Saturday, 18 July 2015
25 March 2023
گفت‌وگوی روز- در پی انتشار گزارشی، مدحی گفت

«گاردین ما را به بازی گرفت»

2010 June 12

اردوان روزبه/ رادیو کوچه

ardavan@koochehmail.com

پس از انتشار گفت‌وگو و گزارش گاردین در خصوص اظهارات برخی از فرماندهان ارشد سپاه و نیروی انتظامی نزدیک به بیت رهبری در مورد حوادث پس از انتخابات و مسائل داخل حاکمیت ایران، نظرات ضد و نقیضی در مورد بخش‌هایی از این گزارش و فیلم در رسانه‌ها منتشر شده است. اردوان روزبه با توجه به مطالبی که در این گزارش منتشر شده است با یکی از کسانی که در این فیلم نام برده شده، یعنی «سردار محمدرضا مدحی» گفت‌وگو کرده است.

سردار محمدرضا مدحی در این گفت‌وگو با اشاره به این‌که گاردین ما را به بازی گرفته است به واکاوی موضوعات ضد و نقیض منتشر شده در این گزارش پرداخته است.

فایل صوتی را از اینجا بشنوید

 

فایل را از این جا دانلود کنید

آقای مدحی پخش یک فیلم از طرف گاردین بازتاب گسترده‌ای داشته است. که در ارتباط با اظهارات افسران و اعضای سابق سپاه است که از ایران خارج شده‌اند. اگرچه در این فیلم به افسران سپاه اشاره شده است اما کسی که از او به عنوان افسر شناخته شده صحبت می‌شود شما هستید. اما در مورد «محمدحسین ترکمان» عنوان عضو سابق بسیج مطرح می‌شود. از طرفی هم او کارت شناسایی را دال بر داشتن رتبه‌ی ستادی و سرهنگی ارایه می‌کند. ما تناقض‌هایی در این فیلم می‌بینیم.  نظر  شما به عنوان کارشناس نظامی در ارتباط با این فیلم و گزارش گاردین چیست؟

برنامه‌ی گاردین یک بازی سیاست شد. طرف ما یک موسسه‌ی تحقیقاتی وابسته به آمریکا و انگلیس بود. که قرار بود فیلمی با عنوان «زندگی شهید زنده»  بسازند.  خیلی سطحی از مطالبی هم که عنوان کردم، گذر کردند.

من فکر می‌کنم با مطرح کردن من در این فیلم می‌خواستند افرادی را که خود می‌خواستند را مطرح کنند. یک آقای 24 ساله را به عنوان سرهنگ معرفی می‌کنند. کارت بسیج او بیش از 15 سال است که از رده خارج شده است. کارت شناسایی او کد سه رقمی  211/3 دارد که چنین کدی در سپاه نداشتیم و نداریم. تمام کدها حداقل هشت رقمی است.

در جایی از کارت یا درجه یا رتبه را می‌نویسند یا خطی می‌کشند که محدودیت هم ندارد و در مسایل خاص امنیتی با نظر فرمانده‌ی مستقیم سپاه این خط کشیده می‌شود. توضیح دیگری ندارد. در این کارت نوشته شده «سرشاخه‌ی گروه امنیت».

در جای دیگری این آقا عنوان کرده بود که مسوول حفاظت از رهبری  و مسوول چیدمان سه هزار نفر از نیروهای رهبری بوده است. در جای دیگری نیز گفته مسوول حفاظت از تیم ریاست جمهوری بوده است. تیم «انصار» و  تیم «سپاه ولی‌امر» جدای از یکدیگرند.  سپاه ولی‌امر فقط برای بیت رهبری است و انصار برای مجلس، قوه‌ی قضاییه و مجریه است.

کد نیروی مقاوت با 46 شروع می‌شود که این آقا عادی‌ترین مسئله را رعایت نکرده است. من نمی‌خواهم این فرد را تخریب کنم و اگر او می‌خواهد پناهندگی بگیرد به او کمک خواهیم کرد. اما اجازه نمی‌دهیم کسی به مردم اطلاعات غلط بدهد. عده‌ای دوست دارند به رهبری فحاشی شود و می‌گویند این فرد ضد رژیم است. اگر مبارز هستید باید در عمل نشان دهید و نه در فحاشی و دروغ پراکنی.

او در مورد رهبری می‌گوید که زن‌باره است. این  موضوع را حتا دشمنان رهبری هم می‌دانند که چنین چیزی صحت ندارد. وقتی مصاحبه‌ی دکتر «نوری‌زاده» با او را می‌بینید متوجه می‌شود که دکتر نوری‌زاده یکه می‌خورد. ریزش‌هایی که از سمت  افرادی که در رهبری ذوب شدند را می‌گیریم،  او باز پس می‌زند.

