Saturday, 18 July 2015
30 March 2023
مالاریا به ویرانی جهان در حال توسعه ادامه می‌دهد

«مبارزه با بلای آسمانی»

2010 July 16

شهره / واحد ترجمه / رادیو کوچه

آیا یک الگوی جهانی سرانجام می‌تواند این بیماری را ریشه‌کن کند؟

برای رسیدن به شهرهایی که بیش‌ترین مبتلایان به مالاریا را در کره زمین به خود اختصاص داده‌اند، کافی است از شمال به شهر کامپالا [1] رفته از رود نیل[2] عبور کنید و قبل از رفتن به کمپ پناهندگان در حاشیه‌ی جنوبی اوگاندا[3] که متحمل 20 سال جنگ داخلی بود، از شرق به دریاچه‌ی کوانیا[4] باز گردید. دیگر دریاچه‌های عظیم آفریقا به سواحلی با آب تازه و شب‌های خنک معروفند، اما کوانیا یک مرداب عظیم است: بسیار کم‌عمق، پر از تمساح و پوشیده از زنبق سفید، پاپیروس و سنبل است.

انگل مالاریا عاشق این مرداب است.

نهر کوانیا، از بالا مانند یک میلیون استخوان نقره‌ای رنگ ماهی است، استخوان‌هایی که به طور قطع زیستگاه خوبی برای گونه‌ای پشه‌ی مرگبار  به نام آنوفل فونستوس [5] است که به طور عمده از بدن انسان‌ها تغذیه می‌کند و  اشتهایی سیری‌نا‌پذیر برای آشامیدن خون انسان دارد. شهر مجاور این دریاچه یعنی اپاک [6] پر از خون‌های زنده‌ی مردم است، به طور میانگین پشه‌ی فونستوس گوشت انسان را 190 بار در یک شب می‌گزد. به طور متوسط هر یک از ساکنین این شهر ده‌ها هزار بار در یک سال گزیده می‌شوند که شامل 1586 گزیدگی- چهار بار در روز – و در نهایت انتقال مالاریا به این افراد خواهد بود.

فایل صوتی را از اینجا بشنوید

 

فایل را از این جا دانلود کنید

سال گذشته هنگام رانندگی از میان شهر اپاک در نیمه شبی تابستانی در ماه آگوست، مرد عریانی را دیدم که لنگان لنگان و به سختی به سمت من می‌آمد، بلند قد و لاغر بود و سر و صورتش از شدت گرد و غبار خاکستری شده بود و به موهایش شاخه و برگ و علف چسبیده بود، با تنها کسی که می‌دید در حال مکالمه بود. همین‌طور که در حاشیه در حال راننگی بودم، دومین فرد برهنه‌ای را مشاهده کردم که از خیابان کناری تلو تلو خوران بیرون می‌آمد. او هم مانند فرد قبلی پوستی ترک خورده داشت که بدن لاغر و نهیفش را پوشانده بود. همین‌طور که جلو‌تر می‌رفتم، به نفر سومی برخوردم که او هم برهنه بود و کنار جاده نشسته و سرش را در میان دستانش گرفته بود. حس می‌کردم وارد شهر ارواح شده‌ام.

خیابان‌های خلوت شهر اپاک این احساس را در من تقویت می‌کرد. به نظر می‌رسید که این شهر تنها برای بیماری و مرگ وجود دارد: در یکی از جاده‌ها من 12 مرکز درمانی و 10 داروخانه و یک درمانگاه بدون پنجره‌ی مخروبه دیدم. ناگهان متوجه ساختمانی شدم که متعلق به وزارت بهداشت و درمان بود. وارد ساختمان شدم و از یک راهرو تاریک عبور کردم وبه دری رسیدم که روی آن نوشته شده بود «مامور بهداشت منطقه» درزدم و وارد شدم. دکتر متیو امر[7] زیر یک پنکه‌ی سقفی و پشت میز خود نشسته بود. به او توضیح دادم که درصدد یک مبارزه جدید برای خلاصی دنیا از شر مالاریا هستم و در اپاک بودم تا ببینم چه اتفاقی در حال وقوع است. پرسیدم آن مردان برهنه چه کسانی بودند؟ دکتر متیو پاسخ داد «کسانی که دچار ضایعه‌ی مغزی هستند.»  «مالاریای شدید باعث این بیماری در کودکان می‌شود و آنها هرگز بهبود پیدا نمی‌کنند.» دکتر متیو آماری را به من نشان داد. اپاک سرزمین 500 .515 نفر است. بین جولای 2008 و ژوئن 2009 تقریبن 538.124 نفر از آن‌ها به خاطر بیماری مالاریا تحت درمان بودند. این بدان معنا است که در یک هفته 2000 تا 3000 بیمار تحت مراقبت دکتر متیو و سه دکتر دیگر قرار دارند و این تعداد در فصل‌های بارانی سال تا 5000 تن افزایش می‌یابد. از میان بیماران مبتلا به مالاریا در اپاک‌، نزدیک به نیمی از آنان کودکان زیر 5 سال هستند.

