Saturday, 18 July 2015
29 March 2023
گزارش اقلیت در روزنامه 8 صبح افغان

«صدای متفاوت‌ها»

2010 June 23

آهنگ و موسیقی نیز مثل بسیاری از کالاهای دیگر به افغانستان وارد می‌شوند و بخشی از این دنیای ویترینی را می‌سازند، اما بد وارد می‌شوند. در سال‌های اخیر که رسانه‌های تصویری در افغانستان آغاز به فعالیت کرده اند و انترنت فعال شده است، دست‌رسی مردم به انواع موسیقی نیز ساده شده است. جوانان افغانستان آواز می‌خوانند و با انواع بی‌شمار و رنگارنگ دختران خارجی می‌رقصند و می‌غلتند، تلویزیون‌ها نیز موضوعی ندارند جز نشر رقص و آواز جوانان خواننده افغان با دختران خارجه. در بازار موسیقی افغانستان انواع متفاوتی از موسیقی وجود دارد، اما هیچ کدام ویژگی‌های منحصر به فرد خود را نیافریده اند.

از سوی دیگر، کم‌تر ممکن است که به طور عام بتوان تجربه‌ها و احساسات عاشقانه این سرکوب‌کده را با دنیای پرهوس آهنگ‌هایی گره زد که از لوس آنجلس و لندن تا ممبیی و تاشکند تقلید می‌شوند. بسیاری از تجربه‌های تنانگی مجسم در این ویدیو کلیپ‌ها، بیگانه با دنیای عاشقانه و ایروتیزم افغانی است. هرچند که سلیقه‌ها و ذایقه‌های مختلف اجتماعی و فرهنگی از جمله ذایقه‌های عاشقانه و ایروتیک را می‌توان تغییر و پرورش داد، همانگونه که دینامیزم غیرثابت دارد؛ ولی اکنون ما در یک فاصله و بیگانگی با ذایقه‌های هنری و نمودگارهای ایروتیک دنیای مدرن به سر می‌بریم. پرورش ایروتیزم، ذایقه‌ها و سبک‌های ارتباطی عاطفی و تنانگی منطبق با دنیای امروز یک‌شبه ناممکن است. چه بسا که ویدیوکلیپ‌های خواننده‌های افغان، بدون مهارت‌ها و شگردهای لازم هنری به صورت آشفته و پریشان در هیتی مسخ‌شده عرضه می‌شوند.

ناگزیر وقتی این مسایل را از هنر موسیقی توقع می‌کنیم، بایستی نگاهی نیز به وضعیت اجتماعی خود بیاندازیم. وضعیت اجتماعی ما در یک کلام آشفته و بحرانی است. هنوز مرگ و به خون غلتیدن، ویرانی و کشتار، دشمنی با هنر و مدنیت، تنگناهای ظالمانه اجتماعی و فرهنگی، همه و همه، ما را به بیابان حیرت و بیچارگی کشانده است. اما، هنر در کل و موسیقی به طور خاص، هنوز نسبت به این همه درد و بیچارگی توجه در خور نکرده و از کنار آن با یک خنده ملیح راحت گذشته است. حتا نسبت به بیچارگی و ویرانی خود نیز بی‌توجه بوده است. به این دلیل است که موسیقی افغانستان هم به لحاظ ابعاد هنری و زیبایی شناختی و هم به لحاظ بی‌تفاوتی نسبت به جامعه و وضعیت حاکم، مسخ شده است. این مسخ شدگی ضربه سنگینی را بر هنر و موسیقی وارد کرده است؛ تا جایی که هیچ ابداع و ابتکاری در کار نیست و به دام یکنواختی خسته کن و مقلدانه گرفتار آمده است.

