محبوبه / رادیو کوچه
امروز بیست و هشتم ماه می مصادف با سالروز درگذشت «خواجه نصیرالدین طوسی» حکیم، ریاضیدان، فضا شناس و ادیب ایرانی است. در غرب، او را به دلیل وسعت معلومات «استاد بشر» لقب داده اند. آثار بسیاری از او باقی است که از جمله مشهورترین کتابش «اخلاق ناصری» میباشد وی در سال 1273 میلادی (مطابق سال 672 هجری خورشیدی) درگذشت.
فایل صوتی را از اینجا بشنوید
«محمدبنحسن جهرودی طوسی» مشهور به «خواجه نصیرالدین طوسی» در تاریخ 15 جمادی الاول 598 هجری قمری در «طوس» ولادت یافته است. او به تحصیل دانش علاقه زیادی داشت و از دوران کودکی تا جوانی در علوم ریاضی و نجوم و حکمت سرآمد شد و از دانشمندان معروف زمان خود گردید.
طوسی یکی از سرشناسترین و با نفوذترین چهرههای تاریخ فکری اسلامی است. علوم دینی و علوم عملی را زیر نظر پدرش و منطق و حکمت طبیعی را نزد خالویش «بابا افضل ایوبی کاشانی» آموخت. تحصیلاتش را در نیشابور به اتمام رسانید و در آنجا به عنوان دانشمندی برجسته شهرت یافت.
وقتی که «هولاکو» به فرمانروایی «اسماعیلیان» در سال 635 هجری قمری پایان داد طوسی را در خدمت خود نگاه داشت و به او اجازه داد که رصدخانه بزرگی در مراغه ایجاد کند، که شروع آن از سال 638 هجری قمری بود. برای کمک به رصدخانه علاوه بر کمکهای مالی دولت اوقاف سراسر کشور نیز در اختیار خواجه گذاره شده بود که از یکدهم آن جهت امر رصدخانه و خرید وسایل و اسباب و آلات و کتب استفاده مینمود. در نزدیکی رصدخانه کتابخانه بزرگی ساخته شده بود که که تعداد بسیار زیادی کتابهای نفیس جهت استفاده دانشمندان و فاضلان قرارداده بود که از بغداد و شام و بیروت و الجزیره بدست آورده بودند. در جوار رصدخانه یک سرای عالی برای خواجه و جماعت منجمین ساخته بودند و مدرسه علمیهای جهت استفاده طلاب دانشجو.
این کارها مدت 13 سال به طول انجامید تا اینکه ایلخان هولاکوی مغول در سال 663 هجری قمری در گذشت. لیکن خواجه تا آخرین دقایق عمر خود اجازه نداد که خللی در کار آنجا رخ دهد و کوشش بسیار نمود که آن رصدخانه و کتابخانه از بین نرود.
خواجه نصیرالدین طوسی زمانی در مقابل پیشروی مغولان به یکی از قلعههای «ناصرالدین محتشم» فرمانروای اسماعیلی پناه برد، اینکار به وی امکان داد که برخی از آثار مهم اخلاقی، منطقی، فلسفی و ریاضی خود از جمله مشهورترین کتابش «اخلاق ناصری» را به رشته تحریر درآورد.
قسمت اعظم 150 رساله، و نامههای طوسی به زبان عربی نوشته شده است. وسعت معلومات و نفوذ او با «ابن سینا» قابل قیاس است، جز آنکه ابن سینا پزشک بهتری بود و طوسی ریاضیدان برتری.
همچنین از پنج کتابی که در زمینه منطق نوشته شده است «اساس الاقتباس» از همه مهمتر است.
از جمله مهمترین آثار اصیل وی در حساب، هندسه و مثلثات، «جوامع الحساب بالتخت و التراب»، «رساله الشافیه» و اثر معروفش کتاب «شکل القطاع» است. معروفترین آثار نجومی وی «زیجایلخانی» میباشد.او کتابهایی در زمینه اختر بینی نیز نوشته است.
خواجه نصیرالدین با آنکه سر و کارش بیشتر در سیاست و اجتماع بوده، اما روشنترین راه را که برای رسیدن به جهان جاودانی نشان میدهد دیانت است. اگر چه در تمام نوشتههای خود دم از استقلال و معرفت میزند اما آشکارا میگوید دانش تنها از ایمان و دین حاصل میشود و حقیقت دانش را دین میداند که تسلی بخش جانها و روان بخش کالبدهای افسرده است.
در سال 672 هجری قمری خواجه نصیرالدین طوسی با جمعی از شاگردان خود به بغداد رفت که بقایای کتابهای تاراج رفته را جمع آوری و به مراغه بازگرداند. اما اجل مهلتش نداد و در تاریخ بیست و هشتم ماه می سال 1273 میلادی برابر با سال 672 هجری قمری در کاظمین نزدیک بغداد در گذشت و در آنجا به خاک سپرده شد.
منبعها:
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»
مهربان شیرازینیا
در تاریخ ایران دو نفر با نام خواجه نصیر الدین طوسی وجود داشته اند. یک خواجه نصیر الدین طوسی که اصلی بوده، باطنی مذهب و از رهبران مکتب اخوان الصفا بوده، فیلسوف بوده، دانشمند و ریاضی دان و سیاستشناس بوده. آن خواجه نصیر همان است که کتابهای بزرگ علمی به نام او است.
یک مرد دیگری نیز وقتی هولاکو الموت را گرفته به نزد هولاکو رفته و گفته من منجم هستم نامم خواجه نصیر الدین طوسی است، و برای تو پیشگویی از روی ستارگان می کنم. این مردی شیاد بوده و نام خودش را خواجه نصیر الدین طوسی گذاشته ولی معلوم نیست که نام اصلیش چه بوده است.
خواجه نصیر الدین اصلی زبان فارسی را به روانی می دانسته، ولی این یکی عرب بوده و شاید از عراق آمده بوده و به نظر می رسد که از شیعیان کوفه بوده. این یک فارسی نمی دانسته و اطلاعش از زبان فارسی به همان اندازه بوده که بتواند مطالب خودش را به هولاکو حالی کند.
به نظر می رسد که خواجه نصیر الدین اصلی به همراه لشکرکشی هولاکو به مازندران از دنیا رفته بوده است.
این خواجه نصیر که رصدخانه درست کرده یک مرد شیادی بوده و غیبگویی و فال بینی و ستاره بینی میکرده برای هولاکوخان و مغولان. ضد ایرانی هم بوده. در حالی که خواجه نصیرالدین اصلی عاشق ایران بوده.