محبوبه / رادیو کوچه
mahboobeh@koochehmail.com
دوم جولای برابر با سالروز مرگ «ارنست همینگوی» از نویسندگان برجسته آمریکایی و برنده جایزه «نوبل ادبیات» است. او که در ۲۱ جولای سال ۱۸۹۸ میلادی زاده شده بود در سال ۱۹۶۱ با تفنگ شکاریش به زندگی خود پایان داد، از مهمترین رمانهای او کتاب «پیرمرد و دریا» و «وداع با اسلحه» است.
فایل صوتی را از اینجا بشنوید
«ارنست میلر همینگوی» در ۲۱ جولای سال ۱۸۹۸ میلادی در «ایالت ایلینویز» آمریکا متولد شد. پدرش یک پزشک و مادرش معلم پیانو و آواز بود. ارنست تابستانها را به همراه خانوادهاش در شمال میشیگان به سر میبرد و در همان جا بود که او متوجه علاقه شدید خود به ماهیگیری و ادبیات شد.
او پس از اتمام دوره دبیرستان، برای مدتی به عنوان گزارشگر گاهنامه «استار» مشغول به کار شد. در جنگ جهانی اول او داوطلب خدمت در ارتش شد اما ضعف بینایی او را از این کار بازداشت در عوض به عنوان راننده آمبولانس «صلیب سرخ» در نزدیکی جبهه ایتالیا به خدمت گرفته شد. اما او در آنجا مجروح و برای ماهها در بیمارستان بستری شد.
در بازگشتش به ایالت متحده مردم شهر و محلهاش از او مثل یک قهرمان استقبال کردند. ارنست کار خبرنگاری را از سر گرفت و در سال ۱۹۲۱ با دختری به نام «هدلی ریچاردسن» آشنا و عاشق او شد.
آنها با هم ازدواج کردند برای شروع زندگی، پاریس را انتخاب کردند و در آنجا ارنست برای «تورنتو استار» مشغول به کار شد. آنها برای گذران زندگی از سهم ارث پدری هدلی استفاده میکردند و ارنست به کار داستاننویسی میپرداخت طی همین دوران یعنی بین سالهای ۱۹۲۱ تا ۱۹۲۶ بود که او در مقام یک نویسنده به شهرت رسید.
ارنست و هدلی در اکتبر ۱۹۲۳ صاحب یک فرزند پسر شدند و نام او را «جان» گذاشتند. این خانواده جوان به مکانهای زیادی از اروپا به ویژه اروپای مرکزی سفر میکردند و در زمستانها به اسکی میپرداختند.در تابستانها به اسپانیا سفر میکردند و در سال ۱۹۲۶ اولین رمان او بر پایه تجربههای بدست آمدهاش از اسپانیا با «نام خورشید هم طلوع میکند» به چاپ رسید.
انتشار رمان «خورشید همچنان طلوع میکند» که مرگ عشق را به تصویر می کشد، بسیاری را به خواندن رمان علاقهمند کرد و همینگوی را در سن 27 سالگی به شهرت رساند. در همان سالها بود که نوشتن به سبک همینگوی رسم روز شد و نویسندگان و حتی دانشآموزان دبیرستانهای آمریکا به شیوه همینگوی شروع به نوشتن کردند.
«دنیا محل زیبایی است، و ارزش آن را دارد که بهخاطرش جنگید.»
مجموعه داستان «مردان بدون زنان»، برخی از بهترین داستانهای کوتاه همینگوی را دربر دارد. سال بعد، «وداع با اسلحه» انتشار یافت. این رمان که بر اساس تجربههای او در جبهه ایتالیا، به سال 1918 فراهم آمده، داستان رمانتیک و زیبایی درباره عشق و جنگ است. وداع با اسلحه مشهورترین رمان جنگ جهانی اول است و او دیگر هیچگاه نتوانست رمانی در حد آن بیافریند.
سبک ویژه او در نوشتن او را نویسندهای بیهمتا و بسیار تاثیرگذار کرده بود. در سال ۱۹۲۵ نخستین رشته داستانهای کوتاهش، به نام «در زمانه ما» منتشر شد که به خوبی گویای سبک خاص او بود. خاطراتش از آن دوران که پس از مرگ او در سال ۱۹۶۴ با عنوان «عید متغیر» انتشار یافت، برداشتی شخصی و بینظیر از نویسندگان، هنرمندان، فرهنگ و شیوه زندگی در پاریس دهه ۱۹۲۰ است.
در سال ۱۹۲۶ ارنست با «پائولین فیفر» ثروتمند دیدار کرد و این آشنایی ازدواج اول او را به جدایی کشاند او و پائولین در سال ۱۹۲۷ با یکدیگر ازدواج کردند و صاحب دو پسر شدند او در همان دوران زندگیاش خانهای در «فلوریدا» خرید.
و اما در اواخر دهه ۱۹۳۰ همینگوی عاشق زنی روزنامهنگار و نویسنده به نام «مارتا» شد و در سال ۱۹۴۰ با او ازدواج کرد. در سال ۱۹۴۴ با زنی دیگر به نام «مری» ملاقات کرد و این بار دلباخته او شد، از مارتا در سال ۱۹۴۵ جدا شد و در ۱۹۴۶۱ با مری ازدواج کرد.
همینگوی بیشتر وقتش را تا انقلاب «فیدل کاسترو» در ۱۹۵۹ در کوبا گذراند. او از کاسترو حمایت کرد اما زمانی که زندگی خیلی سخت شد، به آمریکا نقل مکان کرد. هنگام سفر به امریکا در ۱۹۵۴، تصادف کرد و به بیمارستان برده شد. در همان سال شروع به نوشتن «درست در نگاه اول» کرد که آخرین کتاب کاملش بود.
در ۱۹۶۰ همنیگوی در کلینیک مایو برای درمان افسردگی بستری شد و در ۱۹۶۱ مرخص شد. در طول این دوران به مدت دو ماه تحت درمان با شوک الکتریکی قرار گرفت و اما در دوم جولای 1961 همینگوی با «شات گان» مورد علاقهاش در خانهاش خودکشی کرد.
چندین رمان همینگوی پس از مرگش منتشر شدند.
شاید بزرگترین تاثیر همینگوی در ادبیات، داستانهای کوتاه بینظیر او بود که عرصهی جدیدی را در ادبیات جهان به وجود آورد. اما در این میان دو رمان او یعنی «وداع با اسلحه» و «پیرمرد و دریا» شاهکارهایی فراموش نشدنیاند که در تاریخ ادبیات دیگر تکرار نمیشوند.
منبعها:
بیوگرافی ارنست همینگوی
مشاهیر جهان
ویکیپدیا
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»
shahram
kheili ziba bud. Omidvaram movafagh bashin