Saturday, 18 July 2015
20 March 2023
در هر بحران فرصتی هم وجود دارد،

«حمله به کشتی‌های کمک‌رسان غزه»

2010 July 09

محمود بوتراب / واحد ترجمه / رادیو کوچه

«در هر بحران فرصتی هم وجود دارد.» این جمله ورد زبان کاخ سفید در دوران اوباماست. اما دقیقن معلوم نیست که در سوراخ‌ و سمبه‌های حمله‌ی اسراییل به کشتی‌های کمک‌رسانی به غزه چه فرصت‌هایی پنهان شده است. اوباما باید چند مشکل [‌کوچک‌] را حل کند: تنش به وجود آمده در روابط میان دو متحد ایالات متحد [‌یعنی ترکیه و اسراییل] را حل و فصل کند، تقاضاها برای انجام تحقیقات بین‌المللی [در مورد ماجرای کشتی‌ها] را به مکانیزمی قابل پذیرش برای اسراییل هدایت و سرانجام ارسال کالا به غزه را تسهیل کند، [فقط همین]. با این‌حال، شاید بتوان از این آخرین بحران به وجود آمده فرصتی ساخت. فرصتی که بتواند تلاش‌های باراک اوباما برای به سرانجام رساندن فرآیند صلح خاورمیانه را سر و سامانی بدهد.

فایل صوتی را از اینجا بشنوید

 

فایل را از این جا دانلود کنید

اسراییل با هم‌کاری ایالات متحد و مصر چهار سال است که غزه را در محاصره‌ی خود دارد. هدفش جلوگیری از قاچاق اسلحه [به این منطقه] است، چیزی که می‌تواند یک‌بار دیگر غزه را به سکوی پرتاب حمله به شهروندان اسراییلی تبدیل کند. این استراتژی تا قبل از بحران اخیر موفق به نظر می‌رسید. هم‌کاری تنگاتنگ اسراییل و مصر کار حماس را برای قاچاق اسلحه بسیار دشوار کرده بود. حماس- که از این می‌ترسید که عملیات نظامی دیگری از جانب اسراییل رژیمش را کله‌پا کند- منطقه را زیر نظر داشت تا دیگر سازمان‌های نظامی [فلسطینی]  را از حمله به اسراییل باز دارد.

اما هر کاری هزینه‌های خودش را هم دارد. اول از همه این‌که محاصره‌ی طولانی‌مدت [غزه] به مشروعیت بین‌المللی اسراییل خدشه وارد کرد. علی‌رغم این‌که اسراییل اجازه‌ی ورود غذا، سوخت و دارو را به این منطقه می‌داد تا مانع از  وقوع یک فاجعه‌ی انسانی شود، جهان این محاصره را به چشم تنبیهی می‌دید که خشک و تر را با هم می‌سوزاند. و وقتی نخست وزیر پوپولیست ترکیه- یعنی رجب طیب اردوغان- با هدف جلب حمایت‌ها در داخل کشور و در میان جهان اسلام و اعراب به انتقاد شدید از محاصره‌ی غزه پرداخت، قدیمی‌ترین و مهم‌ترین اتحاد منطقه‌ای اسراییل– با این کشور- شروع به ترک برداشتن کرد.

محاصره برای اوباما هم تبعاتی را در پی داشت. با شلوغ‌کاری‌های اردوغان، محاصره‌ی غزه- و نه ناکامی در حل مشکلات بزرگ‌تر فلسطینی‌ها-  به مهم‌ترین مسئله در جهان اسلام تبدیل شده بود. مسلمانان ایالات متحده را هم‌دست [اسراییل در محاصره‌ی غزه] می‌دانستند و این امر داشت به تلاش‌های پیشروانه‌ی اوباما در منطقه آسیب می‌زد. به‌علاوه، حماس که تا ابد بدبخت و خاک‌برسر نمی‌ماند: دیر یا زود دست و پایش را جمع می‌کرد و دوباره سر وقت اسراییل می‌آمد.

بحران کشتی‌ها همه‌ی این مسایل را یک‌باره پیش چشم آورده است. اما این هم هست که این اتفاق می‌تواند تمام طرفین را متقاعد کند تا روی‌کردشان را تغییر دهند.

