سام شریف / رادیو کوچه
sam@koochehmail.com
نام فروغ فرخزاد، شاعر معاصر ایرانی، در کتاب «شعر شاعران ایران و جهان» که در یک همایش دولتی در ایران منتشر شده است، وجود ندارد.
«موسا بیدج»، دبیر همایش شاعران ایران و جهان، درباره دلیل حذف نام این شاعر که یکی از شاعران پرطرفدار و تحسین شده معاصر ایران است، گفت: «شعر ایران دارای شاعران برجستهای است و ما بنا به نظر خود و شورای سیاستگذاری از میان شاعران بعد از دوران نیما ۲۶ شاعر را انتخاب کردیم که به عنوان شاعران برتر این دوره در کتاب اول این نمایش معرفی کنیم که فروغ جزو این ۲۶ نفر نبود.»
فایل صوتی را از اینجا بشنوید
آقای بیدج توضیح داد: «ما یک دیپلماسی فرهنگی داریم و یک دیپلماسی دولتی، به همین دلیل نام فروغ فرخزاد گرچه در میان مخاطبان شعر شناخته شده اما به دلایل مختلفی در این کتاب نیامده است.»
این مقام مسوول دولتی به این دلایل اشارهای نکرده است، اما آثار فروغ فرخزاد در دورههای مختلفی در جمهوری اسلامی سانسور شده است.
در این گزارش ابتدا به معرفی فروغ فرخزاد خواهیم پرداخت و سپس علل سانسور شاعران و نویسندگانی مانند فروغ را در ایران بررسی خواهیم کرد.
بیوگرافی فروغ فرخزاد
فروغ فرخزاد در دیماه سال 1313 در محله امیریه تهران از پدر و مادری تفرشی پا به عرصه وجود نهاد. پدرش محمد فرخزاد یک نظامی سختگیر بود و مادرش زنی ساده و خوشباور.
او فرزند چهارم یک خانواده نه نفری بود. چهار برادر به نامهای امیر مسعود، مهرداد و فریدون و دو خواهر به نامهای پوران و گلوریا.
پس از اتمام دوران دبستان به دبیرستان خسروخاور رفت. در همین زمان تحت تاثیر پدرش که علاقهمند به شعر و ادبیات بود، کم کم به شعر روی آورد. و دیری نپایید که خود نیز به سرودن پرداخت. خودش میگوید که «در سیزده چهارده سالگی خیلی غزل میساختم ولی هیچگاه آنها را به چاپ نرساندم.»
در سال 1329 در حالی که 16 سال بیشتر نداشت با نوه خاله مادرش پرویز شاپور که 15 سال از او بزرگتر بود ازدواج کرد. این عشق و ازدواج ناگهانی بهخاطر نیاز فروغ به محبت و مهربانی بود. چیزی که در خانه پدری نیافته بود. پس از پایان کلاس سوم دبیرستان به هنرستان بانوان میرود و به آموختن خیاطی و نقاشی میپردازد. از ادامه تحصیلاتش اطلاعاتی در دست نیست. میگویند که او تحصیلات را قبل از گرفتن دیپلم رها میکند.
اولین مجموعه شعر او به نام «اسیر» در سال 1331 در سن 17 سالگی منتشر میشود. کم و بیش اشعاری از او در مجلات به چاپ میرسد. با به چاپ رسیدن شعر «گنه کردم گناهی پر ز لذت» در یکی از مجلات هیاهوی عظیمی به پا میشود و فروغ را بدکاره میخوانند و از آن پس مورد نامهربانیهای فراوان قرار میگیرد.
در سال 1332 با شوهرش به اهواز میرود. دیری نمیپاید که اختلافات زناشویی باعث برگشت فروغ به تهران میشود.حتا تولد کامیار پسرشان نیز نمیتواند پایههای این زندگی را محکم سازد. سرانجام فروغ در سال 1334 از شوهرش جدا میشود. قانون فرزندش را از او میگیرد. حتا حق دیدنش را. فروغ 16 سال تمام و تا آخر عمرش هرگز فرزندش را ندید.