تابلوهای تبلیغاتی نصب شده در کنار جاده از حضور دو برنامه‌ی کمکی خارجی خبر می‌دهد. یکی از آن‌ها یک گروه اروپایی حامی کودکان بود که هیچ مولفه‌ای از مالاریا در برنامه‌اش نداشت. و دیگری برنامه‌ی تالاب بین‌المللی NWP بود که توسط بلژیکی‌ها سرمایه‌گذاری شده بود. تا حدودی به دلیل نفوذ NWP ، زهکشی مرداب‌های مالاریایی ممنوع شده است. که حفظ تالاب‌ها به قیمت زندگی انسان‌ها تمام شده است. سم‌پاشی خانه‌ها که در سال 2008 انجام شد و تقریبن عفونت مالاریا را به نصف کاهش داد نیز ممنوع است. چرا؟ به این دلیل که این کار اعتراض کشاورزان پنبه را در بر داشت. که خط تولید نایک[8] – H&M و فروشگاه زنجیره‌ای کودک و المارت جورج[9] را تغذیه می‌کنند. کشاورزی بدون مواد شیمیایی در غرب بسیار پر‌طرفدار است، اما واقعیت این است که بچه اومارا[10] در حال مرگ است‌، تا بچه جورج بتواند یک محصول ارگانیک بپوشد.

مشکل کمک رسانی

اغلب اوقات کمک‌رسانی به این قرار است: نیات خوب با نا‌دیده گرفتن به انحراف کشیده می‌شوند. یک نظریه‌ی نوید بخش به درستی اجرا نمی‌شود، پروژه‌هایی که بی‌فایده ، خود رای و برخی اوقات معیوب هستند. مردمی که این کمک‌ها را دریافت می‌کنند اغلب اوقات چنین دیدی را نسبت به آن‌ها دارند و همان‌طورکه کسی که کمک‌رسانی می‌کند ممکن است بپرسد چرا با وجود صدها بیلیون دلاری که از زمان جنگ جهانی دوم به آفریقا کمک شده است اما تغییرات تا این حد نا‌محسوس است؟ در مقابله با چنین مجادله‌ای بود که در سال 2007 کمک جهانی یکی از هدف‌های بلند خود را آشکار ساخت: ریشه کنی مالاریا.

تاریخچه‌ی مالاریا بسیار طولانی است که پیدایش آن در جنوب آفریقا بود و به تدریج تا اواسط قرن نوزدهم به نیمی از انسان‌ها انتقال یافت که تا به حال ده‌ها میلیون نفر را به کام مرگ کشانده است و صد‌ها میلیون نفر را نیز آلوده کرده است که هشت رییس جمهوری آمریکایی نیز از آن جمله‌اند. مالاریا در توقف اسکندر کبیر در هند نیز  نقش داشت. هم‌چنین باعث شکست رومی‌ها، جابه جایی واتیکان [11] و شکست آمریکایی‌ها در جنگ ویتنام شد. هنوز در دنیای فقر زده خشم و غضب وجود دارد: در سال 2008 ، 863 هزار نفر را به نا بودی کشاند- 89 درصد آن‌ها آفریقایی بودند که 88 درصد آن افراد کودکان زیر 5 سال و طبق گفته‌ی سازمان بهداشت و سلامت جهانی WMO ، بیش از 243 میلیون نفر به این ویروس آلوده شدند. گروه اعمال نفوذ مالاریا دیگر حساب نمی‌کنند که این بیماری 12 بیلیون در آفریقا در طول یک سال هزینه در بر داشته است. یعنی 3/1 % از رشد اقتصادی این قاره با اثبات این‌که می‌توانست بزرگ‌ترین کمک به سلامتی و توسعه در تاریخ باشد. حتا می‌توانست تودهنی خوبی به منتقدان  حمایت و کمک به آفریقا باشد.

