سارا امت علی/ رادیو کوچه
وقتی محمدرضا شجریان همراه با گروه شهناز به صحنه کنسرت هال دانشگاه جرج میسن آمد، نورافکنها، نور سبز ملایمی به صحنه میتاباندند و حاضران، هنرمند محبوبشان را چند دقیقهای تشویق میکردند.
فضا نشات گرفته از رویدادهای یک سال اخیر ایران و مستند جنجالی شجریان که مدتی پیش از تلویزیون فارسی بی بی سی پخش شد، تصنیفهایی اجتماعی و سیاسی طلب میکرد، اما اولین تصنیف در دستگاه همایون، غزلی از سعدی بود با رنگ و بویی عاشقانه:
فایل صوتی را از اینجا بشنوید
سعدیا دور نیک نامی رفت/ نوبت عاشقیست یک چندی
تمام شنوندگان صدای استاد آواز سنتی ایران، که در شب 23 می 2010، حدود 1500 نفر را تشکیل میدادند، موسیقی اصیل ایرانی، انتخاب اول شان نبود. اما آنها هم آن شب، 3 ساعت را برای شنیدن این موسیقی اختصاص دادند تا همراهی خودشان را با دیدگاههای شجریان نشان دهند.
«مهتاب» از جمله شنوندگانی بود که دلیل حضور در این برنامه را عرق ملی دانست: «من خیلی با موسیقی سنتی آشنا نیستم و آنقدر هم به این نوع موسیقی علاقه ندارم اما با این اتفاقات اخیر و حرفهای آقای شجریان، عرق ملی هم در آمدن به کنسرت بیتاثیر نبود.»
برای عده دیگری از ایرانیان مهاجر نیز، صدای شجریان، بازگشت به گذشتهای است که ساهاست از آن دور ماندهاند. استاد ادبیات دانشگاه کلمبیا، که سی سال پیش مهاجرت کرده، با صدای شجریان به سرزمین مادری پیوند میخورد: «برای برنامههای آقای شجریان در هرجای آمریکا باشم، خودم را میرسانم.»
تنها این ایرانی علاقهمند نیست که از کیلومترها دورتر از دانشگاه جرج میسن در شمال ویرجینیا، خود را به این محل رسانده است، عده دیگری از حاضران آن شب نیز، از راههای دور و نزدیک، به محل اجرا آمده بودند.
بخش نخست کنسرت شجریان، با تصنیف «رندان مست»، به پایان رسید در حالی که شنوندگانی که برای ارضای احساسات ملی و باورهای سیاسی شان به برنامه آمده بودند، هنوز راضی نشده بودند. رندان مست، اجرای مجدد بخشی از اثر منتشر شده شجریان در ایران بود که به دلیل همزمانی فروش آن با انتشار تصنیف «زبان آتش» و طرفداری این هنرمند از جنبش سبز، با استقبال بسیاری روبهرو شد.
قسمت دوم برنامه، با حال و هوای آنها که این اجرا را ادامه اظهار نظرهای اجتماعی شجریان میدانستند، نزدیکتر بود. وقتی مصرع معروف حافظ «رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند»، از حنجره شجریان خارج شد، تشویق یک صدای حاضران، نشان داد، کم نیستند طرفدارانی که منتظر چنین پیامهای سیاسی در این برنامه هنری بودند. با این حال، افرادی مانند استاد دانشگاه کلمبیا از یک هنرمند ملی، هنری فاخر طلب میکنند و اظهار نظرهای سیاسی، تاثیر چندانی بر نگاهشان به هنرمند ندارد: «من به شخصیت هنرمند خیلی اهمیت نمیدهم، اثر هنرمند برای من مهم است، صدای شجریان را یک صدای استثنایی میدانم و این صدا از هر حلقومی بیرون بیاید، دوستش دارم.»
فرهاد، جوانی که برای دیدار پدر و مادرش از لندن به واشنگتن آمده هم چنین عقیدهای دارد: «اینکه آقای شجریان از مردم و خواسته آنها حمایت کرد، برایم جالب بود اما فکر میکنم جایگاه هنر و هنرمند، بالاتر از سیاست و سیاستمدار است، به همین دلیل اظهار نظر سیاسی ایشان در علاقه من به او تاثیر نگذاشت.»
گروه شهناز در ادامه، تصنیف «بی همزبانی» را، بعد از 15 سال، با اجرایی متفاوت از آن چه مرحوم «مشکاتیان» در آلبوم «بیداد» منتشر ساخته بود، عرضه کرد. تصنیفی که برای بسیاری از مهاجران، فضای تلخ دهه شصت ایران را تداعی میکرد.
در بخش دوم اجرای کنسرت، بارها صدای سازها و آواز شجریان، در میان تشویقهای شنوندگانی که قطعه شعری را متناسب با حال و هوای خودشان میدیدند، قطع شد تا جایی که در هنگام خواندن مصرع «امروز سرمست آمدم تا ضحاک را سر بشکنم»، بخشی از صدا در همهمه صدها تماشاچی، گم شد.
