امیر و کاملیا/ رادیو کوچه
نقوش انسانی، به شکل روایی است و صحنههای شکار، ورزشگاه، بزمگاه و یا مراسم مذهبی و صحنههای قربانی را توصیف میکنند، حجاریها روایتی است از 23 قوم با همه جزییات لباس و سرپوش و پاپوش که تحت حکمرانی هخامنشیان بودند.
مصالح به کار رفته در بنای تخت جمشید عبارت بوده از: سنگ، خشت و گل، آجر، گچ، چوب، آهن، فلزات گرانبها (طلا،نقره،مس) عاج، لا جورد، عقیق و ……دیوارهای تخت جمشید در برخی جاها به ضخامت 5/5 متر بوده و قطعه سنگهای به کار رفته به وزن بیش از 45 تن میرسیده است.
نقوش گیاهی شامل گل لوتوس یا گل نیلوفر، گل شاهعباسی، درخت سرو، طرح گل و بته ، تاک و پیچک، انگور و انار، بلوط، برگ انجیر و نخل و کنگر از مهمترین نقشهای گیاهی هستند که در آثار حجاری هخامنشی به کار رفتهاند و سپس بر دیوار، طاق و طاقچههای درون کاخها از جمله کاخ بیستون رخنه کردهاند.
نقوش حیوانی شامل: اسب، شیر، گاو، پرندگان، گاو دوسر و هما هستند. خطوط مستقیم و شکسته و نقش دایره و منحنی در حالتهای مختلف، همچنین نقش صلیب شکسته یا ترکیبی ازگل لوتوس و نخل در ترکیبات هندسی است.
در ایران استفاده از چوب در خانهسازی به 4200 سال قبل میرسد. طبق کتیبهی داریوش از زمان هخامنشیان بر روی درهای چوبی کنده کاری میکردند.
در سر ستونها که کلفتی آنها از پایین به بالا به تدریج کم میشد، قطعاتی که به صورت سر گاو کندهکاری شده بود قرار داشت و سر تیرهای چوبی در این قطعات جاسازی میشد. از دیدگاه مکانیکی و جاسازی آنها از لحاظ پایداری فرم ساختمانی و پخش نیروی وارده درست و بسیار جالب است.
وزن پایههای سنگی باعث میشوند که ستونها بتوانند در برابر بعضی از نیروهای افقی مانند نیروهای باد مقاومت کنند. قابلیت تحمل خمش یک تیر یا یک سازه قابی بیشتر بستگی به جنس آن عضو و نیز شکل مناسب هندسی آن دارد جالب این است که این نکته توسط سازندگان تخت جمشید در طرح تیرهای چوبیشان رعایت شده است .
همچنین قرار دادن رویهم تیرها جهت افزایش لنگر دوم مساحت، که درتحمل نیروی خمشی موثر است، خود نشان دهنده آگاهی سازندگان آن به اصول مکانیکی بوده است. جهت سوار کردن قطعات برروی یکدیگر، محلهای اتصال در پیرامون ستونها تراشیده میشود و قسمت مرکز ستونها نیز در محل به شکل فاق و زبانه تراشیده میشود که معمولن قطعه بالایی درون گودال قطعه زیرین قرار میگیرد. و مابین اتصال در محل زیر تراش مادهای ریخته میشود که عمل چسب سنگ را بین قطعات ستونها را انجام میدهد. و گاه اتصال قطعات سنگی توسط بستهای آهنی انجام میشود.
سازه سنگی یا خشتی به شکل دیوار، ضخامتها و ابعاد مختلف بر اساس میزان بار وارده و قرار دادن قطعات بر روی یکدیگر به شکلی است که نهایتن عنصر مقاوم و یکپارچهای را ایجاد کند. با توجه به امکانات و محدودیتها و شرایط و موقعیتها و ریشههای ظهوری آن نوعی از سازگاری فرهنگ فضا و منطق سازه، ملاحظه میشود. که اهمیت ویژه ساختمان را به عنوان رابطی میان خواستههای انسان و دنیا در نظر سازندگان و برپا کنندگان آنها بیان میکند.
نبرد شیر و گاو در تخت جمشید
گاو در هنر هخامنشی پاینده و نگه دارنده به شمار میرود و به همین دلیل در سرستونها و درگاهها به کار رفته است. اما از طرفی گاو به ماه هم مربوط میشود و به حاصلخیزی و باروری هم ربط دارد. گاو نماد ماه و شیر نماد خورشید است.
شاید فایق آمدن شیر بر گاو فایق آمدن خورشید بر ماه و روز بر شب و روشنایی بر تاریکی است. اما بهترین تعبیری که از نقش شیر گاو وجود دارد به شرح زیر است: صورتهای فلکی هستند در نزدیکی نوروز است، بهار میشود و حاصل خیزی و تجدید حیات آغاز میشود.