این اتفاق می‌توانست رخ دهد. مبارزه‌ی قبلی بر علیه مالاریا در سال‌های 1950 و  1960  به طور موثری این بیماری را در اروپا و آمریکا ریشه‌کن کرد. اما در آسیا و آفریقا پیشرفت کمی داشت‌، تا حدی به این دلیل که مامورین بهداشت به این نتیجه رسیده بودند که وضعیت آن مکان‌ها به راحتی قابل تغییر نیست و این‌بار اوضاع فرق می‌کند. حالا بیش از هر زمان دیگری‌، غیر قابل قبول است‌، در واقع غیر‌اخلاقی است که به آفریقا و آسیا به عنوان قارهایی نگاه کنیم که کمک کردن به آن‌ها امکان ندارد.

سرمایه گذاری امروز بی‌سابقه است و بیش از 10 بیلیون دلار می‌باشد. بنا‌براین این رهبری از رییس جمهوری آفریقا تا سلطان نیجریه تا ستاره فوتبال دیوید بکهام[12] است. هدف آن‌ها در سه زمینه خلاصه می‌شود: حمایت جهانی تا پایان سال 2010 از طریق توزیع 700 میلیون رخت خواب تله برای کشتن حشرات، هیچ مرگی در اثر مالاریا تا پایان 2015 اتفاق نیافتد، تا یک یا دو دهه پس از آن به هیچ عنوان شاهد بیماری مالاریا نباشیم.

محاسبه چنین طرحی آن‌قدر‌ها هم که به نظر می‌رسد پیچیده نیست به این دلیل که در حالی‌که مالاریا نیمی از کشورهای دنیا را تحت تاثیر قرار می‌دهد، تنها  در هفت- جمهوری دموکرات کنگو[13] ، اتیوپی [14] ، کنیا[15]، نیجریه[16]، سودان جنوبی[17]، تانزانیا[18]، اوگاندا[19]، تمام موارد در نظر گرفته می‌شوند. بنابراین چگونه ممکن است این مبارزه با مالاریا موفق شود در حالی که تعدادبسیار زیاد دیگری آزاد شده‌اند؟

رهبری قابل انتقاد

در ارتفاعات سرنگتی[20]، ری چمبرز[21]، کمربند ایمنی‌اش را باز کرد و به من اشاره کرد که در عقب هواپیما به دنبال او بروم. چمبرز مامور سیاسی مخصوص تحقیق مالاریا در سازمان ملل متحد در سال 67 که حالا موهایش خاکستری شده، اما با فک چهارگوش‌، با صدای کلنت ایست وود[22] و هواپیما- که متعلق به خودش است هنوز این حس را به من القا می‌کند که کاپیتان دنیاست. او که پسر یک مدیر انبار است، زمانی که ایده‌ی خرید از طریق سرمایه‌ی استقراضی را پیشنهاد داد، تنها 20 سال سن داشت. کاری که باعث شد او بسیار ثروت‌مند شود اما هرگز خوشحال نباشد. در سال 1987 ، او مشغول بازدید از محلات قدیمی شهر نیوارک[23] بود. او قول داد که اگر آن‌ها در یک مسیر باقی بمانند  هزینه‌ی تحصیل 1000 دانشجو را بپردازد که در او احساس فوق‌العاده‌ای را به وجود می‌آورد. بنابراین در سال 1989 شرکت سرمایه‌گذاری خود را  منحل کرد و تبدیل به آدم نیکو کاری شد که تا سال 1993 ، 50 میلیون دلار برای کارهای خیر هدیه داد.

چمبرز در سال 2005 ،در حالی‌که به عکسی که دوستش جفری ساچ[24] اقتصاددان هاروارد از بچه‌های موزابیکی خوابیده گرفته شده بود، نگاه می‌کرد گفت: «بچه‌های شیرین»ساچ پاسخ داد: «نمی‌فهمی، آن‌ها همه به خاطر مالاریا در کما هستند. همه‌ی آن‌ها مرده‌اند.» چمبرز بسیار ناراحت شده بود  به جف گفت‌: «می‌خواهم دست به کاری بزنم که ببینم آیا می‌توانیم 1.3میلیون کودک را در یک سال نجات دهیم.» سال بعد، او موسسه‌ای به نام بدون مالاریا تاسیس کرد، گروهی که هزینه‌ها را فراهم ، برنامه‌ها را اجرا می‌کردند، به عنوان یک مورد شناسی باقی ماند تا چگونگی تغییر کمک‌رسانی بررسی شود.

