آن چه در پی میآید بدون حک و اصلاح گزارشی از یک شهروند تهرانی است که به عنوان یک شاهد دیروز در خیابانهای تهران بوده است. این گزارش مرورعینی او در روز 22 خرداد است که میخوانید. نویسنده مطلب بنابر ضرورتها درخواست کرده از ذکر نام او خودداری شود.
ساعت 7 صبح است.
هوا گرفته و غبارآلود است. کمی. درست مثل سال گذشته همین ساعتها. اما یک تفاوت محسوس همه چیز را به روزی دیگر بدل میکند. منطقه 7 تیر آن هم در یک روز ابتدای هفته در ساعت 7.30 دقیقه صبح، میتوانست شلوغ باشد که نیست. انگار گرد و غبار مرگ در هوا پراکندهاند. نه خبری از مامورهای نیروی انتظامی ست و نه لباس شخصیها. خدا میداند در این یکی دو روز بر هر فردی که آینده حرکتهای اعتراضی و تحول خواهی مردم برایش مهم است چه گذشته است. یک سوال کوتاه و کشنده در ذهن: «22 خرداد چه میشود؟»
به سختی از سر مفتح برای انقلاب ماشینی نگه میدارد. گرد مرگ در شهر پراکندهاند. مثل آن روز صبح که نتایج رای گیری را اعلام کردند و هیچکس با هیچکس سخن نمیگفت، که خاموشی به هزار سخن در زبان بود.
در یکی از کوچههای منتهی به خیابان مفتح، حوالی هفت تیر یک ون نیروی انتظامی ایستاده است و برای تعدادی از سربازها عملیات امروز را تشریح میکند. میگوید درگیر نشوید و وقتی من را میبیند که با لبخند صبح به خیر میگویم سری تکان میدهد و تعجب میکند. میگویم : «نگران نباشید مهندس موسوی گفته است که مردم نیایند، امروز روز راحتی را دارید.»
در دلم جملهام را چند بار تکرار میکنم و حتا خود به اینکه «اتفاقی نمیافتد» زیاد اطمینان ندارم. جوابی نمیدهند. راهم را میگیرم و دور میشوم. خیابان انقلاب حد فاصل امامحسین تا میدان انقلاب خالی از هرگونه نیروی امنیتی است. حوالی ساعت 8.30 در حالی که هنوز مغازهها در میدان انقلاب تعطیل هستند تنها چند خودرو راهنمایی و رانندگی د رحال تردد هستند.
نیمه تعطیل بودن مغازهها در ساعت 9.30 در میدان انقلاب کمی عجیب است.
چشمهای نگران مردم، که بیشترشان را قشر دانشجویی که میخواهند به جلسات امتحان بروند تشکیل میدهند. میدان فردوسی اما شلوغ است. رفت و آمد زیادتر هم میشود. میروم روبهروی دفتر روزنامه جوان. کارکنانش میخواهند بورد بیرون از ساختمان را با روزنامههای امروز پرکنند. میگویم: «نزنید شاید امروز شلوغ شود مردم بیایند و آنها را بکنند «خونسرد بیآنکه حتا نگاهم کند میگوید: «نه خیالتان راحت. همه چیز تمام شده است». باور نمیکنم اما.
تا ساعت 11 صبح خبری از حضور نیروها نیست. به یکباره و هم زمان چندین میدان اصلی همچون انقلاب را نیروهای گارد ویژه به تعداد کثیری پر میکند اما دیری نمیپاید که باز متفرق میشوند. در همین حوالی زمانی، هلیکوپترهایی در اطرف خیابان آزادی حرکت میکنند. تا ساعت 1 بعد از ظهر خبری از نیروهای امنیتی در میدان آزادی نیست و تنها در میدان امام حسین و انقلاب آن هم به شکلی کاملن متفاوت مستقر شدهاند. موتورسواران بسیج که وجهه و شکلی کاملن متفاوت از آنچه تا کنون دیدهایم را برای خود تعریف کردهاند در میدان امام حسین حضور دارند. صورتهای شیو کرده و لباسهایی که کمتر در میان نیروهای لباس شخصی دیدهایم در این سالها. اما آنها نیز به زودی متفرق شده و جای خود را به نیروهای یگان ویژه و انتظامی میدهند.
جمعیت از حوالی ساعت 4 به بعد به شکل گسترده اما پراکنده در خیابان آزادی در حال شکلگیری ست.
به طور کلی میتوان جمعیت در خیابان آزادی – انقلاب را به دو شکل کاملن مجزا بررسی کرد. از میدان انقلاب به سمت آزادی و از میدان انقلاب به سمت امام حسین.
در قسمت اول بیشترین نیروهای مردمی که حضور داشتند افرادی بودند که با اتوموبیلهای خود به این قسمت آمده بودند و ترافیک سنگینی را ایجاد کردهاند. نیروهای امنیتی پلیس ضد شورش و لباس شخصیها به بهترین تعامل در این ماههای اخیر رسیدهاند و به طرز غیرقابل باوری احساس اخوت و نزدیکی میکنند.
