اردوان روزبه / رادیو کوچه
ardavan@koochehmail.com
در اواخر سال هشتاد و هفت خبری در رسانهها منتشر شد که برخی با تایید و برخی با تکذیب با آن برخورد کردند. «یک افسر نیروی انتظامی جمهوری اسلامی به همراه همسر و فرزندش به ترکیه پناهنده شده است.»
در ابتدای کار برخی انکار و برخی دیگر راه را به شایعه بردند. دزدیده شدن، اجبار و حرف و حدیثهای دیگر که همه در پی توجیه خروج یک افسر ارشد نیروی انتظامی ایران از کشور به قصد پناهندهگی بود. اما صحت داشت. سرهنگ محمدرضا آرین فرمانده سابق نیروی انتظامی شهر سقز در پی اعتراض به فشارها و حساسیتهایی که در مورد او وجود داشت به همراه خانوادهاش از ایران گریخته بود.
خود آرین اشاره میکند که: «این خروج بیشتر به دلیل حفظ اطلاعاتی بوده است که در آن زمان اگر در اختیار عوامل امنیتی و حفاظت اطلاعات نیروی انتظامی قرار میگرفت میتوانست جان بسیاری از نیروهای همدل و همراه را به خطر بیندازد…»
آرین معتقد است بسیاری از نیروهای انتظامی و نظامی در کشور با روند فعلی موافق نیستند ولی بنابر شرایط سخت نظام تن به اطاعت دادهاند. به هر روی این افسر نیروی انتظامی ایران پس از پناهندگی به کشور ترکیه با گذر از مسایل خاص آن چندی است در اروپا مستقر است. آرین میگوید بارها به مسوولان «ناجا» نظرهای خودش را منتقل میکرده است. اما این انتقال بیشتر باعث میشده است که وی بیشتر تحت نظر قرار بگیرد. به قتل رسیدن «شوانه قادری» جوان کرد که به وسیله گلوله در خیابان به قتل رسید و سپس در شهر جنازهاش گردانده شد، یکی از مواردی است که به گفته وی، او در مورد این حرکت اعتراض داشته و حتا در کلاسهای تدریساش به این موضوع اشاره میکرده است. که این اظهارات منجر به نصب دستگاه شنود در محل کار او میشود.
او اینک با گروهی دیگر از نظامیها و نیروهای اطلاعاتی به قول وی «همراه» تلاشهایی را برای حرکتهای همسو با مردم دارند.
این افسر سابق انتظامی با اشاره به این که به دنبال تشکیل یک حاکمیت نظامی نیستند میگوید: «قصد دارند با تمامی گروههای مختلف داخل و خارج کشور با هر ایده و عقیدهای همراه باشند تا مردم به ایدهآلهای خود برسند.»
به هر روی این نیروی ارشد انتظامی اظهار میکند که به کار روشنگری ادامه خواهد داد و با ارتباطات در داخل در جنبشی موسوم به جمع یاران که به نظر میرسد عمری نزدیک به پانزده سال دارد فعالیتهای همسویی را با معترضین خواهند داشت. او اینک مسوول بخش اروپایی این جنبش است.
آن چه در پی میآید گفتوگویی است با فرمانده سابق نیروی انتظامی سقز، سرهنگ آرین:
فایل صوتی را از اینجا بشنوید
در سال 87 و در خبرها شنیدیم که یکی از افسران ناجا محل خدمت خود در کردستان را ترک کرده و به ترکیه پناهنده شده است. در آن زمان خبرهای متناقضی وجود داشت اما به نظر میرسد خبر صحت داشته و ما الان در خدمت او هستیم.
