Saturday, 18 July 2015
29 March 2023
یک دموکراسی واقعی در ایران به چه شکل خواهد بود؟

«استراتژی برای تغییر و نقش جامعه بین‌الملل»

2010 July 09

متن سخنرانی فاخته زمانی در پارلمان ایتالیا

کنفرانس کلید گفت‌وگو و هم‌کاری جنبش‌های دموکراتیک در ایران

روزهای ۲۹ و ۳۰ ژوئن ۲۰۱۰ ٬ شهر رم و پارلمان ایتالیا میزبان شرکت کنندگان کنفرانس دو روزه «کلید گفت‌وگو و هم‌کاری جنبشهای دموکراتیک در ایران» بود که توسط سازمان ملتهای بدون نماینده (یو ان پی او) با هم‌کاری حزب رادیکال ضد خشونت ایتالیا ترتیب داده شده بود. این همایش دو روزه٬ سناتورها٬ نمایندگان پارلمان ایتالیا و نمایندگانی از جوامع ترک آذربایجانی٬ عرب٬ فارس٬ کرد و بلوچ را گرد هم آورد. سخن‌رانان کنفرانس رم که متشکل از فعالان مدافع حقوق بشر٬ فعالان جامعه مدنی٬ اساتید دانشگاه و کارشناسان مسایل بین‌الملل بودند٬ در خصوص ساختار جامعه ایران و راه‌کارهای ضروری برای رسیدن به دموکراسی در یک جامعه چند فرهنگی به بحث و تبادل نظر پرداختند.

دکتر صدیقه عدالتی از طرف جنبش فدرال – دموکرات آذربایجان٬ دکتر علیرضا اصغرزاده استاد جامعه شناسی دانشگاه یورک کانادا و خانم فاخته زمانی رییس انجمن دفاع از زندانیان سیاسی آذربایجانی در ایران (آداپ) سخن‌رانان آذربایجانی این کنفرانس در پارلمان ایتالیا بودند.

از «یو‌ان‌پی‌او» و حزب رادیکال خشونت‌گریز ایتالیا به‌خاطر سازمان‌دهی این کنفرانس پرفایده و ضروری تشکر می‌کنم. گوش‌دادن به سخنرانی‌های جالب این کنفرانس٬ حتا آن‌هایی که نگاه مشترکی با آن‌ها ندارم٬ باعث خوش‌حالی و مسرت بود.

تبادل نظر در مورد استراتژی‌ها برای تغییر و هم‌چنین مشخص کردن نقش جامعه بین‌المللی در کمک به جنبش‌های دموکراتیک در ایران و دیاسپورای آن در خارج از کشور، مسوولیتی پیچیده است که به پانل ما محول شده است. من در این صحبت کوتاه در خصوص سازمانی که نماینده آن هستم، چالشهای پیش رویمان در جامعه ایران، اهمیت و ضرورت حمایت جامعه جهانی و راهکارهای لازم برای رسیدن به یک جامعه بهتر بحث خواهم کرد.

به‌عنوان مدیر و بنیان‌گذار انجمن دفاع از زندانیان سیاسی آذربایجانی در ایران – مستقر در کانادا – فعالان آذربایجانی را که صرفن به‌دلیل تعلق اتنیکی، زبانی و مذهبی خود در حاشیه قرار داده شده و قربانی شده‌اند نمایندگی می‌کنم.

فعالان آذربایجانی با آغاز این مبارزه نه تنها بار مسوولیت دفاع از حقوق آذربایجانی‌ها بلکه دیگر گروه‌های بدون نماینده را نیز به دوش گرفته‌اند. دکتر رضا براهنی فعال سیاسی برجسته تعبیری بدین مضمون دارد که «کم‌تر جراحتی عمیق‌تر از سرکوب زبان مادری یک انسان یافت می‌شود.»