ویژگی‌های موسسه‌ی بدون مالاریا این است که اعتقاد دارد به کمک‌رسانی نباید به دید یک عمل شرافت‌مندانه نگاه کرد، بلکه باید به عنوان یک وظیفه برای همگان در نظر گرفته شود. ریشه کنی بیماری، بهره‌وری را افزایش می‌دهد. بازارهای مختلف ایجاد می‌کند، دولت‌ها را تثبیت می‌کند حتا نکته‌ای را به بزرگان و افراد مشهور یاد‌آوری می‌کند، این مسیری است به سوی سعادت. پشتیبانی از دیدگاه چمبرز زمانی اتفاق افتاد که منشی سازمان ملل ژنرال بن کی مون[25] او را به عنوان نماینده‌ی خود منصوب کرد. رییس سازمان بهداشت جهانی مارگارت چان [26] می‌گوید: «می‌توانستید ببینید که وی مردی بود که قابلیت انجام این کار را داشت.»

اگر بخواهیم عادلانه به این موضوع نگاه کنیم باید بگوییم که او تنها کسی نبود که در این زمینه فعالیت می‌کرد. شرکت‌های بسیاری به همان خوبی در این زمینه در حال فعالیت هستند به طوری‌که اجرای یک برنامه ی HIV در یک معدن در آفریقا‌ی جنوبی غیبت از کار کارکنان را کاهش داد. دیدگاه دقیق یک شرکت موفق این است که مسوولیت اجتماعی را تا هسته‌ی آن ماموریت افزایش دهد و بر اساس آمار تاریخچه‌ی بشر دوستانه با پشتیبانی سرمایه‌ای حدود 14.5 بیلیون دلار در سال 2007 در آمریکا فعالیت می‌کرد.

تا حدودی به خاطر ترغیب‌های چمبرز است که راه جدیدی برای کمک‌رسانی پیدا کرده و دولت‌های غربی را نیز برای کمک کردن تشویق کرده است. سرمایه‌گذاری برای ریشه کنی مالاریا یک برنامه‌ی آمریکایی در سال 2005   از 50 میلیون دلار در سال 1997 تا 6/6 بیلیون دلار برای هزینه‌ی جهانی مبارزه با ایدز، سل و مالاریا و 5/5 بیلیون نیز به خاطر پیش قدمی رییس جمهوری برای مالاریا، آغاز شد.

یونایتد[27] مثال خوبی است برای این‌که بدانیم چگونه کمک‌رسانی به طرق زیرکانه و دقیق کم کم به زندگی ما وارد شده است. برای جمع آوری پول به منظور کمک به ایدز‌، سل و مالاریا در سال 2006 از طریق مالیات‌های کم بر روی بلیط‌های هوایی و بررسی بسته‌های روی بلیط‌ها تا کنون به 870 میلیون دلار رسیده است.

مذهب نیز به نوبه‌ی خود دچار این حشره شده است، همان‌طور که قبلن بوده است.

کلیسای ریک وارتر سادل بک[28] در کنار دریاچه ی فارست[29]، کالیف[30] در حال آموزش کارگران سالم در رواندای غربی[31] است. رهبران معتقد مسلمان و مسیحی در نیجریه صدها و هزاران امام و کشیش برای انجام مراقبت‌های ویژه مالاریا و توزیع دارو و کمک‌های نقدی آموزش می‌دهند‌، حتا سیاست مداران باز نشسته مانندبیل کلینتون[32] و تونی بلیر [33] که هر دوی آن‌ها از پایه‌گذاران سازمان‌های خیریه هستند. بلیر که سازمان خیریه‌اش به یک موسسه ی مسلمان – مسیحی در نیجریه کمک می‌کند در مصاحبه با تایم گفت: «ماهیت کمک‌رسانی تغییر کرده است.» مبارزه با مالاریا مثال عینی است برای دست‌یابی مجدد به توازن و احترام در مقوله‌ی کمک‌رسانی.

نتایج واقعی

پایوف[34] می‌تواند تماشایی باشد. از سال 2000 تا به حال مالاریا در نیمی از 9 کشور آفریقایی حداقل تا نصف کاهش یافته است. اتیوپی و سودان جنوبی باید امسال به حمایت جهانی دست یابند: چمبرز یک پوشش جهانی را در سه ماهه‌ی  اول سال 2011 پیش‌بینی می‌کند. تنها چندماه  از هدف او گذشته است. ماه آگوست گذشته زمانی که چمبرز و چان به بخش کودکان بیمارستان زانزی بار[35] رفتند چان از خوشحالی فریاد زد، اما در آن بخش کودکی بستری نبود.