آقای آرین چه دلیلی باعث میشود که افسر ارشد نیروی انتظامی محل خدمت خود را ترک کند؟
من در سال 58 دانشجو بودم و در سال 59 به جبهه رفتم و با توجه به اینکه افسر شهربانی بودم 58ماه سابقهی جبهه دارم و در آبادان مجروح شدم. در زندان، ادارهی آگاهی، کلانتری، ادارهی اماکن وابسته به ادارهی اطلاعات شهربانی در خیابان تخت طاووس تهران خدمت کردم. مسوول شهربانی سقز هم بودم. رسالت ما نظامیان حفظ تمامیت ارضی و دفاع از جان و مال و ناموس مردم است. زمانی که نتوانیم به رسالت خود عمل کنیم و عواملی که اجازه نمیدهند ما رسالت خود را انجام دهیم در نتیجه ما هم مقابل آن میایستیم و واکنش نشان میدهیم.
در اواخر ریاست جمهوری آقای خاتمی شمشیرها برای مردم از رو بسته شد و ما احساس کردیم این آقایان در خط مردم و انقلاب نیستند. بازداشتها و شکنجهها و اذیت کردن جوانها را شروع کردند. شبانه دانشجو را از خوابگاه به بیرون پرت کردند و باعث کشته شدن و زخمی شدن بسیاری شدند. دگراندیشان را مورد ضرب و شتم قرار دادند.
زمانی که من سال 84 در کردستان قانون اساسی و مجازات کیفری، جامعهشناسی و جرمشناسی را برای افسران تا درجهی سرگردی تدریس میکردم، جوانی در مهاباد به نام «شوانه قادری» بنا به دلایلی تیر خورد و کشته شد و جنازهاش را به طور فجیعی در سطح شهر چرخاندند. این موضوع باعث شد قلب عمومی جامعه جریحهدار شود. از دید من این کار بسیار ناشایست بود. من در کلاسها هم عنوان کردم که این نظام جایگاه مردمی ندارد. چرا که به این راحتی جوانها را میکشند. باید به خواستهی جوانها گوش داد و اگر هر خواستهای را با گلوله پاسخ دهیم نمیتوانیم به این مملکت خدمت کنیم. پس از آن من را در زیر ذرهبین گذاشتند و از موقعیتهایی که داشتم به حاشیه رانده شدم. بسیاری از بچهها را با لباس نظامی دستگیر کردند و بردند.
در جریان خروج شما از کشور چه حادثهای برایتان پیش آمد؟
سال 86 در روز پنجشنبه بود که همسر و دختر کوچکم از دفتر کار من بیرون رفتند و برنگشتند. بعد از یک هفته متوجه شدیم که نیروهای حفاظت اطلاعات آنها را به بهانهی بد حجابی دستگیر کردند اما بعدن مشخص شد در رابطه با من از آنها سوالاتی پرسیدند و مورد شکنجه و اذیت و آزار قرار داده بودند. به طوری که کتف همسرم آسیب دیده بود و بینی و فک او نیز شکسته شده بود. با تلاش دوستان توانستیم آنها را با وثیقهی سنگینی آزاد کنیم. در دفتر کار من نیز نفوذ کرده بودند و من را زیر نظر داشتند. در بهمن ماه هنگام شب یکی از بچههایی که در جنبش هم هست به من گفت که دستور دستگیری شما آمده و اگر نروید مشکل ایجاد میشود. او به من گفت که با دوربین مدار بسته در دفتر کار شما را رصد میکنند. من به خاطر حفظ اسراری که داشتم و نمیخواستم دیگران گرفتار شوند مجبور شدم بدون هیچ برنامهریزی خاک کشور را ترک کنم. ما چهار ماه در نوار مرزی بودیم تا اینکه وارد خاک ترکیه شدیم.
آیا قبل از خروج از کشور فعالیتهای سازماندهی شده و سیستماتیکی برای مبارزه با این مسایل داشتید؟
چالشی که نظام هماکنون گرفتار آن شده است، محصول دسترنج افرادی است که برای کشور خون دادند و مجروح شدند و زحمت کشیدند. زیرا نمیتوانستند قبول کنند کشور دست افراد بیخردی بیافتد که به فکر ملت نیستند. این موضوع به 15 سال بل برمیگردد که بچهها فعالیت میکردند. هر شکافی و گسستی که در نظام ایجاد میشود توسط بچههایی است که در این جنبش کار میکنند و در همه جا هم حضور عینی دارند.