من با این گفته موافقم و به‌علاوه معتقدم که این حقیقت نه تنها برای اقلیت‌های اتنیکی در ایران بلکه برای تمام بشریت قابل درک است. با الهام از اعلامیه جهانی حقوق بشر، سازمان ما امیدوار است بتواند به مثابه ابزاری در خدمت بسط آگاهی در خصوص محرومیت‌های اقلیت‌ها بوده و وسیله‌ای برای تغییرات مثبت در ایران باشد. به‌همین دلیل، این انجمن در یک حال و هوای سیاسی-اجتماعی که واقعیت وجود نقض حقوق اقلیت‌ها را نمی‌پذیرد٬ متولد شده است.

سرکوب اقلیت‌ها هسته مرکزی تلاش‌های حکومت ایران در منحرف‌کردن تاریخ آن‌ها و آسیمیله کردنشان در فرهنگ مسلط فارس است. چنین تاکتیک‌هایی هم‌چنین مانع رشد اقتصادی، اجتماعی و سیاسی این جوامع می‌شود و این یک سیاست جدید در ایران نیست بلکه سرچشمه آن به دوره پهلوی اول بر می‌گردد که در سال ۱۹۲۵ آغاز شد. با این‌که خواستن حقوق فرهنگی، زبانی، مذهبی و سیاسی یک حق مشروع برای همگان است، متاسفانه این حقی نیست که در ایران امروز به رسمیت شناخته شده باشد. به‌طور نمونه، در تلاش برای درخواست این حقوق و طلب مشارکت دموکراتیک از حکومت، ترک‌های آذربایجان تظاهرات مسالمت‌آمیزی شبیه به مورد «جنبش سبز» بر پا کرده و متحمل برخوردهای خشونت آمیز حکومت و گروه‌های دیگر شده‌اند. اما این تلاش‌ها عمدتن در مدیای فارسی زبان با بی‌اعتنایی روبه‌رو شده است.

به‌علاوه، طرح این مسایل با رهبران صاحب نفوذ و مقامات با این ریسک هم‌راه است که با برچسب‌هایی مثل تجزیه‌طلب، پان ترک، مامور بیگانه، و خائن به‌وطن هم‌راه شود. دوستان عزیز، می‌بینید که مشکل گروه‌های بدون نماینده دو سویه است. از طرفی٬ دشمنی از سوی حکومت از طریق زندانی و شکنجه کردن و کشتار معترضین و از طرف دیگر بی‌اعتنایی و مانع‌تراشی گروهای مخالف حکومت.‌

با این حال٬ فرصتی که مشارکت در این کنفرانس فراهم می‌کند تا حرف‌های منفی بازنویسی شوند و مسیر سازنده‌ای در جهت ایجاد فرصت‌هایی برای همه گروه‌ها به پیش برده شود به من الهام می‌بخشد. ما نیازمند کمک میزبان محترم و جامعه بین‌المللی در آگاهی دادن به مشکلات پیش روی گروه‌های بدون نماینده در ایران هستیم. ما ضمن تقدیر از شهامت فوق‌العاده و حمایتی که از «جنبش سبز» نشان داده‌اید٬ از شما می‌خواهیم که مشابه همین حمایت به گروه‌های اتنیکی دیگر نیز داده شود. به‌طور مثال٬ ما نیاز داریم که مدیای جهانی موضوعات دارای ارزش خبری٬ نظیر تظاهرات ماه مه ۲۰۰۶ را پوشش بدهد، حوادثی که بنا به تخمین عفو بین‌الملل هزاران نفر بازداشت و تعداد زیادی کشته شدند. به‌این ترتیب٬ جامعه جهانی در شناسایی آن‌هایی که سرکوب و قربانی نژادپرستی شده‌اند٬ نقش اساسی می‌تواند داشته باشد.

هم‌چنین مایلم این نکته را به بحث بگذارم که پایدارترین نقش برای جامعه جهانی این‌ است که پلاتفرمی را تجویز و تشویق کند که نه تنها مسایل حکومت ایران را مطرح کند٬ بلکه تمام جامعه را هم‌راه با معضلات مربوط به بی‌عدالتی‌های اتنیکی، زبانی و اجتماعی پوشش دهد. ایران یک جامعه چند فرهنگی است، کشوری که بیش از نصف جمعیت به گروه‌های غیرفارس تعلق دارد. برای یک دموکراسی پای‌دار، لازم هست که جامعه جهانی رهبران ایران را برای حفاظت و حمایت از حقوق اقلیت‌ها مورد مواخذه قرار دهد. اگر در یک جامعه مراقبت از تمام گروه‌ها در مرکز توجه قرار گیرد٬ دست‌آوردها بسیار زیاد خواهد بود.

