سورنا / رادیو کوچه
قتلهای زنجیرهای ایران
بهقتل شخصیتهای سیاسی و اجتماعی مخالف نظام جمهوری اسلامی در دهه هفتاد خورشیدی در داخل و خارج از ایران گفته میشود که بهگفته برخی منابع با صدور فتوا توسط روحانیون بلندپایه از جمله «قربانعلی درینجفآبادی» وزیر وقت اطلاعات توسط پرسنل وزارت اطلاعات و بهدستور «سعید امامی» معاون امنیتی این وزارتخانه در زمان تصدی «علی فلاحیان» (وزیر اطلاعات دوران ریاستجمهوری هاشمیرفسنجانی) و درینجفآبادی (اولین وزیر اطلاعات در دولت محمد خاتمی)، مصطفا موسوی (کاظمی) معاون وقت وزارت اطلاعات و «مهرداد عالیخانی» صورت گرفت. وزارت اطلاعات طی اطلاعیه بیسابقهای عوامل قتلها را خودسر نامید. محمد خاتمی رییسجمهور وقت تیمی خارج از وزارت اطلاعات و بدون حضور وزیر وقت را مسوول رسیدگی بهپرونده کرد. این تیم پس از یکماه تحقیق، دستداشتن مقامات بلندپایه وزارت اطلاعات در قتلها را اعلام و عوامل را دستگیر کرد. درینجفآبادی وزیر وقت اطلاعات بلافاصله توسط خاتمی برکنار و یونسی جایگزین وی شد. جلسات دادگاه پس از توقیف مطبوعات در بهار 79، دستگیر و زندانیکردن روزنامهنگاران پیگیر موضوع (اکبر گنجی و عمادالدینباقی) بدون حضور هیاتمنصفه و در حالیکه خانواده مقتولان در اعتراض به نحوه رسیدگی در جلسات دادگاه حضور نیافتند، با محکومکردن عوامل وزارت اطلاعات بهچند سال زندان بسته شد.
محمدجعفر پوینده(پژوهشگر و نویسنده)، محمد مختاری (نویسنده) پروانه اسکندری و داریوش فروهر (رهبر حزب ملت ایران) از قربانیان قتلهای زنجیرهای بودند. سعید امامی پنجم بهمنماه سال 77 بازداشت شد ولی نام او و سایر متهمان بازداشتشده بهرسانهها راه نیافت تا آنکه آخرین روزهای خرداد 78 اخباری از برخی از بازداشتشدگانی که سمتهایی در حد مدیرکل را در وزارت اطلاعات بر عهده داشتند در برخی از روزنامهها انتشار یافت. رییس وقت سازمان قضایی نیروهای مسلح سعید امامی را یکی از چهار عامل اصلی قتلهای زنجیرهای معرفی کرد و گفت: «عاملان اصلی با توجه به تحقیقات انجام گرفته مصطفا کاظمی، مهرداد عالیخانی، خسرو براتی و سعید امامی هستند.» نیازی کمترین مجازات سعید امامی را اعدام اعلام کرد و گفت: «با توجه بهمدارک موجود و اعتراف های صریح سعید امامی، وی هیچگونه راه فراری نداشت و اگر با این اتهامات بهدادگاه میرفت حکم او اعدام بود».
خودکشی
چند ماه بعد، در تاریخ 31 خرداد 1378، دادستان مجتمع قضایی نیروهای مسلح طی اطلاعیهای مدعی شد که سعید امامی که بالاترین عضو و مسوول اصلی قتلهای خودسرانه معرفی شده بود، در زندان اوین، هنگام استحمام، با خوردن داروی نظافت، خودکشی کرده است. اما از آنجاییکه خوردن داروی نظافت، معمولن بهمرگ شخص مسموم منجر نمیشود و هیچ مطلبی از اعترافات و بازجوییهای امامی در دسترس عموم قرار داده نشد، این خودکشی مشکوک بهنظر میرسید. روزنامه همشهری نوشت که روز پنجشنبه 27 خرداد، پزشکان بیمارستان لقمان حال امامی را خوب توصیف کرده و برای او اجازه مرخصی صادر کرده بودند. اما در حالیکه برای اطمینان، خواسته بودند که او دو ساعت دیگر هم در بیمارستان بماند، بر اثر ایست قلبی و در فاصله همان دو ساعت، سعید امامی از دنیا رفته بود. بسیاری احتمال دادند که او برای جلوگیری از افشای بسیاری از مسایل مربوط بهقتلها و وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی میشد در زندان کشته شده است.
