریح کرد: «هیچ کس حق ندارد دست نیروی انتظامی را در برخورد با بدحجابی ببند.»
همچنین امام جمعه اصفهان آقای یوسف طباطبایینژاد در همایش حجاب و عاشورا در مورد حجاب زنان گفته است: «برای مقابله با بدحجابی باید چوبتر را بالا برد و از نیروی قهریه استفاده کرد» در ادامه سخنرانی عنوان کرده است که: «امر به معروف و نهی از منکر هم زمان قدیم به صورت افرادی به نام محتسب بوده است که شلاق به دست بوده است.» (گزارش جهان به نقل از مهر)
آقای یوسف طباطبایینژاد که در قرن ٢١ زندگی میکند اما هنوز فرهنگشان محتسب سازان شلاق به دست است! طبعاَ با این نظام سخن و گفتمانی که ایشان عنوان کردهاند اعلام جنگ علیه زنان است وگرنه بیان جملاتی همچون «باید چوبتر را بالا برد و از نیروی قهریه استفاده کرد» به چه منظوری در افکار عمومی بیان میشود؟
بسط و گسترش این «نظام سخن» و گفتمان خشونت آمیز علیه زنان سال هاست که ادامه دارد از جمله حجهالسلام علی برهان امام جمعه مهریز هم گفته است که: انسان آدم بیحجاب را مانند الاغ لخت و بیپالان یک بار ببیند چشمانش سیر میشود و دیگر وسوسه نمیشود وی اضافه میکند: «که افتخار ما مهریزیها مذهبی بودنمان است و در این امر، قرص هستیم و شوخیبردار هم نیست و به حق رسول الله خدا نکند که روزی شیاطین بخواهند مهریز بکر و دست نخورده را خرابش بکنند». (به نقل از یزد فردا)
از این دست سخنها و اظهار نظرهای غیرمسئولانه که در مجامع رسمی عمومی و خصوصی، فراوان به گوش میرسد نتیجهای جز اعمال بیش از پیش خشونت علیه زنان ندارد. بدیهی است با چنین گفتمانی، سنگ روی سنگ بند نمیشود. کدام زنی بدون اینکه در قالب مورد نظر حضرات در آید احساس امنیت جانی خواهد داشت تا در خیابانهای شهر قدم بردارد؟ بررسی سخنرانیهای زنجیرهای برخی از تندروهایی که تربیونهای مساجد، نمازجمعه و مجلس را دراختیار دارند حاکی از عمق حشونت، تهدید، بیحرمتی و توهین آشکار به زنان است. این نظام سخن، آگاهانه یا ناخودآگاه به ترغیب و تحریک افرادی منتهی میشود که برخورد با زنان «بدحجاب» را زیر لوای «امر به معروف و نهی از منکر» و به شیوه قرون وسطایی شلاق، ترکه و اینک لابد نوع مدرن آن اسیدپاشی، توجیه کنند. در واقع با جنین اظهار نظرهای خطرناک و غیرمسئولانه فضای شهر برای حضور شهروندان ناامن شده است.
پاک کردن صورت مسئله و اظهار نظرهای متناقض
برخی از مسئولان به جای موضع گیری صریح و آشکار نسبت به اسیدپاشی و ناامن شدن فضای زیست اجتماعی شهر برای زنان، متأسفانه با نسبت دادن این عمل ننگین به کشورهای خارجی سعی کردند صورت مسئله را تغییر داده و یا پاک کنند. از جمله آقای حیدر مصلحی وزیر اطلاعات دولت دهم در رابطه با فاجعه اسیدپاشی اصفهان میگوید: «بعد از اسیدپاشی اصفهان فضای سنگین رسانهای را راه اندازی کردند که این به طور دقیق طراحی شده و پشت صحنه آن هم سرویسهای جاسوسی هستند که بنده اطمینان دارم سرویس جاسوسی انگلیس (ام. آی. ۶) پشت این موضوع است و باید حواسمان را جمع کنیم» اگر آقای مصلحی اطمینان دارد که اسیدپاشی کار «سرویس جاسوسی انگلیس» است لابد این قدر هم قدرت دارد که عوامل آن را به مردم معرفی کند!