شاید به دلیل همین نکته سنجیها در انتخاب اشعار و اجرای مناسب آنهاست که افرادی مانند «مرتضا»، احساس نزدیکی بیشتری با این هنرمند میکنند. او درباره احساساش در مورد شجریان میگوید: «بعد از شنیدن اظهار نظرهای سیاسیاش، بیشتر از او خوشم آمد. به نظر من، مهم است که هنرمند همراه مردم باشد و از مردم و خواستههای آنها حمایت کند و یادش نرود هرقدر هم که هنر دارد، بدون حمایت مردم، نمیتوانست به جایگاهی که الان دارد، برسد.»
گرچه در لابلای تشویقهای مردم در پایان کنسرت، فریاد «تفنگت» شنیده میشد و عدهای خواستار شنیدن تصنیف «زبان آتش» بودند، اما «مرغ سحر» و «همراه شو عزیز» نیز با استقبال تماشاچیان مواجه شد.
شجریان که تا پیش از شرایط سیاسی قبل از انتخابات دهمین دور ریاست جمهوری در ایران، بیشتر به عنوان یک هنرمند مطرح بود و طیف طرفداران مشخصی داشت، به نظر میرسد در حال پیدا کردن شخصیتی متفاوت است که به او جنبهای ملی میدهد.
«هرمز حکمت»، حقوقدان، پژوهشگر و سردبیر نشریه ایرانشناسی، درباره این بخش از شخصیت شجریان معتقد است: «فکر میکنم هنرمندان در جریان وقایع سیاسی کشورشان، نقش مهمی ایفا میکنند. من قبل از این اظهار نظرها، به شجریان به عنوان یک هنرمند بزرگ نگاه میکردم و او همیشه برای من یک هنرمند ارزشمند بوده است. اما بعد از این ماجراها، شجریان به عنوان یک مرد وطنپرست در نظرم جلوه میکند.»
او ورود شجریان به عرصه سیاست را به دلیل طرفداران زیادی که دارد، بسیار موثر میداند.
با این حال نگرانی از اسطوره سازی، به عنوان یکی از بزرگترین معضلاتی که جامعه ایرانی با آن مواجه است، برای کسانی که همچنان هنر شجریان را به عنوان استاد آواز ایران، میستایند، نگرانی قابل درکی است.
اشکان، دیگر ایرانی حاضر در برنامه دانشگاه جرج میسن، در این باره اعتقاد دارد: «من با فرآیند اسطوره سازی و اینکه از افراد، بیش از توان آنها انتظار داشته باشیم، مخالفم. به نظر من ایشان یک هنرمند عزیز برای همه ماست، اما دلم نمیخواهد به یک هنرمند در این سطح، به چشم یک فعال سیاسی نگاه کنم.»
گروه شهناز، تور آمریکای خود را با اجرا در شهرهای هیوستون، سیاتل، برکلی و لسآنجلس پی خواهد گرفت و پس از آن عازم کانادا خواهد شد.
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»
as
هیچ کس هرگز نتوانسته است با عوام فریبی سیاسی قدرت خود را حفظ کند
واقعا که!!!!!!!!!!
آقا این تصنیفی که توی فایل صوتی گذاشتید “شرمتان باد ای خداوندان قدرت بس کنید”
مال استاد شجریان نیست!
خسته نباشید واقعا!
شما که شجریان شناس نیستید برای چه وجه استاد را خراب می کنید؟
—-
رادیو کوچه:
دوست گرامی
از راهنمایی نه چندان با لحن دوستانه تان سپاس
استودیو و مجموعه ای از برنامه های روزانه که هر زمان می تواند اشتباهی بروز کند
آیا وجه استاد با گذاردن تصنیفی دیگر به نظر شما واقعن خراب شده است؟
aa
دوستان عزیز تصنیف بی همزبانی ساخته خود آقای شجریان است و در آلبوم سرو چمان ارائه شده نه توسط آقای مشکاتیان در بیداد. کاش که پیش از بستن مقاله اندکی روی آن مطالعه می کردید
محسن
سلام. ممنون از گزارش خواندنی اتون. نکته ای رو هم خواستم متذکر بشم، تصنیف بی همزبانی نخستین بار در کنسرت سال های ۶۸ یا ۶۹ شجریان، پیرنیاکان، عندلیبی اجرا شده و در آلبوم “سرو چمان” منتشر شده. فکر می کنم آهنگسازش هم خود شجریان باشه و کلا ربطی به مشکاتیان نداره.
اینجا می تونید چک کنید:
http://www.delawaz.com/fa/albums.html?task=view_album&id=15
mahdi
زیبا بود ممنون از این گزارش کامل
رضا
این جمله هم که در متن آمده غلطه: “گروه شهناز در ادامه، تصنیف «بی همزبانی» را، بعد از ۱۵ سال، با اجرایی متفاوت از آن چه مرحوم «مشکاتیان» در آلبوم «بیداد» منتشر ساخته بود، عرضه کرد”
این تصنیف اصلا در آلبوم بیداد نبوده و اصلا ربطی به مشکاتیان هم نداره. این جمله هم غلطه: “اما اولین تصنیف در دستگاه همایون، غزلی از سعدی بود با رنگ و بویی عاشقانه:” اون چیزی که نویسنده منظورشه آوازه و نه تصنیف! در مجموع لطفا سعی کنید با امنتداری بیشتری بنویسید!!!