سپهر عاطفی / دفتر ترکیه / رادیو کوچه
Sepehr@koochehmail.com
موسیقی در جمهوری اسلامی ایران از جایگاه نازلی برخوردار است، وقتی این موسیقی به موسیقی اعتراضی تبدیل شود، بیشک باید منتظر برخورد حاکمیت جمهوری اسلامی با آن بود. گروه «سوفار» حدود یک سال پیش و به دلیل وجود آنچه که اعضا آن را «نشاط انتخاباتی» نامیدهاند به وجود آمد و برای اعلام این وجود، ترانهای با نام «فصل اول» را اجرا کرد که پیش از این و به دلیل سرکوبهای بعد از انتخابات منتشر نشده است. این ترک از آلبوم «داستان سبز» منتشر میشود که حالتی داستانگونه دارد ولی تاکنون به دلایلی که ذکر شد ناتمام مانده است. گفتوگویی با دو نفر از خوانندگان این گروه رپ راک به نامهای «سروش» و «امیرحسین» انجام دادهام و از آنها دربارهی سختیهای این نوع کار در ایران پرسیدهام، سروش میگوید:
«این کار در واقع قبل از انتخابات کلید خورد و در آن شور و نشاط انتخاباتی که بود ما از قول چند ترک نیمهکاره داشتیم و بعد به یک جمعبندی رسیدیم که نحوهی انتشار آلبومان را مثل یک کتاب کنیم، همانطور که میبینیم این آلبوم داستان سبز نام دارد، انگار عنوان یک کتاب است و ترک اول اسمش فصل اول است. ما شعری داشتیم که آخرش به اینجا میرسید که در این شور و نشاطی که هست، بیاییم و برای بهتر شدن فضا در انتخابات شرکت کنیم. تا اینکه اتفاقی که افتاد این بود که متاسفانه آهنگساز گروه در اثر یک حادثه فوت کردند و کار استپ شد و بعد زمان گذشت، وارد انتخابات شدیم و آن اتفاقات افتاد.
این بود که ما به این نتیجه رسیدیم که الان در این فضا دیگر آن شور و نشاط نیست و آن قسمت از شعر در ورس آخر که به آن شور و نشاط اشاره میکند باید تغییر کند. ورس آخر شعر را عوض کردیم و آن را تا آن روزی که صندوقها باز میشود رساندیم. در شعر میگوید: رای سبزمون شد تباه، توی بهتمون خوندن سیاه و قطعا فصل دوم در ادامهی این خواهد بود.»
فایل صوتی را از اینجا بشنوید
امیر تو چه نقشی در گروه سوفار داری؟
«اولن بگویم که ایدهی داستان سرایی در کار ایدهی سروش بود و زمانی که من برای تشکیل گروه به سروش پیوستم، گروه رپ راک خوبی در ایران نبود و میشود گفت جزو پیشروها بودیم. ما اول میخواستیم روی یک کار از حبیب به نام «بارون» کار کنیم که دیدم این استعداد را دارد که بتواند به موزیک رپ راک خوبی تبدیل شود ولی نیمه کاره ماند. من میتوانم بگویم در جاهایی روی موزیک گروه تاثیر دارم و خوانندهی راک گروه نیز هستم.»
سروش میتوانی از محدودیتهایی که کار زیر زمینی موسیقی، آن هم به این شکل سیاسی و اعتراضی در ایران دارد برایمان بگویی؟
ببین کسی که آهنگ کار ما را ساخت، اصلن جزو آهنگسازان ایران نبود، مهمانی بود که از خارج از ایران برای کارهای اداری آمده بود، به کار اکسس داشت و راک میدانست، این بود که ما رفتیم سراغ آن و خواستیم برایمان کار کند. ایشان به واسطهی اینکه محدودیتها در ذهنش نبود خیلی راحت پذیرفت و کار کرد. اما بعد از آن که ما میخواستیم کار را ضبط کنیم باورت نمیشود از صبح تا شب این تلفن در دست من بود و در آن فضایی که باید سریع این را ضبط میکردیم و به بیرون میفرستادیم، من به نزدیکترین دوستانم که استودیو و حتا هوم استودیو داشتند زنگ زدم و میگفتم میخواهیم کاری ضبط کنیم. میگفتند محتوای آن چیست؟ وقتی میگفتم سیاسی است، اکثرن یا میگفتند بهت زنگ میزنیم و زنگ نمیزدند یا اینکه میگفتند نمیشود و نمیتوانیم.
واقعن تصور من این است که اگر بخواهی کاری سیاسی ضبط کنی اول باید به فکر این باشی که خودت یک استودیو داشته باشی که بتوانی این را امن ضبط کنی.»
امیر قبل از اینکه کار را بخوانی چه آیندهای برای آن متصور بودی؟ زیرا به هر حال ممکن بود پس از خواندن این کار با سرکوبهایی مواجه شوی.
«وقتی ما این آهنگ را کار کردیم و داشتیم مردم را تشویق میکردیم که بیایند رای بدهند و رایشان هرچه باشد ولی رییس جمهوری قبلی نباشد و به دلیل کلیت آهنگ که ما داریم از کلیت اصولگراها به مردم میگوییم، به این خاطر من مطمئن بودم که اگر اتفاقی بیافتد، اتفاق چندان خوبی نیست. ما پی همه چیز را به تنمان مالیده بودیم ولی منتظر یک فرصت بودیم که بتوانیم این را طوری پخش کنیم که واقعن شنیده شود.»
سروش گفتی که با شما برخورد شد و تو پس از خواندن این آهنگ بازداشت هم شدی، میشود در این مورد بیشتر توضیح دهی؟
من این را خیلی کوتاه میگویم، زیرا برخوردی که با من شد فقط به خاطر این آهنگ نبود. ما فعالیتهایی پس از انتخابات داشتیم که آن فعالیتها در واقع منجر به دستگیری من شد، وقتی که من دستگیر شدم این آهنگ نیز ضمیمهی پروندهی من شد و یکی از اتهاماتم شد. امیر خوشبختانه با هوشیاری توانست فرار کند و در حدود هشت ماه در ایران زندگی مخفی داشت. اما من دستگیر شدم و در حدود ۳۵ روز با چشمبند و دستبند و پابند در یک بازداشتگاه بینام و نشان در انفرادی بودم، جایی که هنوز نمیدانم کجا بود هر روز مورد بازجویی و شکنجه قرار گرفتم. راجع به این آهنگ خیلی از من سوال و جواب شد و بابت آن خیلی کتک خوردم.
اما خوشبختانه این که میگویند در ایران شما مردن را هم میتوانید با پول عوض کنید، دوستانی که بیرون بودند توانستند پول خرج کنند و من را بیرون بیاورند. من را در صندوق عقب مثل مافیا آوردند تحویل شخص دیگری دادند و من نیز مدتی زندگی مخفی داشتم و ماندیم تا شاید اوضاع بهتر شود. در آن هیجاناتی که در ایران بود هر کس فکر میکرد امروز است که دیگر رژیم عوض شود. اما متاسفانه این نشد و دیدیم که داریم وقت را میکشیم و بهتر است بیرون بیاییم تا حداقل یک تریبون برای ادامهاش پیدا کنیم.»
موزیک داستان سبز
فایل صوتی را از اینجا بشنوید
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»