مجموعههایی از کارهای فروغ فرخزاد:
الف : مجموعه شعر
ـ اسیر 1331
ـ دیوار 1336
ـ عصیان 1338
ـ تولدی دیگر 1341
و مجموعه ناتمام ( ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد)
ب : در حوزه سینما
ـ پیوندفیلم (یک آتش) که در سال 1341 در دوازدهمین جشنواره فیلم های کوتاه و مستند و نیز در ایتالیا شایسته دریافت مدال طلا و نشان برنز شد.
ـ بازی در فیلمی از مراسم خواستگاری در ایران. سفارش موسسه ملی کانادا به گلستان فیلم بود.
همکاری در ساختن بخش سوم فیلم ( آب و گرما)
مدیر تهیه فیلم مستند ( موج و مرجان و خارا ) به کارگردانی ابراهیم گلستان
مدیر و تهیه و بازی در فیلم نیمه کاره «دریا» محصول گلستان فیلم
ساختن فیلم مستند ( خانه سیاه است ) از زندگی جذامیان که در زمستان سال 1342 برنده جایزه بهترین فیلم جشنواره ( اوبرهاوزن) آلمان شد.
ـ بازی در نمایشنامه ( شش شخصیت در جستجوی نویسنده ) اثر «لوئیچی پیراندلو» در سال
1342
ـ و در سال 1344 از طرف یونسکو فیلمی نیم ساعته و از برناردو برتولوچی فیلمی پانزده دقیقهای در رابطه با زندگی فروغ ساخته شد.
دهمین جشنواره فیلم ( اوبرهاوزن) آلمان جایزه بزرگ خود را برای فیلمهای مستند به یاد فروغ نامگذاری کرد.
فروغ فرخزاد سرانجام در 24 بهمن سال 1345 به هنگام رانندگی بر اثر تصادف جان سپرد و روز 26 بهمن در گورستان ظهیرالدوله هنگامی که برف میبارید به خاک سپرده شد.
علل سانسور فروغ در ایران
پس از انقلاب 1357 آثار بسیاری از شاعران و نویسندگان در ایران به تیغ سانسور سپرده شد. احمد شاملو، هوشنگ گلشیری، احمد محمود، عباس معروفی و بسیاری دیگر از نویسندگان و شاعران قربانی سانسور شدند و عدهای نیز ترک وطن کردند و ادبیات ایران بسیاری از گنجینههای خود را از دست داد. اما از میان تمام شاعران و نویسندگان فروغ فرخزاد مهمان همیشگی ممیزان کتاب و اداره ارشاد بود.
اما این مسئله همواره مورد پرسش بوده است که چرا برخی شاعران و نویسندگان در ایران آثارشان به تیغ سانسور سپره میشود؟
نکته جالب آن است که بسیاری از این نویسندگان و شاعران مانند شاملو و فروغ خود از پیشروان مبارزه با حکومت محمدرضا پهلوی بودند.
بیگمان باید این مسئله را در نوع انقلاب ایران جستجو کرد. انقلاب 1357 به رهبری آیتاله خمینی انقلابی بر پایه مذهب بود و طبیعتن کارکردی ادبیات در جامعه نه کارکردی انتقادی و آزادی بخش بلکه بیشتر کارکردی اخلاقی از آن انتظار میرفت. آن هم کارکردی اخلاقی که در چارچوب ایدئولوژی حاکم قابل تبیین باشد.
اگر به آرزوی فروغ فرخزاد نگاهی بیندازیم شاید علت سانسور آثار او را در ایران بهتر بیابیم:
«آرزوی من آزادی زنان ایران و تساوی حقوق آنها با مردان است.» « من به رنجهایی که خواهرانم در این مملکت در اثر بیعدالتی مردان میبرند، کاملن واقف هستم و نیمی از هنرم را برای تجسم دردها و آلام آنها به کار میبرم.»
حال شاید معنی دیپلماسی فرهنگی مسوولان جمهوری اسلامی بیشتر درک شود. فروغ فرخزاد و نوع نگاهش به زن با ایدئولوژی جمهوری اسلامی سازگاری ندارد.
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»