اوباما باید برای آزمون این فرضیه استراتژی سه سویه‌ای را به کار گیرد. او باید حماس و اسراییل را به مذاکره برای دست‌یابی به یک توافقنامه‌ی جامع- به میانجی‌گری اعراب یا اروپایی‌ها- تشویق کند. مهم‌ترین مفاد این توافق‌نامه می‌تواند تعهد حماس به توقف کلیه‌ی حملات خشونت‌بار به اسراییل و [جلوگیری از ] قاچاق اسلحه به غزه باشد. در مقابل، اسراییل باید دست از محاصره‌ی غزه بردارد و این امکان را فراهم سازد که کالاها – با نظارت معقول و منطقی- وارد و خارج شوند. اگر حماس تعهداتش را نقض کرد، که اسراییل این امکان را دارد که بر اجرای آن‌ها

نظارت کند، مرزها دوباره بسته خواهند شد و حماس مجبور است بیشتر بار اتهام‌ها را تحمل کند. در این بستر، باید مبادله‌ی اسرا را به سرانجامی رساند و «گیلعاد شلیت »، سرباز اسراییلی گروگان گرفته شده- می‌تواند آزاد شود.

در همین حال، اوباما باید رو به سوی کرانه‌ی باختری کند تا اطمینان یابد که «گفت‌وگوهای نزدیک‌کننده » ادامه پیدا می‌کنند. این راه حل موقت بسیار می‌تواند به بهبود تصویر اسراییل [در نزد مسلمانان ] کمک کند و در عین حال موضع رهبری فلسطینی‌ها [یعنی فتح] را نیز تقویت کند. در این مذاکرات باید عقب‌نشینی نیروهای دفاعی اسراییل  را از آن بخش‌هایی از کرانه‌ی باختری که در دوران انتقاضه به اشغال مجدد [ اسراییل ] در آمده‌اند گنجاند.

نیروهای امنیتی فلسطینی نشان داده‌اند که می‌توانند تروریسم را مهار کنند و نظم را در این مناطق برقرار سازند. آن‌ها این موضوع را در بحران اخیر نیز ثابت کرده‌اند. گسترش این کنترل به تمام مناطقی که بر طبق توافقنامه‌ی اسلو  به فلسطینی‌ها واگذار شده می‌تواند تشکیلات خودگردان فلسطینی را در ادعایش مبنی بر «آزاد کردن» سرزمین‌های فلسطینی – نه با خشونت بلکه از طریق گفت‌وگوهای صلح با اسراییل- یاری دهد.

سرانجام، اوباما باید با جلب توجه مجدد ترکیه و اسراییل به تلاش برای برقراری صلح میان اسراییل و سوریه تنش‌های به وجود آمده در روابط این دو را بهبود بخشد. ترکیه در زمان دولت پیشین اسراییل نقشی اساسی در میانجی‌گری با سوریه ایفا می‌کرد. این امر این امکان را به اردوغان- که علاقه‌ی زایدالوصفی به افزایش نقش ترکیه در معادلات منطقه‌ای دارد- می‌داد که روابط مبتنی بر اعتماد خود را با اسراییل ادامه دهد. در حال حاضر احساسات تندی در دو طرف مانع به سرانجام رسیدن این تلاش‌اند اما بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسراییل، باید به هر طریق ممکن روابط استراتژیک و بسیار مهم خود با ترکیه را احیا کند، اوباما نیز نیازمند آن است که سوریه را وارد تلاش‌هایش برای دست‌یابی به صلح [در خاورمیانه] کند.

با توجه به آشفته‌بازاری که این روزها در آن‌ایم، موفقیت دور از ذهن می‌نماید. اما بحران شدید اخیر رهبران [‌کشورهای منطقه] را به محاسبه‌ی مجدد هزینه‌های وضعیت موجود و شاید پذیرش نیاز به تغییر روی‌کردها وادار می‌کند. اگر اوباما این فرصت به دست آمده را غنیمت نشمرد کاملن محتمل است که بحران بر سر کشتی‌های کمک‌رسانی به غزه تلاش‌های او برای صلح میان اسراییل و فلسطین را – که به قایق کوچکی می‌ماند- در خود غرق کند.

منبع: روزنامه‌ی تایم

نوشته‌ی: مارتین ایندایک

«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»

|

TAGS: , , , , , , ,