مطبوعات ایران، امامی را نهتنها در قتل فروهرها، مختاری، پوینده و شریف مسوول دانستند، بلکه از او بهعنوان یکی از عوامل قتلهای دهه هشتاد و نود میلادی شامل ترور سعیدی سیرجانی، واقعه ترور میکونوس، عملیات ناموفق بهدرهافکندن اتوبوس حامل 21 تن از نویسندگان و روشنفکران و مرگ غیر منتظره احمد خمینی فرزند روحاله خمینی نام بردند.
هجدهم تیر 1378 حادثهی کوی دانشگاه :
وقایع هجده تیر یا وقایع کوی دانشگاه تهران بهمجموعه ناآرامیها و درگیریها بین روزهای هجدهم تا بیست وسوم تیرماه 1378 میان دانشجویان، نیروهای انتظامی و افراد موسوم بهلباسشخصیها، اطلاق میشود که طی آن دو نفر «عزتاله ابراهیمنژاد، فرشته علیزاده» کشته شدند (شورای متحصنین در بیانیه 26 تیر مرگ تامی حامیفر را نیز تایید کرد و سعید زینالی نیز از هنگام دستگیری توسط ماموران ناپدید شده است)، چشم یک دانشجوی پزشکی بر اثر اصابت گلوله تخلیه، دست و پای عدهای شکسته و تعداد زیادی دانشجو ضربوشتم شدند. از این حادثه بهعنوان بزرگترین چالش جنبش دانشجویی در ایران بعد از انقلاب 1357 نیز یاد میشود. انصار حزباله در پی تظاهرات دانشجویان در اعتراض بهتوقیف روزنامه سلام بهداخل کوی دانشگاه و خوابگاههای دانشجویی حمله بردند و ضمن تخریب اموال دانشجویان آنان را مورد ضربوشتم قرار دادند و صدها نفر را بازداشت کردند. حمله و ضربوشتم دانشجویان تا صبح ادامه داشت. در این حمله حتا خوابگاه دانشجویان خارجی نیز در امان نماند.
آقای صفوی (فرمانده سپاه) زنگ زد به آقای ابطحی و گفت که خط قرمز ما خیابان جمهوری است، هر کسی از این خیابان پایینتر بیاید، میزنیم.
این حمله بهاعتراضات گسترده و چند روزه دانشجویان و مردم در تهران و شهرستانها انجامید. در دانشگاه تبریز نیز روز شنبه 19 تیر درگیریهای گستردهای روی داده که به کشتهشدن چندین نفر (مانند عزتاله ابراهیمنژاد ، فرشته علیزاده ، تامی حامیفر) انجامید. نیروهای انتظامی و امنیتی دستکم ۳۰۰ دانشجو را دستگیر و تحت بازجویی و شکنجه قرار دادند (مانند احمد باطبی، اکبر محمدی، میثم لطفی)
نقش سپاه
طبق نوار صوتی که بهدست آمده است در جریان حمله بهکوی دانشگاه و دیگر مسایل دانشجویی کسانی مانند سردار ذوالقدر سردار سپاه پاسداران بههمراه سردار ذوالقدر و نقدی و دیگران طرح سرکوب دانشجویان و حتا عزل محمد خاتمی رییسجمهور وقت را داشتند.
