گزارش / رادیو کوچه
آنچه که در روز چهارشنبه ۸ ژانویه در پاریس اتفاق افتاد و منجر به قتل بیش از ۱۷ نفر از جمله جمعی از اصحاب مطبوعات گردید، زاده مدار بسته خشونتی است که افراط گرایان بدان دچار شده و دامن میزنند. مداخله نظامی در کشورهایی که اکثریت مردم آنرا مسلمانان تشکیل میدهند، بعلاوه حمایت از گروههای افراطی مسلح در مقابل رژیمهای استبدادی، آنهم به بهانه حمایت از مردمسالاری، در حالی انجام گرفت که جنبشهای مردمی پایههای این استبدادها را سست کرده بودند. حمایت از سازمانها و گروههای مسلح و تجهیز مالی و لجستیکی آنها، این جنبشهای مردمی را تضعیف و بستر مناسب را برای افراط گرایان فراهم ساخت. آنچه چندی است در بیشتر کشورهای مسلمان نشین از افغانستان، عراق و لیبی و یمن گرفته تا مصر و… میگذرد، نتایج این گونه سیاستهای مداخله گر است.
اگر نخواهیم به عقبتر برگردیم و دخالت سازمانهای مختلف غربی در سرنگونی حکومتهای مردمی در آسیا و افریقا را بر شمریم، لااقل نقطه عطف این گونه مداخلات را در سال ۱۹۸۰ در زد و بند دستگاه ریگان – بوش با ملاتاریا (سران حزب جمهوری اسلامی با توافق خمینی) شاهد بودیم. حاصل این مداخلات تدارک کودتا علیه نظام جمهوری نو پای مردمی پس از انقلاب در ایران بود. چرا که استقرار حاکمیت مردم در ایران تعادل قوا را در منطقه به سود مردمسالاری و زیان سلطه گران بر هم میزد. و این آن چیزی بود که از دید مستبدین و سلطه گران حامی آنها نباید تحقق مییافت.
از سوی دیگر فتوای آقای خمینی و تعیین جایزه برای قتل سلمان رشدی، بر خلاف تمامی موازین دینی، تقدیس خشونتی کور بنام دین اسلام بود. این عمل آنهم از سوی یکی از مدعیان رهبری جامعه اسلامی، راهگشای این گونه حرکات خشونت آمیز و توجیه گر آن، حتی فراتر از مرزهای ایران که مردم آن هر روز قربانی آن بوده و هستند، شد. از آن پس، اسلام به مثابه ابزار قدرت و توجیه گر خشونت و نه بیان آزادی، وسیله و ابزار ترور در دست گروهها و دستجات و مدعیان خود خوانده رهبری و خلافت «جهان اسلام» شد. خشونتی که بزرگترین تعداد قربانیان آنرا خود مسلمانان تشکیل میدهند. در حقیقت اعمال خشونتی که از سوی طالبان و القاعده، داعش و بوکوحرام و… صورت میگیرند، نه اسلام که ضد آن است.
در سوی مقابل، آنچه بنام نقد از اسلام و روشهای خشونت آمیز منتسب به آن صورت میپذیرفت و میپذیرد، بیشتر توهین و تحقیر اسلام و پیامبر آن، و جریحه دار کردن احساسات دینی مردم مسلمان است تا نقد خشونت. این گونه رفتارها در شکل اسلام ستیزی بستر مناسبی را فراهم آورده تا عدهای که غالبا از بزهکاران سابقه دار و نسبت به آموزههای قرآنی بیاطلاع هستند، دست به اعمال جنایاتی بزنند، که هم مسلمانان و هم غیر مسلمانان (بنا بر آمار و شواهد بیشتر مسلمانان) قربانی آن و گرفتار این دور باطل خشونتگری شده و میشوند. در حالیکه بنا بر آموزههای قرآن، پاسخ به ناسزا و هجو، اغماض و گذشتن با کرامت از کنار آن است.
مجامع اسلامی ایرانیان ضمن محکوم نمودن هر گونه اعمال خشونت از قبیل آنچه که اخیرا در فرانسه افتاد و باعث ترور روزنامه نگاران و کشتن شهروندان گشت، یاد آور میشوند که هشیار باید بود. اعمال جنایتکارانه اقلیتی خشونت طلب را نه به اسلام و نه به مسلمانان، که جمعیتی بالغ بر بیش از یک و نیم میلیارد نفر را در جهان امروز تشکیل میدهند، نسبت داد.
حرکت ضد اسلامی سه جوان به اصطلاح «مسلمان جهاد گر» فرانسوی نه توجیه گر توهین به پیامبر اسلام بلکه بیانگر استفاده زور مدارانه از دین به مثابه ایدئولوژی قدرت است. بیانی که از آغاز اوج گیری آن در منطقه و فراتر از آن، بیشترین قربانیان آن خود مردم مسلمان در جوامع گوناگون مسلمان نشین هستند. مسلمانان نیز باید بدانند تا به حقوق انسانی خویش عرفان نیابند و با حضور خود در صحنه حقوق شهروندی خودشان را مطالبه نکنند، خلاء موجود را زور پرستان و خشونت گران پر خواهند کرد. نتیجه این میشود که ازیک سو جماعتی زورگو و جنایتکار بر آنها ولایت یافته و هم برای آنها تکلیف چگونه زیستن را تعیین میکنند وهم به نام آنها و دینشان دست به جنایت میزنند و از دیگر سو، قدرتهای بیگانه سلطه جو، آنها را ناتوان بر اعمال حق حاکمیت بر سرنوشت خویش باورانده و برایشان تعیین تکلیف میکنند. در طرف مقابل، خشونتی از قبیل کشتار در فرانسه، فراهم ساختن بهانه لازم برای گروهها و جریانات افراطی زور پرست در اروپا است تا آنرادستاویز «جنگ علیه تروریسم» بکنند و بدین ترتیب هم با ایجاد ترس، حاکمیت دراین کشورها را از آن خود بکنند وآنرا برای نابودی تدریجی آزادیهای عمومی بنام تامین امنیت برای مردم بکار ببرند تا در حقیقت به هدف خود که ایجاد شقاق و دسته بندی در اروپا برپایه دین و فرهنگ و تبار و ملیت است جامه عمل بپوشانند و هم توجیه گرسیاست مداخله گرانه و ویرانگر خود تحت «آزاد» کردن مردم تحت ستم بگردانند. رشد گروهها و احزاب افراطی که غالبا خارجی ستیز و مبلغ رویارویی فرهنگها هستند و حضور علنیتر آنها در جوامع اروپایی موید این امر واقع وبیانگر ارتباط دو جریان افراطی و خشونت گرا است.
مجامع اسلامی ایرانیان
بیشتر بخوانید
القاعده یمن مسئولیت حمله به نشریه طنز شارلی ابدو را به عهده گرفت
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»