آیا فکر می کنید تمام افرادی که با مردم برخورد میکنند و در شکنجهها حضور دارند به این کار راضی هستند؟ و اگر راضی نیستند چرا اعتراضی نمیکنند؟
اعتراض میکنند چرا که هماکنون برای هر نیرو دو نفر حفاظتی گذاشتند. دلیل آن هم این است که این نیرو راضی نیست اما اگر تمام این نیروها را از بدنه بیرون بکشیم یک نیروی یک دست در اختیار نظام قرار میگیرد و میتواند به راحتی مردم را تحت فشار قرار دهد. حاکمیت به هیچ نیرویی نمیتواند اعتماد داشته باشد. چون نیرویی با نظام نیست و حداقلی هم که با نظام هستند تحت شرایطی قرار میگیرند که با دوربین آنها را رصد میکنند. هر نیرویی که لباس فورم به تن دارم دو نفر او را در نظر دارند و بعد از پایان ماموریت با آنها برخورد میشود. تعداد زیادی از بچههای ما در این یک ساله گرفتار شدند و نمیتوانیم از آنها نامی ببریم.
امیدوارم روزی برسد که این افرادی که برای مردم تلاش کردند و خنثا عمل کردند را به ملت شریف ایران معرفی کنیم.
به نظر شما از لحاظ سیستماتیک ورود نیروهای نظامی و انتظامی در عرصههای حمایتی و همراهی با مردم، چهقدر در حرکتی که به عنوان جنبش اعتراضی مطرح شده موثر است؟
ما قبل از 22 خرداد از طریق کانون همبستگی و جنبش اعلام کردیم که نظام دیگر وارد این چالش نمیشود که فردی را بزند زیرا توان خود را از دست داده است. و دیگر اعتماد ندارد که فشنگی را به دست افرادی مانند آرین بدهد زیرا احتمال دارد این فشنگ به خود عاملان شلیک شود. الان گسست زیادی در بین نیروها ایجاد شده است. بدنهی نیروهای انتظامی، سپاه پاسداران، ارتش، نیروهای نگهدارندهی تمامیت ارضی به سمت ملت و کشور بازگشته و با قاطعیت میگویم که با حاکمیت هیچگونه همخوانی ندارد. به جز تعداد معدودی که در دستگاه ذوب شدند و راه برگشتی ندارند اما امیدوارم آنها هم به خود آیند و به دامان ملت بازگردند.
بعد از خروج شما از کشور آیا دولت ایران برای ارتباط با شما و یا تحت فشار گذاشتن شما به منظور جلوگیری از پناهندگی در ترکیه تلاشی انجام داده است؟
در رسانهها و روزنامههایی مانند «العربیه» و سایت «تابناک» به خروج من اشاره شده است. بین دولت ترکیه به خصوص استان مرزی وان، با استان آذربایجان قرار دادی است و میتوانند نفراتی را رد و بدل کنند. روزی از ما خواستند که به مکان امنی برویم و ما را در جایی بردند. بعد از آن آقای «جاهد بوزبای»، وکیل حقوق بشری که با ما ارتباط داشت متوجه میشود که جریانی در پشت پرده است و میخواستند ما را تحویل ایران دهند. بنابراین با اطلاعرسانی او پلیس مجبور شد که ما را آزاد کند. از آن روز هم زندگی مخفی را شروع کردیم تا اینکه به کمک دوستان از ترکیه خارج شدیم.
آیا میخواهید به اعتراضاتی که در ایران داشتید ادامه دهید یا خیر؟
ما برای آب و خاک و حفاظت از جان و مال و ناموس مردم قسم خوردیم. من به خاطر خودم از کشور خارج نشدم و بنا به دستوراتی مجبور به ترک خاک کشور شدم. تا زمانی که مردم به آزادی، برابری، دموکراسی و آرامش نرسند، من به وظیفهی خود عمل میکنم. من در هر شرایطی باید برای سوگندی که خوردم جانفشانی کنم.