تظاهرات مردم بهسوی بیت رهبری
دانشجویان نیروی انتظامی را عامل یورش بهکوی دانشگاه دانسته و خواستار عزل فرمانده آن بودند. همچنین توقیف روزنامه سلام نیز توسط دادگاه ویژه روحانیت که زیر نظر رهبر قرار دارد انجام شده بود. اما آیتاله خامنهای درحالیکه این رویداد را محکوم کرده بود حاضر بهبرکناری سردار لطفیان و همچنین نظری فرمانده پلیس تهران نشد. همین امر باعث شد تا در روزهای بعد تظاهرات بهسمت دفتر علی خامنهای و مجموعهای که وی در مرکز تهران در آن مستقر است (موسوم بهمجموعه مطهری) شود. سعید حجاریان در اینباره میگوید:
«وقتی دانشجوها از کوی دانشگاه بیرون آمدند، بین میدان ولیعصر بودند تا حرکت کنند بهسوی خیابان آذربایجان، من در آن هنگام دفتر آقای خاتمی بودم. آن زمان من عضو شورای شهر تهران بودم. اعضای شورای شهر را برده بودم بهکوی دانشگاه تا خرابیها را ببینند و برای بازسازی و اختصاص بودجه اقدام کنیم. من بهخاطر اینکار رفته بودم دفتر خاتمی که آقای صفوی (فرمانده سپاه) زنگ زد به آقای ابطحی و گفت که خط قرمز ما خیابان جمهوری است، هر کسی از این خیابان پایینتر بیاید، میزنیم. متوجه شدیم که بچههای دانشجو دارند رو بهپایین حرکت میکنند، بهمن گفتند که بروم با آنها صحبت کنم، رفتم با دانشجوها صحبت کردم، یکطرف بچههای رحیم بودند، یکطرف هم بچههای دانشجو، با قسم و آیه و من بمیرم تو بمیری، سر راهپیمایی را کج کردم بهسمت کوی دانشگاه و گفتم برید من هم میآیم به کوی …»
نامه تهدیدآمیز فرماندهان سپاه بهخاتمی:
خاتمی گرچه دفاع چندانی از دانشجویان نکرد، اما در سخنرانی خود این رویداد را نتیجه پیگیری قتلهای زنجیرهای دانست. پس از تظاهرات دانشجویان بهسمت دفتر خامنهای و همچنین گسترش اعتراضات بهسایر شهرستانها و سایر نقاط تهران از جمله میدان سپه و باراز تهران، در شرایطیکه تهران از جمعه 18 تیر شاهد بیسابقهترین درگیری بین مردم و سپاه، بسیج و هوادارن نظام بود، 24 تن از فرماندهان بلندپایه سپاه در نامهای به محمد خاتمی وی را تهدید کردند که اگر در سرکوب اعتراضات قویتر عمل نکند خود دست بهکار میشوند. بعید است که این نامه بدون اطلاع و تایید علی خامنهای منتشر شده باشد. در بخشهایی از آن خطاب بهخاتمی آمده است:
… اما آیا حرمتشکنی و توهین بهمبانی این نظام، تاسف و پیگیری ندارد؟ آیا حریم ولایت فقیه کمتر از کوی دانشگاه است؟ آیا حریم امام، آن انسان کمنظیر، کمتر از جسارت بهیک دانشجو است؟ آیا چند روز امنیت کشور را دچار اخلالکردن و بههر مومن و متدین حملهکردن و آتشزدن فاجعه نیست؟ آیا زیر سوالبردن جمهوری اسلامی، این یادگار دهها هزار شهید و شعار علیه آن دادن فاجعه نیست؟ جناب آقای خاتمی، چند شب پیش وقتی گفته شد عدهای با شعار علیه رهبر معظم انقلاب بهسمت مجموعه شهید مطهری در حرکتند، بچههای کوچک ما در چشم ما نگریستند، انگار از ما سوال میکردند غیرت شما کجا رفته است..
یکی از امضا کنندگان این نامه «محمدباقر قالیباف» (فرمانده وقت نیروی هوایی سپاه بود) که چندی بعد از سوی خامنهای جانشین سردار لطفیان در نیروی انتظامی شد. سایر امضاکنندگان نامه : «غلامعلی رشید، عزیز جعفری، قاسم سلیمانی، جعفر اسدی، احمد کاظمی، محمد کوثری، اسداله ناصح، محمد باقری، غلامرضا محرابی، عبدالحمید رئوفینژاد، نورعلی شوشتری، علی احمدیان، احمد غلامپور، یعقوب زهدی، نبیاله رودکی، علی فدوی، غلامرضا جلالی، امین شریعتی، حسین همدانی، اسماعیل قاآنی، علی فضلی، علی زاهدی و مرتضی قربانی»
محاکمه عاملان
2 سال پس از این رویداد قوه قضاییه همه نیروهای پلیس و شبه نظامیان وابسته را تبرئه کرده و فقط یک سرباز ساده بهنام اروجعلی ببرزاده ب]خاطر دزدیدن یک دستگاه ریشتراش محکوم شد. 159 نماینده مجلس ششم این اقدام دستگاه قضایی را محکوم کردند. این درحالیاست که صدها دانشجو در دادگاهها محاکمه و یک نفر از آنان در زندان درگذشت.
گرچه در مجموع، قتلها در طول چندین سال اتفاق افتاده و تعداد قربانیان بهبیش از هشتاد نویسنده، مترجم، شاعر، فعالسیاسی و شهروندان عادی میرسد، در سال 1998 میلادی و هنگام بهقتل رسیدن سه نویسنده مخالف نظام، یک فعال مطرحسیاسی و همسرش در عرض 2 ماه بهعنوان یک بحران جدی مطرح شدند.
ادامه دارد …
بیشتر بخوانیم:
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»
۲ Comments