انجمن دفاع از زندانیان سیاسی آذربایجانی در ایران (آداپ)
بیانیه مطبوعاتی
شبکه بینالمللی مدافع حقوق کاریکاتوریستها (CRNI) به تبلیغ نفرت توسط حکومت ایران جایزه میدهد.
تصمیم «شبکه بینالمللی مدافع حقوق کاریکاتوریستها» (CRNI) برای دادن جایزه سال ۲۰۱۰ شجاعت در کاریکاتور مطبوعاتی به مانا نیستانی به خاطر انتشار کاریکاتور نژادپرستانه و تحقیرآمیز در سال ۲۰۰۶ بر علیه جامعه آذربایجانی در ایران٬ ما را دلسرد و ناامید کرده است.
آداپ قوین تاکید میکند که٬ «در ایران٬ تحقیر و توهین به اقلیتهای اتنیکی (غیر فارس) شجاعت نمیخواهد. در ایران حقوق اولیه میلیونها اقلیت [غیر فارس] انکار میشود و آنها با تبلیغات مورد حمایت دولت تحقیر میشوند. در ایران شجاعت واقعی اصرار برای دادن حقوق اولیه زبانی و فرهنگی به اقلیتهای اتنیکی ساکن این کشور خواهد بود…» این جایزه به اصطلاح شجاعت در حالی به مانا نیستانی داده میشود که ترکهای آذربایجان درگیر مبارزهای همهگیر با نژادپرستی برای بهبود وضعیت حقوق بشر و حرمت انسانی خود در ایران هستند.
نیکآهنگ کوثر٬ عضو هیت مدیره CRNI و کسی که جایزه را از طرف مانا نیستانی قبول کرد٬ اظهار میکند که «سوسکها ارتباطی با جنسیت ندارند.» آداپ موافق است ولی تاکید میکند که تجویز چنین چیزی شناعت را در تمام دنیا تشویق میکند. در ماه فوریه سال ۲۰۰۶ روزنامه دولتی «همشهری»٬ با هدف به سخره گرفتن و انکار حادثهای دردناک در تاریخ بشر٬ فراخوانی برای «مسابقه بینالمللی کاریکاتور هولوکاست» منتشر کرد. چند ماه بعد٬ در ماه مه سال ۲۰۰۶ «روزنامه ایران»٬ یک نشر دولتی دیگر اقدام به انتشار کاریکاتوری کرد که ترکهای آذربایجان را به «سوسک» تشبیه میکرد ـ کلمهای که هدایتکنندگان قتل عام نژادی رواندا در مورد یکی از اتنیکهای رواندا به کار برده بودند. بعد از فراخوان فوقالذکر روزنامه همشهری٬ سرانجام در ماه آگوست سال ۲۰۰۶ جهان اوج نفرت پراکنی را در نمایشگاه انکار هولوکاست در تهران مشاهده کرد.
آداپ میخواهد دقت جامعه جهانی را به این واقعیت جلب کند که کاریکاتور مانا نیستانی نمونهای از ادبیات نفرت و نژادپرستی است که در آن جامعه وجود دارد و وسیله است برای قربانی کردن و به حاشیه راندن آذربایجانیها در ایران. این از نوع همان فعالیتهایی است که قبل از نسلکشیهای هولوکاست و رواندا صورت گرفت و به کشته شدن میلیونها نفر منجر شد. در اعتراض به این کاریکاتور٬ صدها هزار آذربایجانی به خیابانها ریخته و طی اعتراضات مسالمتآمیز کاریکاتور و دولت ایران را که منتشرکننده کاریکاتور مانا نیستانی بود٬ محکوم کردند. متاسفانه پاسخ حکومت بسیار خشونت آمیز و با کشتن و زخمی نمودن عدهای و بازداشت صدها نفر همراه بود. دولت برای فرونشاندن اعتراضات روبه رشد در واکنشی ناموفق اقدام به بازداشت نیستانی کرد.
آداپ آزادی بیان را قبول دارد ولی سوال آداپ این است که آیا CRNI از عواقب ناشی از تجلیل از چنین کارتون نژادپرستانهای باخبر است یا نه؟ آیا CRNI و سازمانهای حمایتکننده از آن مانند سوروس و یونسکو٬ میدانند از چه چیزی تجلیل کردهاند؟ توضیحات نیک آهنگ کوثر تلاشی است برای کم اهمیت نشان دادن مرض دردناکی که در جامعه ایرانی ریشه دوانده است.
