Saturday, 18 July 2015
24 March 2023
به بهانه سال‌روز درگذشت «محمود اعتمادزاده» فعال سیاسی، نویسنده و مترجم

«پیروزی به وحدت است»

2010 May 31

محبوبه / رادیو کوچه

mahboobeh@koochehmail.com

امروز دهم خرداد برابر با سال‌روز در گذشت «محمود اعتمادزاده»، فعال سیاسی، نویسنده و مترجم نام‌دار معاصر ایرانی بود. او متولد سال 1293 خورشیدی است، و اولین فعالیت ادبی او در عرصه روزنامه‌نگاریست که با نام مستعار «م.ا.به‌آذین» می‌نوشت و بیش از شش‌دهه به این نام شناخته و خطاب شد، او در سال 1385خورشیدی درگذشت.

فایل صوتی را از اینجا بشنوید

 

فایل را از این جا دانلود کنید

«می‌توان و باید به یاری هنر جامعه را دگرگون کرد و شاعران و نویسندگان در برابر مردم و تکامل اجتماعی متعهد و مسوول هستند.»

«محمود اعتمادزاده» معروف به «م.ا.به‌آذین» در بیست و سوم دى ماه سال ۱۲۹۳ خورشیدی در رشت به دنیا آمد. آموزش ابتدایی را در رشت، سه سال اول متوسطه را در مشهد و سه سال آخر متوسطه را در تهران گذراند.

دوران کودکى به‌آذین هم‌زمان با جنبش جنگل در «گیلان» و نیز انقلاب در «روسیه» بود. بدین روال در دو دهه نخستین زندگى‌اش شاهد روی‌د‌ادهایی تاریخی شد که در ذهن و خاطر او تاثیر عمیقی برجای گذاشت.

در سال ۱۳۱۱ جزو دانشجویان اعزامی ایران به فرانسه رفت و تا دی‌ماه ۱۳۱۷ در فرانسه ماند. زبان فرانسوى را آموخت و از دانشکده مهندسی دریایی «برست»  و دانشکده مهندسی ساختمان دریایی در پاریس گواهی‌نامه گرفت.

در سال‌های زندگی در فرانسه، درکنار فراگیری زبان و تحصیلات دانشگاهی، با آثار و افکار بسیاری از نویسندگان و اندیش‌مندان جهان آن روز و با فضای باز آزادی و هم‌چنین با نوشته‌های مارکسیستی آشنا شد.

پس از بازگشت به ایران به نیروی دریایی پیوست. با درجه «ستوان دوم» مهندس نیروى دریایى، در خرم‌شهر مشغول به کار شد. دو سال بعد به نیروى دریایى در بندر انزلى منتقل شد و ریاست تعمیرگاه این نیرو به عهده‌اش گذاشته شد.

در هجوم متفقین در شهریورماه ۱۳۲۰ مورد تیراندازى قرارگرفت و به سختى مجروح و دست چپش از ناحیه سرشانه قطع شد. همین حادثه بود که در روحیه او تاثیر منفى فراوانى هم گذاشت تا آن‌جا که در دو کتاب «از آن سوى دیوار» و «شهرخدا» این حادثه را بیان کرده است.

روزنامه‌نگاری از نخستین عرصه‌های فعالیت ادبی او بود. نخستین نشریه‌ای که نوشته‌هایی از او را چاپ کرد «مردان کار» بود. در آن زمان او هنوز افسر نیروی دریایی بود و از آن‌جا که کارکنان ارتش به کلی ممنوع‌القلم بودند، ناگزیر نوشته‌هایش را به نام‌ مستعار«م.ا.به‌آذین» به دست چاپ ‌سپرد او بیش از شش‌دهه به این نام شناخته و خطاب شد.

چندی بعد، برای رهایی از قیدهایی که افسر نیروی دریایی بودن، برای فعالیت سیاسی و ادبى‌اش ایجاد کرده بود، استعفا داد و به وزارت فرهنگ منتقل شد. از آن پس دوران تازه زندگى به آذین آغاز شده و او از این دوران به نوشتن داستان کوتاه، رمان، نقد و ترجمه آثار ادبى و هم‌چنین به هم‌کارى با نشریه‌هاى فرهنگى، ادبى پرداخت و به جامعه ادبى و به بالابردن سطح فرهنگى مردم سرزمین خود کمک شایانى کرد.