با توجه به چالش‌های درون جامعه ایرانی و تکیه بر اهمیت نقشی که جامعه جهانی می‌تواند بازی کند٬ من گام‌هایی را که لازم است توسط گروه‌های ایرانی و دیگر گروه‌های دارای منافع  برای ایجاد تغییرات ضروری برداشته شود٬ را با شما در میان می‌گذارم.

ضرورت اصلی این‌ است که همگان بایستی مسئله بی‌توجهی به تنوع اتنیکی، فقدان نمایندگی گروه‌های غیر فارس و نژادپرستی موجود در سیاست‌های حکومت و جامعه را تشخیص داده و آن‌را ابراز نمایند، مسایلی که منشا نابرابری‌های اقتصادی و سیاسی-اجتماعی در کشور است. اساسان چنین روی‌کردی به مسئله ملیت و اتحاد، باعث ایجاد حسیاتی علیه گروه مسلط در میان گروه‌های اقلیت شده و به نزاع و جنگ منجر می‌شود، امری که غیر قابل استمرار برای یک کشور است.

این مشابه ویروسی است که می‌تواند جامعه‌ای را از درون نابود کند. برای یک تغییر اساسی، جامعه ایرانی بایستی به‌طور کامل تنوع همه مردم را بپذیرد. این بدین معنی است که در شرایطی که جنبش‌ها در حال مبارزه برای پیش‌رفت هستند، ما باید گوناگونی نیازهایی را که هر گروه در ایران دارد مورد بحث قرار دهیم. ما به مثابه گروه‌های ذی‌نفع در این تلاش، بهتر است برای مبارزه دوشادوش هم تلاش کنیم، برای بحث مسایلی که هر کداممان و هر گروه در ایران با آن روبه‌رو هستند مباحثه کنیم و راه‌کارهایی را ایجاد کنیم که این نیازها را مطرح نماید.

تنها تفکر یا ایدئولوژی که می‌تواند تغییر قابل توجهی را در جامعه ایران ایجاد نماید٬ تفکری است که حقوق کامل به اقلیت‌ها، نه فقط به آذربایجانی‌ها، بلکه کردها، عرب‌ها، بلوچ‌ها و ترکمن‌ها را تصدیق و اعطا می‌کند و هم‌چنین متعهد می‌شود که به‌طور کامل با عناصر نژادپرستی در جامعه ایران مبارزه کند. من معتقدم که این ایدئولوژی و رفتار، یک عامل حیاتی برای تحکیم دموکراسی و حقوق بشر در ایران به حساب می‌آید.

حمایت پرب‌های جامعه جهانی٬ هم‌چنین تفکر سیاسی پر قدرتی ارایه خواهد کرد که این نقض حقوق انسانی را در وجدان جهانی منعکس کرده با ایجاد شفافیت، آن‌هایی را که در استمرار سیستم مبتنی بر در حاشیه قراردادن اقلیت‌ها مصر هستند٬ مسوول و جواب‌گو می‌سازد.

در خاتمه اجازه دهید که شما را با نقل‌قولی که همگان خوب آن‌را می‌دانند و توسط مارتین لوترکینگ نام‌دار درجریان تلاش وی برای حقوق مدنی سیاهان آمریکا گفته شده است ترک کنم. «بی عدالتی در یک مکان تهدیدی نسبت به عدالت در همه جا است.» بی‌عدالتی در حق اقلیت‌ها در ایران حقیقتن یک تهدید بر علیه همگان است، هم بر علیه ایرانیان و هم دوستان آن‌ها در جامعه‌جهانی. اگر ما این مسایل را در حرکتمان به سمت پیش‌رفت مطرح نکنیم به هیچ‌وجه دموکراسی حقیقی حاصل نخواهد شد.