«گزارش اقلیت»، مجموعه آهنگی با صدای شکیب مصدق و کمپوز و آهنگ‌سازی مسعود حسن‌زاده تازه وارد بازار شده است. شش آهنگ در این مجموعه به نام‌های «گزارش اقلیت»، «شهر خالی از درخت»، «کابل جان»، «بازار آزاد»، «سرخط اخبار» و «اتفاق عاشقانه» وجود دارند. نام این مجموعه، بدون شک حکایت از نگاهی متفاوت در دنیای هنر و موسیقی افغانستان می‌کند و به طور مستقیم به یک اقلیت متفاوت در درون یک جامعه بسته دلالت می‌کند. گزارش اقلیت، توسط «گروه مورچه‌ها» در هرات ساخته شده است. اصولن اسم‌هایی مثل «گزارش اقلیت» و «گروه مورچه‌ها» اسم‌ها و رسم‌های متفاوت با سبک زبانی متفاوتی هستند که تازه عرضه می‌شوند. برای من این اسم‌ها علاوه بر آن که نو و تازه هستند، حکایتی از یک «منظرگاه جدید» را نیز با خود دارند. هرچند «گزارش اقلیت» نام یک فلم سینمایی علمی ـ تخیلی از استیون اسپلبرگ است که در سال 2002 روی پرده سینما رفت، ولی این اسم در فضای هنری افغانستان تازه، متفاوت و بدیع عرضه شده است.

البته من متخصص هنر و موسیقی نیستم، به همین دلیل موسیقی شناس و صاحب نظر در هنر موسیقی نیز نیستم تا قضاوت کنم که گزارش اقلیت معجونی از موسیقی راک و بلوز است و یا این‌که چیز دیگر. من در نهایت یک مخاطب هستم. بنابراین، از موقعیت یک مخاطب حرف می‌زنم و قضاوت می‌کنم. آن هم مخاطبی که نسبت به وضعیت خود و زیست‌جهانش دغدغه و نگرانی دارد. به همین دلیل شاید نسبت به «تفاوت‌ها» و «بی‌تفاوت‌ها» حساس هستم. ممکن به ذهن من این سوال کلیشه‌ای همچنان مطرح شود که رسالت اجتماعی هنر موسیقی در افغانستان چیست؟ به عبارت دیگر، موسیقی چقدر توانسته ناهنجاری‌ها، ظلم‌ها و کینه‌توزی‌ها، گم‌گشتگی‌ها، قطعیت‌های ظالمانه، خون‌ریزی‌ها و انسان کشی‌ها را باز تاب داده و به رگبار نقد ببندد و یا آن را روایت کند؟ مسلما که موسیقی افغانستان فاقد این شاخصه‌هاست. از این منظر، برای من ساده است که بگویم موسیقی افغانستان مسخ شده است. در حالی که برای سربریدن‌ها دیگر دلیلی نیاز نیست، کافی است در راه کابل- قندهار یک قلم در جیب داشته باشی تا گردنت را بزنند. خوب، آن سوال کلیشه‌ای را می‌توان این گونه طرح کرد که آیا موسیقی افغانستان قادر به درک چنین وضعیتی هست و می‌تواند نقشی حداقلی در بیان آن داشته باشد؟ نمی‌دانم.

آلبوم گزارش اقلیت، جدا از منزلت هنری آن که بایستی آن را موسیقی‌شناسی بیان کند، از یک زاویه دیگر برای من مهم است؛ گزارش اقلیت می‌خواهد نگاه متفاوتی را عرضه کند و می‌خواهد بسیاری از مسایل و بسیاری از نگرانی‌ها و نابسانی‌ها را نیز بیان کند، گزارش اقلیت درایت دیدن و جسارت بیان دارد. به این دلیل، گزارش اقلیت پدیده‌ای متفاوت و نوظهور است.

من اولین بار، صدای شکیب مصدق را در آهنگ‌های «میهن/مرثیه» و «بانوی شب‌های سیاه» شنیدم. کمی بعد آگاه شدم که این آهنگ‌ها توسط مسعود حسن زاده ساخته شده و شکیب مصدق آن‌ها را خوانده است. مسعود حسن زاده و شکیب مصدق، به خوبی یک ذهنیت متفاوت را در گزارش اقلیت معرفی کرده اند. در واقع، این حکایت از ذهنیت نسلی متفاوت می‌کند که در افغانستان در اقلیت و حتا محکومیت قرار دارد. باری هم شنیدم که مسعود و شکیب تهدیده شده‌اند و این تاحدودی قابل درک است که چرا شکیب با خاطر آزرده راهی دیار غربت شد. اقلیت بودن سخت است و از آدم هزینه‌های سنگین می‌گیرد، جامعه فشار می‌آورد و آدم را به حاشیه می‌راند و خفه و خفته می‌کند، آن هم در مونوپولیست‌ترین جامعه قرن بیست و یک.