حضور نیروهای بسیج با لباسهای پلنگی آن هم در سنین زیر بیست سال تصویری مضحک از نوع خاص امنیتی کردن شهر تهران را نشان میداد. لاین وسط خیابان آزادی را که محل عبور اتوبوسهای تندرو بیآرتی است، محلی برای تاخت و تاز و رعب و وحشت ایجاد کردن نیروهای گارد ویژه، سپاه و لباس شخصی است. جمعیت درون بیآرتی موج میزند و همه نگاهها به هم است اما در پیادهروها جمعیت اندکی که روزهای عادی نیز دیده میشود تردد میکند.
در قسمت دوم حد فاصل میدان انقلاب تا چها راه ولیعصر، نیروهای مردمی در پیادهروهای ضلع شمالی خیابان در حال افزایش است. تردد بیآرتیها مشکل شده و تعدادی از آنها خارج از ایستگاه نگه داشته تا مسافران را پیاده کنند. درست حوالی 5 بعد از ظهر است. هر لحظه به جمعیت پیادهروهای این بخش اضافه شده و نیروهای امنیتی جمع معترضین را که هیچ شعاری نداده و تنها در حال رفت و آمد هستند را متفرق میکنند. در ساعت 6 جمعیت گسترش یافته و درگیریهای فردی که معمولن بالا هم نمیگیرد در میان نیروهای امنیتی و مردم شکل میگیرد.
اما به یک باره با حمله نیروهای گارد ویژه به سمت مردم در چهاراه ولیعصر و ضرب و شتم تعدادی از آنها و هو کردن نیرهای امنیتی توسط دیگر مردم که در ایستگاه بیآرتی شاهد این ماجرا هستند ورق بر میگردد و شعارهای «مرگ بر دیکتاتور» مردم شکل میگیرد.
نیروهای امنیتی به شعاردهندگان حملهور شده و شیشه برخی از بیآرتیها را از درون و بیرون خورد کرده و تعدادی از شعاردهندگان را در درون بیآرتی دستگیر میکنند و با دیگر بازداشتیها به همراه نیروهای لباس شخصی به سمت خیابان فلسطین میبرند.
در پی این موضوع درگیریهای شدیدی میان لباسشخصیها و مردم در خیابان فلسطین شکل میگیرد. تعامل نیروهای انتظامی و لباس شخصی به بهترین حالت خود میرسد. نیروهای پلیس مبادرت به زدن مردم میکنند و طعمههای خود را به لباس شخصیها تحویل میدهند.
در بالای پل حافظ نیز درگیریهای فیزیکی شکل میگیرد. و تعدادی نزدیک به 100 نفر بازداشت میشوند. جمعیت به سمت خیابانهای فرعی هجوم میآورد و در حالی که نیروهای حداکثری پلیس در کوچههای فرعی ذخیره شدهاند مردم با عجله به خیابان بر میگردند. تعقیب و گریزها در حالی ادامه دارد که بر تعداد نیروهای امنیتی هر لحظه افزوده میشود. به جز میادین اصلی مسیر انقلاب تا آزادی در دیگر مسیرها نیز حضور نیروهای گارد ویژه و موتورسواران و ونهای نیروی انتظامی دیده میشود.
در میدان آریاشهر هیچ نیروی پلیسی دیده نمیشود و گویا بر اساس سیاست تمرکز نیروها در خیابانهای فرعی، انواع نیروها چیده شدهاند. در بلوار فردوس، در خیابانهای سلیمی جهرمی و رامین شمالی دو طرف خیابان را خودروهای مینیبوسی پلیس ضد شورش پر کرده است و مغازهدارها در اعتراض به این حرکت، مبادرت به بستن مغازههای خود میکنند. در خیابانهای مفتح، سمیه و تخت طاووس نیز وضع به همین شکل است.
درگیریهای پراکندهای نیز در میدان انقلاب شکل میگیرد و تعداد زیادی از تلفنهای همراه افراد توسط نیروهای لباس شخصی غصب میشود. این در حالی ست که با تاریکی هوا بسیاری از افراد را که شاید تا ساعاتی قبل میتوانستند دستگیر شوند را تنها با ضبط کارتهای شناساییشان آزاد میکنند. به طور کلی مغازهها در حالت نیمهتطیل به سر میبرند و حضور نیروهای امنیتی حتا تا ساعت 10 شب نیز در این مسیر دیده میشود.
زیبایی شکوه یکسالگی این جنبش را میتوان در فریادهای اله اکبر شبانه درک کرد. فریادهایی که ما را یاد سال گذشته میاندازد. شاید بلندتر از قبل. و این به معنای پویایی جنبشی ست که هر لحظه برگی نو را رو میکند و سعی در رسیدن به آن بلوغ رفتاری را دارد که کمترین هزینه و بیشترین سود را برای او به همراه داشته باشد. خبرهایی از بانگهای اله اکبر در نقاط مختلف شهر شنیده میشود. آریاشهر، سعادآباد، شهرک غرب، یوسفآباد و … غریو فریادهاست. حتا برای خاموش این فریادها در منطقه ستارخان حوالی فلکه اول، تیر هوایی نیز زده میشود اما مردم مستحکم به راه خود ادامه میدهند. و این یک روز با شکوه بود. روزی که توانست اهمیت تفکر خرد جمعی رهبران جنبش سبز را نشان دهد. بازی جنبش سبز برد- برد بود و حکومت باخت- باخت.
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»