از توجه صمیمانه شما متشکرم.

«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»

|

TAGS: , , , , , , , 

۲ Comments

  1. 1

    این خانم و تشکیلاتی که پشت سر ایشان است ، کارگزار و خقوق بگیران بیگانه هستند و به طور قطع از باکو و ترکیه و به احتمال زیاد از محافل قدرتهای بین المللی که برای تجزیه ایران خواب و خیال می بافند و برنامه می ریزند حقوق می گیرند.من بسیار متأسفم که رسانه های ایرانی که به دشواری برای آزادی و دموکراسی و تمامیت ارضی ایران می کوشند ، صفحات نخست خود را در اختیار چنین جریانات مشکوک و ضد ایرانی قرار می دهند.
    برای من.(م.سحر)محرز شده است که دستهایی به نام ملت ترک آذربایجان همهء جریانات تجزیه طلبانه و قوم گرا را در ایران تحریک و هدایت می کنند و این خانم نماینده یکی از خطرناک ترین جریانات ضد ایرانی ست که به بهانه تنوعات زبانی و فولکلوریک برای رودر رو قرار داردن مردم و ایجاد آشوب و برادر کشی در ایران کهنسال و در جهت قروپاشی وحدت ملی در ایران تلاش می کند.ـ


  2. کریم ن
    2

    آقای م سحر میفرمایند :
    “این خانم و تشکیلاتی که پشت سر ایشان است ، کارگزار و خقوق بگیران بیگانه هستند و به طور قطع از باکو و ترکیه و به احتمال زیاد از محافل قدرتهای بین المللی که برای تجزیه ایران خواب و خیال می بافند و برنامه می ریزند حقوق می گیرند.”
    من از ایشان سوال میکنم: حضرتعالی که با این قاطعیت به خانم زمانی و تشکیلات حقوق بشری تحت مدیریت وی اتهام کارگزاری باکو و ترکیه را میزنید آیا سندی محکمه پسند دارید و یا صرفا به این دلیل که ایشان از حقوق اولیه بیش از نصف مردم ایران مدافعه میکنند بغض شما ترکیده و به اتهام زنی روی آورده اید؟.
    من متن سخنرانی ایشان را خواندم و حقیقتا از وسعت اندیشه و جامع نگری ایشان لذت بردم. ایشان د راین سخنرانی با سعه صدر و دور بینی، به بنیان معضلات حقوق بشر در ایران پرداخته و از منظر یک انسان دور اندیش و دلسوز، راه حل برون رفت از مشکل کنونی را ارائه داد ه است. راه حل های ایشان اساسا برای ایجاد حس همبستگی در بین همه آحاد مردم ساکن ایران و تداوم وجود واحد سیاسی موسوم به ایران دور میزند و من شک ندارم که این سخنان حتی ممکن است مورد پسند برخی از دوستان آذربایجانی- که چشم امیدشانرا از استقرار دموکراسی پایدار در ایران قطع کرده اند و در فکر بنیان گذاری نظم و واحد سیاسی مستقلی هستند- ملایم و خوش بینانه بنظر برسد، اما اتهام زنی از نوع نوشته شما را نمیشود غیر از بیماری مزمنی که دامنگیر بخش عمده به اصطلاح روشنفکران جامعه بلازده ایران است به حساب آورد.
    حد اقل در مورد شما این انتظار بود که پس از سالها اقامت در خارج قواعد برخورد رسانه ای و تفکر پلوریستی جامعه ای که در آن زندگی میکنید کم کمکی در شما تاثیر کرده باشد و بدانید که مدافعه از حقوق اولیه و اساسی انسانها، شایسته ستایش و تقدیراست تا امثال این شخصیت های فداکار انگیزه گرفته و دنیا را به محل بهتری برای زندگی مردم محروم تبدیل کنند. اما دریغ که با این نوشته، شما نشان میدهید که در شیوه برخورد، اتهام زنی، باستان پرستی پوسیده و ناسیونال شونیسم تبدیل شده به راسیسم با حاکمان اسلامی تفاوتی ندارید.