اعتراض در برابر ساختارها و هنجارهای مسلط همیشه هزینه می‌خواهد. در ضمن، اعتراض و انتقاد دانش و درایت نیز لازم دارد. ولی، روند حاکم بر فضای اجتماعی و فرهنگی افغانستان، حکایت از محافظه‌کاری و یا رادیکالیزم راستی و محافظه‌کارانه دارد که فضا را بر دیگربودگی و دیگراندیشی بسته است، این فضا، فضای یک‌سان‌ساز و یک‌سان‌طلب است. متفاوت بودن و متفاوت نگریستن در چنین اوضاع و احوال با اهمیت و دارای ارزش اجتماعی- فرهنگی است. به ویژه که اعتراض و انتقاد در درون فعالیت‌ها و کاربست‌های فرهنگی شکل گرفته، جلوه‌گر شود. به این دلیل، مجموعه آهنگ‌های گزارش اقلیت، بیشتر نگاه انتقادی و اعتراضی دارد که تاریخ موسیقی در افغانستان، معمولن شاهد چنین نگاهی نبوده است. پیشتر از این نیز، آهنگ «مرثیه/میهن» نقدی بود بر لاف و گزاف‌گویی‌های معمول در موسیقی و فرهنگ افغانستان که جریان غالب و رسمی پر است از این لاف‌ها و گزاف‌ها. همین گونه آهنگ «بانوی شب‌های سیاه» نیز روایتی‌ست از اشک‌ها و گریه‌های بی‌شمار که کم‌تر می‌خواهیم ببینیم و هرگز نمی‌خواهیم درک کنیم و به آن بیاندیشیم. و اما این آهنگ، نگاه متفاوت و اخلاق‌مدارانه‌ای را معرفی کرده و به دیدن و اندیشیدن دعوت می‌کند. آهنگ‌های گزارش اقلیت نیز مثل دیگر آهنگ‌های حسن‌زاده و مصدق، حاکی از نگاه‌های متفاوت و انتقادی نسبت به وضعیت کنونی هستند.

از سوی دیگر، آهنگ‌های گزارش اقلیت دارای «بیان متفاوت» هستند. این مجموعه آهنگ شامل آهنگ‌های عاشقانه و غیرعاشقانه است که اکثریت آن ها غیرعاشقانه اند. اما، هریک از این آهنگ‌ها دارای زبان و بیانی متفاوت نسبت به عشق، سیاست و وضعیت اجتماعی- فرهنگی است. در واقع، بیان وضعیت به صورت انتقادی و یا ارایه روایت انتقادی از آن با نگاه متفاوت، اساسی‌ترین نکته‌ مجموعه آهنگ‌های گزارش اقلیت است. این گونه، گزارش اقلیت می‌خواهد بیان کلیشه‌ای از وضعیت و یا خوی گرفتن با آن و احساس رضایت نسبت به آن را بشکند و به جای آن، از وضعیت عمومی اجتماعی، سیاسی و فرهنگی از زاویه دیگر روایت کند و فضای زبانی و ذهنی متفاوت و دگرگونه را خلق کند تا قالب‌ها و پوشش‌های پنهان کننده‌ی وضعیت، شکسته و برطرف شوند. این گونه، منظرگاه جدیدی در موسیقی برای دیدن و روایت کردن خلق می‌شود که به شدت انتقادی است.

به این دلیل، آن‌چه را گزارش اقلیت عرضه می‌کند، منجر به یک بیگانه پنداری نمی‌شود، بلکه ذهن خوی گرفته با عادت‌های عام را به یک مسیر متفاوت و انتقادی می‌کشاند که تازگی دارد و اما بیگانه نیست. معمولا ذهنیت و سوژه متفکرانه‌ی جدیدی را معرفی می‌کند که متفاوت است و برای مخاطب از واقعیت‌های عینی با نگاه انتقادی قصه می‌گوید و از زبان و اصطلاحات عامیانه که غالبا مربوط به گروه‌های خاص سنتی است، برای بیان وضعیت استفاده می‌کند و پا به پای خود می‌کشاند. این، نشانی از ذهنیت و برداشت متفاوت «متفاوت‌ها» در جامعه کنونی افغانستان است که مونوپولیسم کنونی، آن را به رسمیت نمی‌شناسد. به این دلیل، مجموعه آهنگ گزارش اقلیت را می‌توان صدای متفاوت‌ها نام گذاشت.

منبع

«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»

|

TAGS: , , , , ,