مطلبهایی که در این بخش تارنمای رادیو کوچه منتشر میشود یا بر اساس تقاضای مدیر وبلاگ و یا انتخاب دبیر روز است و نگاهی بیطرفانه در آن حاکم است که میتواند از هر گروه یا دسته و یا مرامی باشد. این رادیو باز نشر وبلاگستان را فرصتی برای نقد و بررسی آن میداند. این بخش با هدف ایجاد فرصت نقد و بررسی در فضای رسانهای وب منتشر میشود و بیشک نظر نویسندگان آن است و نه رادیو کوچه. کوچه خود را موظف به انتشار عمده نظرهایی میداند که در وبلاگستان منتشر میشود و از آن مطلع میشود.
تقی رحمانی
عبدالرضا تاجیک برای سومین بار در طول یک سال گذشته بازداشت شد که بیگمان بعد از عماد بهاور که برای چهارمین بار بازداشت شده است تاجیک دومین نفر در میان روزنامه نگاران و فعالان جنبش سبز است که سه بار بازداشت شده است. در جنبش سبز سه نفر دارای ویژگی سالاری و گذشت بی منت هستند. مهدی محمودیان که افشاگر کهریزک است. رسول بداغی که کارگر معلمی سخت کوش و ایثار گر برای همه معلمان ایران است. اما عبدالرضا تاجیک روزنامهنگاری است که با وجود گرایش سیاسی –فکری مشخص که ملی مذهبی است به شهادت همگان یک روزنامهنگار حرفهای تمام عیار است. تاجیک که همانند نامش خبره در کار خویش است کمتر در حد تلاش خود شناخته شده است. چون بیشتر همانند آینه عمل میکند تا دیگران خود را در آن ببینند. تاجیک اهل زیرآب زدن نیست. در دنیای حرفه و کار این خصلت پسندیده است. این ویژگی ستودنی را باید در کنار روزنامهنگاری گذاشت که به علت ملی مذهبی بودن از بسیاری از امکانات روزنامهنگاران دیگر محروم است. اما همین تاجیک به دلیل باورهایش تمایل به مهاجرت از ایران ندارد و از سویی میخواهد در سختترین شرایط روزنامهنگار باقی بماند.
جدای از این ویژگیهای شغلی و حرفهای خصایص فردی تاجیک قابل اعتناست. نامش عبدالرضا است. یعنی بنده راضی که بیگمان این رضایت در او مناعت طبع ایجاد کرده و در دنیای او پول و مادیت جایی ندارد. هر بار که بخواهی حقالزحمه او را بدهی تمایل چندانی به دریافتش ندارد در حالی که میدانیم او از وضع مالی خوبی برخوردار نیست. اما همین تاجیک حقالزحمه زیرمجموعه خود را تا حد امکان از مدیران مالی نشریه مطالبه میکند و اول حقوق آنها را میدهد و بعد هم حق خود را بر میدارد.
این دبیر سرویس سیاسی حرفهای جلوی رشد کسی را نمیگرفت. بارها خودم با خبرنگاران گفتوگو کردهام که تاجیک دبیر سرویس آنها بوده و رشد آنها را شاهد بودهام. تاجیک برای پیشرفت حرفهای افراد اطرافش بستر سازی میکرد و در این راه کمفروشی نمیکرد. تاجیک برای گرفتن دبیری سرویس معامله نمیکرد . او تلاش نمیکرد که در روزنامه گروه بازی یا باندبازی راه بیندازد.
بارها شنیده بودم که به خاطر عدم انعکاس یک خبر با مسوولان بالا جر و بحث میکرد. اخبار دانشجویی، کرد، بلوچ، لر، ترک، فارس، زنان و اصناف را پوشش میداد. حتا تلاش میکرد زمینه را برای جریانهایی فراهم کند که صدایشان در جامعه شنیده نمیشد. اما در عین حال روزنامه را عرصه تعامل خبررسانی آزاد همه جریانات میدید. جالب این بود تا زمانی که مسوولیت سرویس سیاسی را عهدهدار بود هیچ روزنامهای بسته نشد.
وی معتقد است که روزنامهنگار حرفهای در هر شرایطی باید کار خودش را انجام دهد. این ویژگی مثبت اگر در قوچانی بارز شد اما در عبدالرضا تاجیک به خاطر موقعیت اپوزیسیونی و محرومیت، بیشتر نمود دارد. چون لااقل محمد قوچانی اسپانسر و حامی مالی پیدا میکند اما تاجیک نه امتیازی به وی داده شد و نه اسپانسر مالی داشت. اگر چه کار تاجیک و قوچانی به دلیل استمرار در روزنامهنگاری قابل ارج است اما تاجیک روزنامهنگار آواره بود. اگر قوچانی روزنامهنگاری سیار و تحت فشار است که از نشریهای به نشریه دیگر میرود اما تاجیک روزنامهنگار آوارهای است که از سرویسی به سرویس دیگر میرود و هر بار اگر از فشار مدیران نشریه جان سالم به در میبرد هشدار وزارت اطلاعات او را از کار بیکار میکرد.
در نظر حاکمان قوچانی عملکرد نامطلوب دارد اما تاجیک عنصر نامطلوب است. کمتر روزنامهنگاری در دوران اصلاحات است که توانسته از اپوزیسیون باشد و بتواند در شرایط سخت به عنوان دبیر سرویس سیاسی فعال باشد. اینگونه مقاومت حوصله شدید و عزت نفس فراوان میخواهد. سختجانی محمد قوچانی در انتشار نشریه قابل ستایش است اما سختجانی تاجیک در استمرار روزنامهنگاری آزاد و مستقل حتا بعد از محروم شدن از کار روزنامهنگاری دو چندان قابل ستایش است.
اگر زمانی ملی -مذهبی بودن برای او افتخار بود امروز بعد از سالها تلاش شرافتمندانه باید ملی مذهبیها به او افتخار کنند. سالهاست که او نهرو وار ساک بر دوش آماده است که برای آزادی به زندان رود. هیچ میدانید که به او تلفن میکنند و اعلام میکنند که بازداشت است و باید به ستاد خبری مراجعه کند و هر سه بار بازداشت وی به این صورت بوده است. تاجیک خبرنگاری حرفهای و مستقل به دور از جنجالسازی است که نماد خبرنگاری مدنی است که جامعه ما به آن نیاز دارد.
از خدا میخواهیم که روزهای گرم و سخت سلول را برای او قابل تحمل سازد تا همچنان خبرنگار،حرفهای، آزاد و آزادیخواه بماند.
خرداد 1389
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»