امیر و کاملیا / رادیو کوچه
در ناحیه جنوبی ایران و در شمال خلیج فارس ایالتی واقع شده است. در 6 کیلومتری تختجمشید که از روزگار باستان پارس (فارس) نام داشته و در حاشیه شرقی مرودشت کوهی است که کوه «مهر» یا «کهمهر» نام دارد که این کوه بعد از حمله عرب، مهر نامیده شده و در نهایت (کوه مهر) بر آن ماندگار شده است که این نام کهن دلالت بر تقدس و روحانیت آن نزد ایرانیان باستان است.
فایل صوتی را از اینجا بشنوید
«نقش رستم» از آثار مهم تاریخی دورههای عیلامی، هخامنشی و ساسانی است که بهعلت در دسترس نبودن، آسیب کمتری دیده است. تنوع آثار در این منطقه چشمگیر است. نقش رستم مجموعهای از آثاری است که در دل کوه کنده شده است. در پایین کوه نقشهای برجسته دوره ساسانی شامل هفت نقش حجاری شده از مجالس مختلف ساسانیان و بر بالای کوه آرامگاه شاهان هخامنشی را میتوان یافت. چهار آرامگاه موجود در نقش رستم به داریوش اول، خشایاراول، داریوش دوم و اردشیر اول تعلق دارد.
در آرامگاه داریوش اول سنگ نوشتههای بزرگی به خط پارسی باستان به چشم میخورد که حاوی نیایش یزدان و مضامین مذهبی است. داریوش اول نام کشورها و سرزمینهای تابع خود و اندرزهای معنوی فراوانی را در این نوشتهها برشمرده است. نقشهای برجسته کوه که از دوران ساسانی بهجا مانده شامل تصاویر پسر شاپور اول، جنگ بهرام دوم با دشمن و پیروزی او بر دشمن و مجلس اردشیر بابکان است.
یکی از نقوش، پیروزی هرمز دوم پادشاه ساسانی را نشان میدهد که دشمن خود را با اسب روی زمین غلطانده است. بالای این نقش آثار دیگری بهجا مانده است که از شواهد تاریخی میتوان احتمال داد که نقش برجسته مربوط به شاپور دوم معروف به شاپور ذوالاکتاف است. مجللترین و بزرگترین حجاری عهد ساسانی در نقش رستم صحنه پیروزی شاپور اول بر والرین امپراتور روم است (که در تاریخ 242 تا 271 میلادی رخ داده است). در این صحنه والرین در مقابل شاپور اول که با حشمت بر اسب نشسته زانو زده است.
بنای نقش رستم
از آثار دیگر باقی مانده در نقش رستم که از آسیب دوران مصون مانده میتوان از بنایی موسوم به کعبه زرتشت نام برد که بنایی از عهد هخامنشی است. در عصر شاپور ساسانی نبشتههایی به خط پهلوی اشکانی و ساسانی و یونانی بر دیوار کعبه زرتشت حکاکی شده است. کعبه زرتشت که بهدلیل مکعبی شکل بودن بنا بهاین نام شهرت یافته، دقت و تراش منظم تخت سنگهای بزرگ سفید و تناسب شگرف این بنای مهم از مهارت استادان عهد هخامنشی حکایت میکند .
برج مکعب مستطیل شکلی است با قاعده مربع که نزدیک 5/12 متر بلندی و 5/3 متر طول هر ضلع آن است. در ساختمان این برج بهجز از سنگ آهک سفید رنگ و خاکستری رنگ از هیچ مصالح دیگری استفاده نشده است. سنگها به طرزی بسیار صیقلی و دقیق چنان بر روی هم قرار گرفتهاند که احتیاج به ملات نیز نداشتهاند. سقف این بنا نیز تنها از سنگ ساخته شده است. سقفی متشکل از چهار قطعه سنگ که طرز تراش آنها شکل هرم کوتاهی را بهآنان بخشیده است که هنوز هم کاملن سالم است.
آیا هیچ یک از ساختمان سازان و مهندسان امروزی میتوانند نه فقط با سنگ، بلکه با پیشرفتهترین مصالح و مواد و امکانات امروزی، ساختمانی بسازند که 2500 سال سلامت آن را ضمانت کنند؟ در روزگاری که ساختمانهای 25 ساله کلنگی به حساب میآیند؟
در دوره اسلامی این حجاریها را به جمشید و به پادشاهی کیانی نسبت دادهاند و چون جنگها و پیروزیها وپهلوانیهای بزرگ ملی ایرانی را به رستم زال، که زبانزد همه بوده است نسبت میدادند و این سنگتراشیها نیز چیرگی پهلوانان ایران بر دشمنانشان را نشان میدهد اندک اندک نقشهای مورد بحث را به رستم پهلوان بازخواندهاند و این محل را نقش رستم گفتهاند.
بنای نقش رستم از چهار جهت اصلی به اندازه 18 درجه انحراف دارد که اگر 3 درجه میل مغناطیسی منطقه را از آن کم کنیم، انحراف آن از چهار جهت اصلی به 15 درجه میرسد. در سوی شمال (و در واقع شمال غربی) این بنای پلکانی متشکل از 30 پله 25 سانتیمتری قرار دارد. بر هر یک از سه ضلع شرقی، غربی و جنوبی بنا 6 شاخص خورشیدی یا آفتاب سنج به شکل پنجرهنما دیده میشود که از سنگهای خاکستری رنگ ساخته شده است. در سه سوی شرق، غرب و جنوب بنا دیواری وجود داشته است که امروزه بقایای آن در زیر خاک مدفون است. بر پایین دیوار سنگ شیشهای از دوره ساسانی دیده میشود که ارتباطی به بنای نقش رستم ندارد. بنای نقش رستم به لحاظ شکل ظاهری آن تا کنون به «کعبه زرتشت» مشهور بوده است. این بنا همچنین با نامهای: «کرنای خانه»، «نقاره خانه» و «بن خانه» نیز نامیده شده است.