از سوی دیگر محمدرضا نقدی، رئیس سازمان بسیج مستضعفان یکی دیگر از مسئولان «بلند پایه» نیز میگوید: «حتا اگر سند و مدرک محکمی بر اینکه این اقدام شنیع با هدایت دشمن مستکبر صورت گرفته نداشته باشیم، ولی با قاطعیت میتوانیم بگوییم مرتبط کردن این فعل حرام و شیطانی با نهی از منکر کار حساب شده عوامل رسانهای بیگانه است.» وی که جریان اسیدپاشی را ترفند دشمن میداند میگوید: در اصفهان از ابتدای سال چند مورد اسیدپاشی اتفاق افتاده، این در حالی است که در طول سال هزاران مورد قتل، تعدی، زد و خورد و جرائم دیگر اتفاق میافتد، اما با یک برنامه ریزی تبلیغاتی و به وسیله عوامل خودفروخته این جریان را بزرگ نمایی میکنند. گرچه آقای محمدرضا نقدی به حرام و شیطانی بودن اسیدپاشی اشاره میکند ولی از سوی دیگر معتقد است که: «اما با یک برنامه ریزی تبلیغاتی و به وسیله عوامل خودفروخته این جریان را بزرگ نمایی میکنند.» این در حالی است که هر چقدر در مورد فاجعه اسیدپاشی اعتراض شود، اطلاع رسانی و نوشته شود، هنوز کم است و باید از مردم سپاسگزار بود که نسبت به جنین وقایع دردناکی متأثر شده و عکس العمل نشان میدهند. طبعاَ وقتی وجدان اجتماعی به درد میآید نشان میدهد که هنوز جامعه حساسیتاش را نسبت به اعمال خشونت از دست نداده است.
بازداشت فعالان حقوق زن به جای اسیدپاشان یا اسیدپاش
پس از بروز واکنش به موقع مردم به ویژه فعالان حقوق زنان و بازتاب گسترده اخبار مربوط به عمل ضدبشری اسیدپاشی به زنان اضفهان، توقع میرفت که مسئولان نه تنها از حضور کنشگران مدنی و اعتراض آنها (که نتیجه آن پیشگیری از خشونت است) قدردانی کنند بلکه خود نیز میبایست با اعلام انزجار از هرگونه رفتار خشونت بار علیه زنان، به ایجاد فضایی امن کمک میکردند. اگر حاکمیت منافع جامعه را در نظر داشته باشد باید از این اعتراضات خودجوش مردمی حمایت کند، با مردم همراه شود و بلافاصله به نیاز آنان که استقرار امنیت و معرفی اسیدپاشان است پاسخ گوید زیرا خشونت نباید در جامعه عادی شود. اما با تأسف میبینیم که نه تنها به وظیفه خود عمل نکردند بلکه به جای پاسخ گویی و پیگرد عاملان این جنایت، اقدام به بازداشت برخی از فعالان حقوق زن همچون خانمها «نسرین ستوده» و «مهدیه گلرو» کردهاند.
متاسفانه مهدیه گلرو همچنان در بازداشت به سر میبرد. حتا «آریا جعفری» عکاس و مسئول سرویس عکس خبرگزاری ایسنا را که بنا بر وظیفه خود از تجمع مردم عکس گرفته بود بازداشت کردند و او را به مدت یک هفته در بازداشت نگه داشتند. دستگاه عریض و طویل اطلاعات و نیروی انتظامی به جای پیگیرد مجرمین به دنبال شناسایی و بازداشت افرادی است که اعتراضات خودجوش مردم را پوشش خبری میدادند! به طوری که آقای حسینزاده جانشین فرمانده انتظامی استان اصفهان اعلام کرد: «بر اساس تحقیقات پلیس فتا، ۲ نفر از کسانی که در فضای آنلاین، خبرهای کذب را در خصوص اسیدپاشی منتشر میکردند، شناسایی شدند و مشخص شد که این افراد در یکی از شهرهای جنوبی کشور اقامت دارند»
در کنار واکنشهای یأس آور اغلب مسئولان نسبت به فاجعه اسیدپاشی اما آقای حسن روحانی، رییس جمهور موضعی منطقیتر از سایر مسئولان در پیش گرفته و جای امیدواری هست که چون قتلهای زنجیرهای سرانجام عامل یا عاملان این جنایت نیز شناسایی شود ایشان عنوان کردند: «این گونه مسایل جزو افساد فیالارض و ارعاب عمومی و زیر سؤال بردن امنیت کشور است و دولت از همه توان خود برای ایجاد امنیت در جامعه استفاده خواهد کرد. لحظهای آرام نخواهیم ماند تا افرادی که مسبب این حادثه بودند دستگیر شده و واقعیت برای مردم روشن شود. هر فرد یا گروهی به طور سازمان یافته یا غیرسازمان یافته، این عمل را مرتکب شده باشد بدانند که گذشت در کار نخواهد بود.»
آنچه که امنیت جامعه را به خطر انداخته نه حجاب خانمها بلکه فساد اقتصادی، سانسور رسانهها و به بند کشیدن منتقدان سیاسی و فعالان مدنی، و تک صدایی کردن فضای سیاسی جامعه است. با بیحرمتی کردن و تهدید و توهین به زنان فضای جامعه ناامنتر و خشونت بارتر خواهد شد. اگر حکومت به فکر امنیت مردم است به جای سرکوب زنان و اعمال زور در به حاشیه راندن و خانه نشین کردن زنان، بهتر است مسئولان مواظب سخنها و اظهار نظرهایی باشند که نتیجهی محتوماش ناامنی و خشونت سازمان یافته در جامعه است.
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»