نقش شما در این گزارش چه بوده است؟ از نظر شما مدارکی که این فرد ارایه می‌کند کاملن غلط است. چه‌طور شما که فردی حرفه‌ای هستید در کنار این فرد قرار می‌گیرید‌؟ تبعات آن چیست و گاردین به دنبال چه چیزی بوده است؟

شما فکر می‌کنید زمانی که گاردین فیلم‌برداری می‌کرد، به من اطلاع داد که می‌خواهند  من را در کنار او قرار دهد؟ آیا این فرد با این سن دارای درجه‌ی سرهنگی است؟ اگر خوش‌بینانه نگاه کنید چه درجه‌ای برای او در نظر می‌گیرید؟

منظورتان این است که گاردین در ارتباط با محتوای فیلم با شما هیچ مشورتی نکرده است؟

گاردین دو ساعت و نیم از زاویه‌ها و جاهای مختلف به عنوان «زندگی شهید زنده» از من فیلم گرفته است. از  زندگی روزمره‌ی من و مصرف دارو و تزریق آمپول و اکسیژن من فیلم گرفته تا دستوراتی که به نیروهایم صادر می‌کردم. چندین مکالمه‌ی من با ایران را ضبط می‌کردند. فقط قرار بود این فیلم پخش شود.  اما می‌خواستند با قرار دادن این شخص کنار من، وجهه‌ی من را مورد هدف قرار بدهند.

این فیلم باهدف تخریب شما تهیه شده است؟

من نمی‌گویم با هدف تخریب من بوده است اما عملن این تخریب صورت گرفته است.

طرح این فیلم‌ها چه‌قدر می‌تواند از لحاظ رسانه‌ای و دانسته‌های بیرونی نسبت به درون حاکمیت تاثیر داشته باشد؟ چه‌قدر با دین این فیلم‌ها می‌توانیم به حقایق داخل نظام پی ببریم؟

با اخبار کذب نمی‌توانیم به حقیقت پی ببریم. تا درد را نشناسیم نمی‌توانیم درمان کنیم.  قاطعانه می‌گویم اخباری که این فرد می‌دهد کذب محض است. حاضرم در هر دادگاه صالحه این را اثبات کنم. این به کسانی که به دنبال حقیقت، آزادی و شناخت درد جامعه هستند، ضربه می زند. این فیلم در سطح وسیعی توزیع شده و وب‌لاگ‌های بسیاری به آن پرداختند. با وجود این‌که من کارت‌های شناسایی بسیاری در اختیار گاردین قرار دادم اما گاردین به یک عکس و کارت شناسایی من اکتفا کرده است.

این آقا و فرد دیگری به نام علی که می‌خواهد هویتش به عنوان نیروی قدس فاش نشود و فردی که عکاس است را در کنار من قرار می‌دهند و مسایلی را مطرح می‌کنند که بخشی از آن واقعیت دارد و بخش عمده‌ی آن کذب است و خوشایند افرادی  مانند من است که از رژیم لطمه دیدند.  هرچند من از رژیم لطمه دیدم اما حاضر نیستم خبر دروغی را بشنوم. لذت شنیدن خبر تلخ برای من بیشتر از خبری است که خوشایند من باشد. مردم باید حقیقت را بشنوند تا تصمیم حقیقی بگیرند.

آیا جریان داخل نظام هم در ایجاد فضای رسانه‌ای غیر‌واقعی نقش دارد و اگر دارد آیا این حرکت سازمان‌دهی شده است یا خیر؟

من نمی‌خواهم بگویم این آقا عامل نظام هستند. چون اگر از طرف نظام بود حداقل کارت شناسایی به او می‌دادند که اشتباهات فاحش نداشته باشد. اما یقین دارم این حرکت سازمان‌دهی شده از درون نظام برای بیرون کشور است تا حرکت‌ها و اقدامات را تحت شعاع قرار دهند.

سایت «بی‌بی‌سی» به رسالت خودش که نوشتن حقایق است  در مورد خبر من، اشاره‌ای نکرده است. در آن‌جا هم متاسفانه مورد سانسور خبری «بی‌بی‌سی» قرار گرفتم. این فیلم قربانی داشت به نام «سید رضا حسینی» یا همان «محمدرضا مدحی».  این فیلم هیچ نفعی به جز ضرر برای ملت نداشت.

«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»

|

TAGS: , , , , , 

۲ Comments


  1. Bahram
    1

    This gentleman first said The Guardian was not even involved, there were British and USA research centers were filming! Then, in the middle of the interview, he said, The Guardian did filming me, but under different title and scenario! “shahide Zendeh!”
    Also, I don’t care if the other person was fake, but in Iran, I have seen “SARHANG” who were only 23 years of age! by the way, not sure even in Sepah they are called Sarhang. Also to add to this I have seen Sar-dar where were only 28.
    the truth will be revealed some day!