در بیانیههایی شنیدیم که به عنوان مسوول اروپایی «جنبش جمع یاران» اعلام موجودیت کردید. این مجموعه قرار است چه کارهایی انجام دهد؟
جنبش جمع یاران بیش از 15 سال است که در داخل کشور تلاش میکند تا حق مردم را به آنها برساند. ما برای این تلاش میکنیم که مردم به حقی که برای آن انقلاب کردند و خون دادند، برسند. این مسوولیت برای من جایگاهی تعیین نمیکند. من سربازی هستم که باید کاری که باید را انجام دهم. ما با تمام نیروهای سیاسی و اپوزوسیون خارج از کشور دست همیاری و مساعدت میدهیم. ما نمیخواهیم حکومت نظامی در کشور برقرار باشد. سیاسیونی که به دکومراسی و برابری و محقق شدن اعلامیهی جهانی حقوق بشر باور داردند، میتوانند کمکی کنند تا کشور را نجات دهیم.
بعضی از صحبتها بر خشونت نسبت به مردم و شکنجهی آنها در بازداشتگاهها دلالت دارد. آیا این موارد را تایید میکنید و مصداقی در این رابطه دارید؟
مواردی توسط بچههای جان بر کف در جمع جنبش یاران بروز پیدا کرده و به رسانههای خارجی رسیده است. این موارد وجود دارد و این نیروها افراد اغفال شده هستند. ضمن اینکه افراد جمع جنبش یاران با این افراد به طور ایدئولوژیکی برخورد میکنند و آنها را به خود بر میگردانند. اگر زمانی حرکتی بکنند به موقع با آنها برخورد خواهند کرد.
آیا پس از خروج از کشور توانستید در بین دیگر فعالانی که از بخش نیروهای نظامی و امنیتی خارج شدند، ارتباط برقرار کنید؟ آیا برای آینده برنامهی مشخص و دراز مدتی دارید؟
ما به طور مستمر با بچههای داخل کشور در ارتباط هستیم و هرجایی که لازم باشد و به تشکیلات ضربه نزند اخباری را از رسانههای مختلف در اختیار مردم عزیز قرار میدهیم.
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»
irani
این آدم دروغه پناهنده ها در ترکیه گفتن که خالی بسته اصلا نیروی انتظامی نبوده
ایرانی
شما هم مستند حرف بزن ایشون تمام مدارکش در همان سازمان ملل ترکیه موجود هست هر کی گفته ایشون نبوده در ناجا بیشک مغرض و یاوه گویی بیش نیست حتی صدای آمریکا هم مدارک وی را رویت کرده و بعدا با ایشون مصاحبه کرده
ابوبکر بوکانی
یعنی ایشان حاضرند به خاطر تمامیت ارضی که اینقدر رویش تاکید دارند آدم بکشند؟ آنهم انسانهایی که هموطنان ایشان هستند در شرایط فعلی اما دیگر می خواهند مستقل باشند؟ سوابقشان هم که ماشالله همش انتظامی بوده و بهتر بود که آنها را اینطور با افتخار بیان نمی کردند جناب سرهنگ
sasha
drod bar iranihaye ba sharaf.
ایرانی
ایشان …… کرده است. برای اینکه پرونده کاری اش به اندازه کافی …. کاری دارد فرار کرده
ایرانی
مستند حرف بزن این چرت و پرت گویی ها نمیتونه جلوی بیان حقیقت و اینکه این رژیم هر روز داره بین نیروهای وفادار به مردم ارزش خودش رو از دست میده بگیره.فقط مستند حرف بزنید نه اینکه پشت یک ایدی مجهول بشینی و سنگ پرتاب کنی
ایرانی
در ضمن اگر حرف مستند نداری جلوی بیان حقیقت رو نگیر
ابوبکر بوکانی
جناب سرهنگ چند نفر را در کردستان به خاطر تمامیت ارضی ای که اینهمه رویش تاکید می کنی به قتل رسانده ای؟