محمود اعتمادزاده از چندمنظر بر ادبیات معاصر ایران تاثیرگذار بوده است. آثار او به  بخش‌های ادبیات داستانى، رمان و داستان کوتاه، ترجمه، نقد و پژوهش تقسیم مى‌شود.

به‌آذین دبیر جمعیت ایرانی «هواداران صلح» نیز بود. هم چنین او برای دنبال کردن هدف‌های صنفى‌اش، به یاری شماری از قلم‌زنان و هنرمندان کشور، در پاییز ۱۳۵۸ شورای «نویسندگان و هنرمندان ایران» را پى‌ریزی کرد.

در ١٧ بهمن ۱۳۶۱ در جریان دستگیرى‌های گسترده اعضای حزب توده ایران، دستگیر شد. و تا سال ۱۳۶۹ در زندان ماند و تحت شکنجه‌های سختی قرار گرفت. او پس از آزادی از زندان، همواره از عوارض دوران بازداشت و شکنجه‌های سخت رنج مى‌برد.

در تیرماه ۱۳۷۰، چند ماهی پس از آزادی از زندان جمهوری اسلامی، خاطرات خود را به روی کاغذ آورد و از نحوه شکنجه‌ها و برخورد بازجویان، علی‌رغم دفاع او از انقلاب و «نظام انقلابی» نوشت. این نوشته که سال‌ها پنهان مانده بود، در دی‌ماه ۱۳۸۸ یعنی سه سال بعداز مرگ وی در ۱۲۸ برگ منتشر شد.

به‌آذین در عرصه نمایش‌نامه‌نویسی هم قلم آزمود. نمایش‌نامه «کاوه» گویای حدیثی باستانی با بیان و شگردهای هنری معاصر است.

آثار بسیاری از نویسندگان بزرگ جهان هم‌چون بالزاک، رومن رولان، شکسپیر، شولوخف و گوته را به فارسی شیوایی ترجمه کرد. وسواسش در انتخاب آثار، و روانی و دقت ترجمه‌هایش، به او جای ویژه‌ای در میان مترجمان مشهور ایران داده است.

پژوهش و فلسفه از دیگر عرصه‌های فعالیت به‌آذین بود. «قالی ایران» نگاهی به پیشینه قالی دارد، در کتاب پژوهشى «گفتار در آزادی»  به بررسی جنبه‌های مختلف مفهوم آزادی مى‌پردازد و در کتاب «دریا کنار مثنوی» دیدگاه‌های فلسفی خود را بیان مى‌کند.

و در نهایت محمود اعتمادزاده در روز چهارشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۸۵ بر اثر ایست قلبی در بیمارستان «آراد» تهران درگذشت و در کرج دفن شد.

نوشته‌های او عبارتند از:

پراکنده (۱۳۲۳)

بسوی مردم (۱۳۲۷)

خانواده امین زادگان (رُمان ناتمام)

دختر رعیت (۱۳۳۰)

نقش پرند (۱۳۳۴)

مُهره مار (۱۳۴۴)

قالی ایران (۱۳۴۴)

گفتار در آزادی (۱۳۴۷)

شهر خدا (۱۳۴۹)

مهمان این آقایان (۱۳۵۰، چاپ ۱۹۷۵، کُلن، آلمان)

از آن سوی دیوار (۱۳۵۱)

کاوه (نمایشنامه، ۱۳۵۵)

از هر دری… (۱۳۷۱ و ۱۳۷۲)

مانگدیم و خورشیدچهر

بر دریاکنار مثنوی

نامه‌هایی به پسر

و ترجمه‌ها:

بابا گوریو نوشته انوره دو بالزاک

زنبق دره نوشته انوره دو بالزاک

چرم ساغری نوشته انوره دو بالزاک

ژان کریستف نوشته رومن رولان

جان شیفته نوشته رومن رولان

سفر درونی نوشته رومن رولان

زمین نوآباد نوشته میخائیل شولوخف

دُنِ آرام نوشته میخائیل شولوخف

شاه لیر نوشته ویلیام شکسپیر

هملت نوشته ویلیام شکسپیر

مکبث نوشته ویلیام شکسپیر

استثناء و قاعده نوشته برتولت برشت

منبع‌ها:

مهرگان

ویکی‌پدیا

«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»

|

TAGS: , , , , , , 

۱ Comment


  1. مزدک
    1

    روان این سرباز ملی که در دفاع از وطن بدست انگلیسها زخمی گردید شاد باد. وراهش زنده
    مزدک.