گزارش / رادیو کوچه
منبع: فیسبوک آرش حسینی
خبری از شهدای_دست_بسته نبود! اصلن خبری از تشییع نبود، مدام شعار بود و کاغذ نوشتههایی که حال آدم را خراب میکرد! ساعت که کمی جلوتر رفت، اولین ماشین شهدا آمد، اولین ماشین غریبترین ماشین بود! سر و صدا بالا گرفت، شعار ها بلند تر شد، و پرچم ها و پلاکارد ها بالاتر.
ماشین شهدا از جلوی ما رد میشد، ولی خبری از شهدا نبود! ماشین دوم هم حال روز مشابهی داشت، ماشین سوم، ماشین چهارم، ماشین پنجم، انگار چیزی تغییر کرده بود، خبری از بلندگوهای بد صدا نبود، بود کمتر بود، پلاکاردها و پرچمها هم کمتر بود، حال مادرها بهتر بود، راحتتر به شهدا نزدیک میشدند و راحتتر اشک میریختند…
جمعیت زیادی بود، خیلی زیاد، اما غربت بود، شهدا غریب بودند، دستهاشون باز نشده بود، وسط اون همه شعار و میتینگ و کاسبی از تشییع، خیلیها انگار یادشون رفته بود دست شهدا رو باز کنند…
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»
TAGS: آرش حسینی, رادیو کوچه, شعار, شهدای دستبسته, عکس ها, گالری, گزارش, ویترین
Erickchaby
wh0cd2572522 [url=http://synthroid24.us.org/]levothyroxine[/url] [url=http://nolvadex24.us.org/]nolvadex-d[/url] [url=http://advairdiskus24.us.org/]advair diskus[/url]