حمید جعفری/ رادیو کوچه
فایل صوتی را از اینجا بشنوید
تا خبر دارم از او بیخبر از خویشتنم
با وجودش ز من آواز نیاید که منم
پیرهن میبدرم دم به دم از غایت شوق
که وجودم همه او گشت و من این پیرهنم
ای رقیب این همه سودا مکن و جنگ مجوی
برکنم دیده که من دیده از او برنکنم
خود گرفتم که نگویم که مرا واقعهایست
دشمن و دوست بدانند قیاس از سخنم
برشکست از من و از رنج دلم باک نداشت
من نه آنم که توانم که از او برشکنم
گر همین سوز رود با من مسکین در گور
خاک اگر بازکنی سوخته یابی کفنم
گر به خون تشنهای اینک من و سر باکی نیست
که به فتراک تو به زان که بود بر بدنم
مرد و زن گر به جفا کردن من برخیزند
گر بگردم ز وفای تو نه مردم که زنم
شرط عقلست که مردم بگریزند از تیر
من گر از دست تو باشد مژه بر هم نزنم
تا به گفتار درآمد دهن شیرینت
بیم آنست که شوری به جهان درفکنم
لب سعدی و دهانت ز کجا تا به کجا
این قدر بس که رود نام لبت بر دهنم
«بیشک نثر گلستان یکی از شاهکارهای زبان فارسی است که ابعاد گوناگون زیباییشناختی نثر را میتوان در آن دریافت. سعدی در این اثر گرانسنگ خود از تقارنها و تناسبهای زبانی و بیانی، آرایهها و عناصر ادبی، وزن عروضی، تناسبهای کلامی و… به نحو شایستهای استفاده کرده است. گلستان سعدی بزرگترین کتاب نثر فارسی است و بعد از شاهنامه فردوسی، مهمترین کتابی است که باعث بقای زبان فارسی شده است.
همینها سبب میشود که از خود بپرسیم که چه سری و نیروی کلامی در سعدی هست که زبان او را هنرمندانه کرده است؟ چرا نثر گلستان فاخر و زیبا است؟ اما پیش از پاسخ دادن به این پرسشها، باید دید که چرا سعدی در قلب مردم جای دارد؟ و چرا مردم، گلستان را کتابی مقدس میدانند؟ میدانیم که گلستان سعدی کتابی بود که پیوسته در مکتب خانهها خوانده میشد. همانند کتابهای دیگری چون «نوش آفریننامه» یا «معراج نامه» نبود که گاه گاهی درس داده میشد؛ گلستان کتاب پایهای همه مکتب خانهها بود.
به همین دلیل است که سخنان سعدی در زبان مردم به صورت ضربالمثل درآمده است. چیزی نزدیک به 400 «مثل» از او در گلستان وجود دارد که فارسی زبانان به کار میبرند. یک نویسنده باید بسیار توانا و هنرمند باشد که جملههایش به آن درجه از زیبایی برسند که به صورت ضربالمثل رواج پیدا کنند. سعدی چنین هنری را در حد کمال داشت.»
آنچه بازگو شد بخشی از سخنان دکتر «حسن ذوالفقاری» استاد دانشگاه بود که در سخنرانیای تحت عنوان «شگردهای زبانی سعدی در گلستان» در مرکز فرهنگی شهرکتاب تهران به ایراد سخن پرداخت.
دکتر ذوالفقاری در ادامه عنوان میکند که در گلستان سعدی 181 حکایت آورده شده است. از این مقدار، 100 حکایت آن دارای یک گفتوگو و یک کنش هستند. میدانیم که داستان برای آن که شکل بگیرد باید هم کنش داشته باشد و هم گفتوگو. در 80 حکایت دیگر گلستان این کنش را نمیبینیم. سعدی برای پوشاندن این عیب، با لطایف به کلامش قدرت داده است. یعنی چنان گفتوگوها را هنرمندانه آورده است که کنش داستانی را باید در «کلام» دید. از همین رو ضرب آهنگ پایانی در این دست حکایتهای او، در بازیهای کلامی نهفته است.
در این موارد، ممکن است که تمام لطف حکایت وابسته به یک کلمه باشد. پس هنر سعدی را در این نیز میتوان دانست که از صنعتگری به سود داستانپردازی استفاده کرده است. عناصر و شگردهای سعدی را هم از جهت زبانی میتوان بررسی کرد و هم از دید ادبی. از منظر زبانی، نخستین هنر او در واژه گزینی است. سعدی کلمات را مناسب و در جای خود انتخاب میکند. هیچ وقت دیده نمیشود که او کلمهای را اضافه بیاورد. میدانیم که حشو لازمه وزن و سجع است و شاعران برای پر کردن وزن از عناصر زاید استفاده میکنند. اما سعدی با آنکه به کلامش وزن میدهد، هرگز دچار حشو و زواید نمیشود.
سعدی حکایتی به این مضمون دارد که «هندویی نفت اندازی همی آموخت. حکیمی گفت: «تو را که خانه نیین است، بازی نه این است.»
«این شاید مینی مالیستیترین حکایت ادبیات قدیم ما باشد. تمام هنر سعدی در این حکایت در بازی کلامی او با دو واژه «نیین» و «نه این» نهفته است. این حکایت نه چیزی کم دارد و نه اضافه. چون فضای حکایت او تنها یک خط است، سعدی ناگزیر است که کلمات را آنقدر دقیق انتخاب کند که به هدفش برسد. سعدی استاد تضادهای فعلی است. در غزلیاتش هم با همین هنر است که شاهکارهای بی مانندی را خلق کرده است.
از سویی دیگر این هنر به او اجازه میدهد که به ایجاز دست پیدا کند و در گزینش واژگان راه تعادل را در پیش بگیرد. در روزگار او به کار بردن واژههای عربی بسیار متداول بود. در متون آن دوره، بیش از 60 درصد واژهها عربی است. اما سعدی در انتخاب واژههای عربی، افراط نمیکند. تنها در یکی دو حکایت است که او بیشتر از اندازه معمولش از لغات عربی بهره میبرد. اما در همان حکایتها همچنان از آن واژهها استفاده میکند که خواننده متوجه نا آشنا بودن آنها نمیشود. واژگان عربی که سعدی به کار میبرد، همگی متعارف و در زبان مردم کاربرد داشتهاند.
موسیقیای که در این برنامه میشنوید از آلبوم «رنگوارههای کهن»، اثری از گروه رستاک انتخاب شده است. این گروه تمامن در حوزهی موسیقی نواحی و فولکلور ایران فعالیت میکند. سرپرستی این گروه را «سیامک سپهری» بر عهده دارد و نوازندگان این آلبوم عبارتند از:
سیامک سپهری: تار، دیوان
سیدفرزاد مرادی: آواز، تنبور، تارباس، دوتار، سه تار و دسرکوتن
رضا عابدیان: کمانچه ، تارباس آرشهای
پیران مهاجری: عود و نقاره
سحر ابراهیم: قانون
مجید پوستی: دهل، دف، دایره و سازهای افکتیو
اکبر اسماعیلی پور: تار
محمد مظهری: کمانچه
سورنا صفاتی: سنتور
سارا نادری: دوتار، رباب، سه تار، دسرکوتن و تمبک
یاور احمدیفر: دف، دایره، دهل و پیپه
کاوه سروریان: سرنا، قوشمه، نی و نی لبک
هاله سیفی زاده: کوزه و هم خوان
آزاده رضایی: همخوان
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»