کاربرد بنای نقش رستم
درباره کاربرد این بنا تا کنون نظریههای بسیار متفاوتی عرضه شده بود. گروهی این بنا را آتشکده یا نیایشگاه میدانستند و گروهی دیگر آن را دخمه یکی از پادشاهان هخامنشی فرض میکردند، بعضی آن را دژنبشت و محل نگهداری کتابها و اسناد بهشمار میآورند و بعضی دیگر آن را مرده شویخانه یا خانه مومیایی اجساد میپنداشتند و یا آتشکدهای بوده است که در تاریکی شب انوار آتش را به کوه و به آرامگاه شاهان هخامنشی میتابانده است. اما برای اثبات هر یک از این نظریهها هیچگاه دلیل قابل قبولی عرضه نشد.
به موجب تحقیقات جدید این بنا و نیز بنای مشابه آن در پاسارگاد، یک رصدخانه خورشیدی برای سنجش گردش خورشیدی و به تبع آن نگهداشتن حساب سال و سال شماری و استخراج تقویم و تشخیص روزهای اول هر ماه خورشیدی و انقلابهای تابستانی و زمستانی و اعتدال بهاری و پاییزی و بعضی دیگر رویدادهای مربوط به سالنامه نگاری بوده است. پس این بنا رصدخانه خورشیدی یا به تعبیر دیگر «زمان سنج» یا «شاخص خورشیدی» است.
دلایل رصدخانه بودن بنای نقش رستم
هر یک از اضلاع بنای نقش رستم با چهار جهت اصلی 15 درجه غربی انحراف دارد. اگر این بنا با زاویهای غیر از این ساخته میشد، هیچیک از محاسبههای خورشیدی یاد شده در اینجا قابل انجام نمیبود. تغییرات زاویه بین گوشههای آفتابسنجهایی که در سه سوی بنا کار گذاشته شده است با تغییرات زاویه طلوع خورشید در ماههای گوناگون سال برابر است. در آفتابسنجهای ردیف دوم ساز و کاری اندیشیده شده است که به موجب آن میتوان نزدیک شدن سال نو را هفته به هفته تشخیص داد. ضلعهای عمقی آفتابسنجها بر اضلاع دیگر آن کاملن عمود نیستند. بلکه به میزان کمی انحراف دارند تا سایه گوشههای درونی منطبق شود، اگر این انحراف اندک وجود نمیداشت چنین سایههایی تشکیل نمیشد.
ساختمان در فاصله و تناسبی از کوه واقع شده است که طلوع خورشید در زمان انقلاب تابستانی بلافاصله در کنار لبه شرقی کوه و غروب خورشید در زمان اعتدال بهاری و پاییزی در لبه غربی کوه دیده میشود. هر چهار گوشه بنا به شکلی ساخته شده است که سایه آن بر روی زمین به شکل فلش و عقربه اندازه گیری در میآید. لبه بام بنا کلا صاف و بدون هر گونه برآمدگی یا فرو رفتگی است، تا در ایجاد سایههای تشکیل شده بر پلهها خللی پیش نیاید.
پلههایی که در سوی شمال بنا وجود دارد، تنها وسیلهای برای بالا رفتن یا پایین آمدن نیست. چرا که عرض 25 سانتیمتری پلهها برای این کار مناسب نیست. این پلهها در واقع در حکم درجههای یک صفحه مدرج است و از آنجا که وظیفه آنان محاسبه زمان از راه ارتفاع خورشید بوده است. زاویه شیب آن نسبت به سطح زمین دقیقن برابر با زاویه بین بالاترین و پایینترین حد ارتفاع خورشید در ظهر خورشید یعنی 47 درجه است: 47 = 5/36 – 5/83 و یا به عبارت دیگر برابر با زاویه فاصله انقلاب تابستانی از انقلاب زمستانی: 47 = 5/23 + 5/23
پلهها همچنین وضعیتی دارند که سایه لبه عمودی بنا در هنگام طلوع خورشید در هر یک از ماههای سال به ترتیبی خاص بر روی آنها میافتد. در پلهها ترتیبی وجود دارد که میتوان نزدیک شدن آغاز سال هخامنشی را روزبهروز تشخیص داد و معین کرد. نتیجه این تحقیقات پرده از راز بسیاری از بناهای باستانی ایران برخواهد داشت و نیز موجب حل بسیاری از مجهولات تاریخ علم در ایران و جهان باستان خواهد بود.
منابع:
رضایی، دکتر عبدالعظیم، تاریخ ده هزار ساله ایران، جلداول، چاپ ۱۶. تهران: اقبال، ۱۳۸۴
زرین کوب، عبدالحسین. تاریخ مردم ایران. تهران: انتشارات امیر کبیر، ۱۳۶۴
پیرنیا، حسن (مشیرالدوله)، ایران باستان. تهران: انتشارات دنیای کتاب، ۱۳۶۲
فره وشی، بهرام. ایرانویچ. تهران: انتشارات دانشگاه تهران، سال ۱۳۶۸
توانگر زمین، محمد کاظم، ترجمه کتیبههای هخامنشی. ناشر: فاتحان راه دانش مرو دشت.۱۳۸۵
تخت جمشید بنای میهنی ایرانیان و انجمن همپرسگی ملی( رضا مرادی غیاث آبادی(
اقلیم پارس( سید محمدتقی مصطفوی(
معماری و شهر سازی ایران به روایت شاهنامه فردوسی( حسین سلطان زاده)
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»