آن موفقیت پایدار نیست. زانزی بار قبلن دو بار مالاریا را ریشه‌کن کرده است اما هر بار این ویروس از سرزمین‌های تانزانیا مجددن به این‌جا سرایت کرده است. کنیا که یک موفقیت اولیه در این زمینه بود نیز حالا مسکوت مانده است. کنگو[36] نیز‌، تنها کمی پیشرفت داشته است. چه وجه اشتراکی بین این شکست‌ها وجود دارد؟ حکومت نادرست. زمانی که چمبرز در آگوست سال 2009 از تانزانیا دیدن کرد، دریافت که 111 میلیون دلار سرمایه‌ی جهانی تایید شده اهدا‌یی تنها به خاطر یک امضا وصول نشده است. در اوگاندا سرمایه‌ی جهانی اهدایی به ارزش کل 367 میلیون دلار بعد از اظهار کردن‌های بسیار– حالا قبل از دادگاه- به خاطر رشوه‌خواری سه وزیر بهداشت و چندین گروه کمک‌رسانی همان‌طور معوق مانده بود. چمبرز‌، آگوست سال گذشته در جلسه‌ای در کامپالا [37] در حضور گروه‌های کمک رسانی و وزیران بهداشت گفت: «خانه در آتش می‌سوزد.» چان نیز بسیار رک و بی‌پرده گفت: «ما شما را مسوول 350 میلیون زن و بچه‌ای قرار داده‌ایم که هر روز در این‌جا شاهد مرگ آن‌ها هستیم.» که این چهره کمک رسانی است.

پس از این‌که به اپاک رسیدم به بیمارستانی رفتم  تا 30 بچه‌ای را که به تازگی در آن‌جا پذیرش شده بود را پیدا کنم. آن شب زمانی که برگشتم، مارتین[38] 27 ساله تنها پرستار شیفت بود و تنها دارویی که در اختیار داشت قرص سر درد‌، راه حل شکر و جوهر گنه گنه بود (دارویی که برای مالاریا استفاده می‌شود و مدت‌ها قبل زمانی که غرب در برابر مالاریا  مقاوم شده بود از گردونه خارج شد). ایستادم و او را درحالی‌که سعی می‌کرد سوزن IV را به دست یک دختر بچه 4 ماهه به نام دوریس[39] وصل کند‌، تماشا کردم. او پشت هر دو دست کودک و دو طرف سرش امتحان کرد. دوریس جیغ می‌زد و پاهایش را تکان می‌داد. پس از  12 بار سوزن زدن‌، منصرف شد. به خاطر از دست دادن آب بدن‌، رگ‌های او خراب شده بود. پنجره‌ها باز بودند. من پشه‌ای را دیدم که روی چانه‌ی دوریس نشسته بود.

روز بعد، باز گشتم. در آن‌جا 50 بچه بیمار وجود داشت اما از مارتین و سایر کارکنان خبری نبود. مادرها به من نگاه می‌کردند اما من چیزی برای ارایه به آن‌ها نداشتم. من بیمارستان وارد[40] را ترک کردم‌، به سرعت سوار ماشینم شدم و به سمت در خروجی حرکت کردم‌. در همان نزدیکی یکی از همان خیابان گردهای برهنه را دیدم که راه می‌رفت و پرچین‌های کنار جاده را با دستش لمس می‌کرد. در حین رانندگی همان‌طور که عصبانی بودم و داد می‌زدم یک لحظه صورت وحشت زده و لاغر او را دیدم. من به خارج از شهر راندم و تا زمانی که به کامپالا برسم توقف نکردم.

863- مرگ‌های جهان – هزاران نفر مرگ در اثر مالاریا

91%- سهم آفریقا از مرگ در اثر مالاریا

10 دلار- هزینه توزیع برای هر حشره‌کش

31% – از خانه‌های آفریقایی با حداقل داروی حشره‌کش

برگرفته از مجله‌ی تایم

نویسنده الکس پری[41]


[1] Kampala

[2] NAIL

[3] Uganda

[4] Kwania

[5] Anopheles Funestus

[6] Apac

[7] Matthew Emor

[8] Nike

[9] Walmart Baby George

[10] Omara

[11] Vatican

[12] David Beckham

[13] Congo

[14] Ethiopia

[15] Kenya

[16] Nigeria

[17] Sudan

[18] Tanzania

[19] Uganda

[20] Serengeti

[21] Ray Chambers

[22] Clint Eastwood

[23] Newark

[24] Jeffry Sachs

[25] Ban Ki-Moon

[26] Margaret Chan

[27] Unitaid

[28] Rick Warren’s Saddleback

[29] Forest

[30] Calif

[31] Rwanda

[32] Bill Clinton

[33] Tony Blair

[34] Payoff

[35] Zanzi Bar

[36] Congo

[37] Kampala

[38] Martin

[39] Doris

[40] Ward

[41] Alex Perry

«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»

|

TAGS: , , , , , , ,