با دادان نشان شجاعت به نیستانی٬ CRNI به طور واضح بر خلاف این آرمان خود عمل کرده است که میگوید: «شخصی با یک قلم و تکهای کاغذ میتواند٬ میدان بازی را برای افرادی هم که از حقوق شهروندی محروم شده و مورد ظلم قرار گرفتهاند هموار کند.» این جایزه کسانی را که از ادبیات نفرت برای منزوی کردن گروهها و جوامع بیدفاع استفاده میکنند٬ جسورتر میکند.
انجمن دفاع از زندانیان سیاسی آذربایجانی در ایران (آداپ)
فاخته زمانی
رییس اجرایی
ونکوور٬ کانادا
۲۵ جون ۲۰۱۰
همچنین مانا نیستانی در پاسخ به این نامه در صفحه فیسبوک خود پاسخی به این نوشتار داده است که در آن اشاره شده:
تفسیر کذایی (تشبیه ترک به سوسک) تفسیر پر شبههای است که من همواره با استدلال رد کردهام- ارجاعتان میدهم به بخش بحثها در فن پیج فیسبوکم- این تفسیر فاقد انسجام در پایههای استدلال و تدقیق لازم در متن و زمینه انتشار آن (نشریه کودکان) بوده. چنان که اعتراض آداپ محترم هم حاوی همان شتابزدگی احساسی است: نشان سی آر ان آی به تصویرسازی یا کارتون خاصی تعلق نمیگیرد به کارتونیست هایی تعلق میگیرد که علیرغم مشکلات- زندان، تبعید، تهدید- به کار خود ادامه میدهند. من هم ادعای شجاعت ندارم اما خوشحالم که از این فرصت استفاده کرده و اذهان عمومی را متوجه حقوق اقلیتها و اتنیکها کردهام. امیدوارم آداپ هم به مراسم قربانیکردن روزنامهنگار و کارتونیست توسط حکومت ایران ملحق نشود.
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»
مرتضا خسروی
در نوشته آداپ به عقیده من اعتنا و امعان کافی به رسالت کارتون و تصویر سازی مانا انجام نشده که هیچ به شکلی احساسی استفاده ای ابزاری شکل گرفته که نگاهی را متوجه آن اتحاد کند.به گونه ای ریتوریک تلاش بر این دارد که بی هیچ استدلالی نگاه را به ناحق به سمتی تشنج زا برده و شکافتی ایجاد کند که شمه ای از واقیعت قظیه نابرده است.مانا کارتونیستی ست که اتفاق نیفتاده از آرمان های اومانیستی و آزادی خواهانه اش عدول کند.آن حرکت اجتماع آذری خود انگیخته بودو شاید استفاده ای ابزاری برای خونابه ای چرکین که هر دم تقلای سر براوردن می داشت.مانا در مقام بی گناه عذر می خواهد و این رفتار ناعادلانه ست با او…
اهل اورمیه
دوست عزیز جناب آقای پور حسینی، می دانم که نیت خیری دارید ولی دانسته یا ندانسته دارید بحث را منحرف می کنید. مسئله مسئله مانا نیستانی نیست، هیچ وقت هم نبوده. هیچ وقت کسی شعاری بر علیه او نداده. مسئله این جایزه کذایی است. اینکه آقای نیک آهنگ کوثر به عنوان عضو هیئت مدیره آن سازمان تصمیم گرفته اند مانا نیستانی را برای جایزه مذکور پیشنهاد کنند. در ذات خود بسیار جالب است. اعتراض به این جایزه بی معنی کاملا به جاست. در مورد کاریکاتور نیستانی هم نیت او هرچه بوده برای خودشان محترم است.
اهل اورمیه
ببخشید به جای خسروی پور حسینی نوشتم
مسئله اصلی این جایزه است. لابیگری برای دریافت این جایزه اهداف آلوده ای را تعقیب می کند. جناب آقای نیک آهنگ کوثر با انتخاب مانا نیستانی برای این جایزه، نیت خود را به نمایش گذاشته است. قصد ندارم بگویم که از این نیت مطلع هستم. زیرا مسئله پیچیده ای است. اینهمه زندانی، کشته و هنرمند تحت شکنجه در یک سال اخیر نیاز به کمک اشخاصی با نفوذ در سازمانهای خارجی مثل جناب آقای کوثر دارند، ولی چرا آقای کوثر نیستانی را انتخاب کرده است؟ آیا نفرت عمیقی از آذربایجانیها دارد؟ آیا دوستی نزدیکی با نیستانی دارد و قول کمک به او داده است؟ آیا می خواهد اعتراضات موجود در آذربایجان را کم ارزش جلوه دهد؟ ویا همه اینها به اضافه مسائلی دیگر؟ نمی دانم. فقط این را می دانم، که این جایزه شجاعت، اهانت دیگری به آذربایجان است. این لابیگری برای این جایزه بسیار چندش آور است