معماری هخامنشی مبتنی بر تکرار یافتههای مربعی شکلی است که سابقهای بسیار کهن دارد. این یافتهها کلن بنابر مقتضیاتی که شکلهای ساده قائمالزاویه میشوند و با برافراشته شدن و سر بسوی آسمان کشیدن، در بعد سوم (بعد عمودی) تجربه الهامات نوین میگردند. به نظر میرسد که حتا در این مورد این معماریها ویژگیهایی را بروز میدهند که با ویژگیهای بناهای همان عصر کاملن متفاوت و از آنها دور هستند.
از نقوش به کار رفته دراین دوره میتوان به نقوش گیاهی مانند گل لوتوس نیلوفر آبی نام برد که مظهر پاکی در آیین باستان است چرا که آنها میدانستند که چاکراهای انسان به شکل آن بوده وسلامت انسان وابسته به آن است.
دربارهی نقشگری در زمان مورد بحث باید گفت که نقش با قرینه و نظمی بسیار دقیق ترکیب یافتهاند. هر چهره با یک خط ظریف که نیروی نهایی قیافه را با صراحت و وضوح نشان میدهد رسم شده است. برجستهگیها لطیف و حساساند.
قسمتهای هموار نقوش با ریزهکاریهای دقیق اسلحه یا لباس تزیین شده، چین لباسها زیبایی بینظیری دارند، نقش گوسفند، شتر و شیر تحسین برانگیز است و با صراحت و ظرافت تمام عملی شده و به سادگی به آنها نیروی حیات بخشیده است و نتیجتن صفات و خصوصیات تمدنی بزرگ از آنها آشکار است .
نقش جانوران شاخدار از همان آغاز موضوع معمول هنر ایرانی بوده و نمایش این جانوران به تلقین و تاثیر عقاید جادویی انجام میگرفت .
به طور خلاصه مشخصات مهم هنر هخامنشی به قرار زیر است :
1ـ هنر هخامنشی ظریف و عاری از خشونت هنر همسایگان و خاصه هنر آشوری است .
2ـ هنر هخامنشی در زمینه ترسیم حیوانات و بعضی از نباتات هنری است شبیه به طبیعت و شیوهی ناتورالیسم و ترسیم درختها و مرغهای خیالی و علامت اهورا مزدا و غیره، هنری است تجریدی و ابداعی و در نقش هیکل آدمی، هنری است عاری از جزییات یعنی فقط به ترسیم شکل اکتفا نموده و کاری به جزییات قیافه و حالات روحی اشخاص ندارد. دراغلب نیمرخهای منقوش در این عهد یک حالت سکون و آرامش احساس میشود و تصویر پادشاه نیز همواره بزرگتر از دیگران ترسیم شده است.
3ـ حجاران هخامنشی نیز در نقش حیوانات استاد بودهاند، (همانند کار مهرسازان) نقش حیوانات هخامنشی ساده، ظریف و دقیق است. و میتوان گفت که از این نظر هیچ ملتی به پای ایرانیان نمیرسد .
4ـ از دیگر مشخصات این هنر ، صراحت طرح ونقش، قدرت، استحکام ودوام اثرهنری و تعادل آن است. در نیمهی قرن پنجم پیش از میلاد هنر هخامنشی تکمیل و ملایمتر شده و هنرمند ایرانی ابعاد (طول وعرض و ارتفاع) را به وسیلهی طرح دقیق در آثار خود رعایت کرده است.
گروهی کمال این هنر را در عهد داریوش دانستهاند. گروهی هم تفننهای هوسآمیز خشایار شاه را مخرب هنر هخامنشی شمردهاند. قدر مسلم آن است که تحولات هنری این دوره در نیمهی پنجم پیش از میلاد به نهایت درجهی کمال رسید و به واقع جویی توجه زیادی مبذول شد. متاسفانه بعد از سلطنت اردشیر سوم این هنر عالی رو به انحطاط نهاد.
منابع
Persepolis II: Contents of the Treasury and Other Discoveries (Chicago
University of Chicago Press, 1957)
Persepolis III: The Royal Tombs and Other Monuments (Chicago: University of Chicago Press, 1970).
The Treasury of Perspolis and other Discoveries in the Homeland of Achaemenians (Chicago: University of Chicago Press, 1939.
۲۰. حاصل کار اشمیت در این کتاب به چاپ رسیدهاست:
Flights Over Ancient Cities of Iran (Chicago, IL: University of Chicago Press, 1940)
این کتاب با این عنوان در ایران ترجمه و به چاپ رسیده است: اریک ف. اشمیت، پرواز بر فراز شهرهای باستانی ایران، برگردان آرمان شیشهگر، تهران، سازمان میراث فرهنگی (پژوهشگاه)، ۱۳۷۶.