شهره / واحد ترجمه / رادیو کوچه
کانتش گوتال[2]، هند میپرسد:
فایل صوتی را از اینجا بشنوید
آیا شما تا به حال عصبانی و خشمگین شدهاید؟
بله، البته من هم انسان هستم، به طور کلی اگر بخواهم توضیح بدهم باید بگویم اگر یک انسان هرگز عصبانیت خودش را نشان ندهد فکر میکنم یه جای کار مشکل دارد. این قضیه در مورد عملکرد مغز انسان صحیح نیست.
جوانا کوتار[3]، فرانکفورت میپرسد:
شما چگونه میتوانید تا این حد خوشبین و باایمان باشید، زمانی که تا این حد در این دنیا نفرت وجود دارد؟
من همیشه به هر مسئلهای از زاویهی بازتری نگاه میکنم.
مشکلات همیشه وجود دارند،
همه روزه و در همه جا شاهد قتلها و جنایتها یا رسواییها هستیم. اما اگر بخواهید فکر کنید که در تمام دنیا این مسایل اتفاق میافتد، اشتباه کردهاید. از میان شش بیلیون انسانی که وجود دارد، این افراد فقط تعداد کمی را تشکیل میدهند.
اندی توماس[4]، کارمارتن[5] میپرسد:
از زمانی که شما تبدیل به دالای لاما شدید، نقش شما چهقدر تغییر کرده است؟
من برای دالای لاما شدن، داوطلب نشدم. چه میخواستم و چه نمیخواستم مجبور به مطالعهی فلسفهی مکتب بودایی بودم. درست مانند یک شاگرد و راهب معمولی در این مکتب بزرگ رهبانی. سرانجام به این نکته پی بردم که وظیفهای دارم. گاهی اوقات سخت است، در حقیقت زمانی که مبارزه هست، فرصت برای خدمت کردن بیشتر وجود دارد.
ژوزف- کی.اچ. چنگ[6]، ملبورن میپرسد:
آیا فکر میکنید در زمان حیات شما، امکان مصالحه با دولت چین وجود خواهد داشت؟
بله، این امکان وجود دارد. اما من فکر میکنم تجارب قبلی نشان داده است که این آسان نیست. بسیاری از این افراد سختگیر، بسیار کوته فکر و بدون بصیرت هستند. آنها به این قضایا دید کلینگری ندارند. با این وجود، در میان مردم جمهوری چین، ارتباط وسیعتری با دنیای خارجی وجود دارد. صدای اعتراض و ناخوشنودی مردم به خصوص افراد روشنفکر در این میان بیشتر به گوش میرسد. تغییرات بسیاری رخ خواهد داد و این اتفاق به طور حتم خواهد افتاد.
رابین رایس [7] ،تقاطع گرند کولو[8] میپرسد:
چگونه به کودکان خود بیاموزیم که بر خشم خود غلبه کنند و عصبانی نشوند؟
بچهها همیشه دنبالهرو والدینشان هستند. والدین باید آرامتر باشند. میتوانید به فرزندانتان بیاموزید که در زندگی با مشکلات زیادی روبهرو خواهند شد. اما باید با ذهنی آرام و منطقی با آن مشکلات روبهرو شوند. من همیشه این دیدگاه را دربارهی سیستم پیشرفتهی آموزش و پرورش داشتهام: ما به توسعهی مغز توجه میکنیم اما به اهمیت بسط و توسعهی مهربانی و محبت کمترین توجهی نداریم.
گرگو فرانکو، مانیلا[9] میپرسد:
آیا تا کنون به این موضوع فکر کردهاید که به جای دالای لاما بودن، یک انسان معمولی باشید؟
بله، دوران جوانی گاهی اوقات احساس میکردم، این یک وظیفهی سنگین است که به دوش میکشم. آرزو میکردم یک تبتی ناشناس باشم. در آن صورت آزادتر بودم. اما بعدها فهمیدم که موقعیتی که داشتم برای دیگران مفید بود. این روزها، از اینکه دالای لاما هستم، احساس خوشحالی میکنم. و در عین حال حس نمیکنم که فرد خاصی هستم. یکی بودن- ما همه یکی هستیم.
پاملا دلگادو[10] ،مکزیک میپرسد:
آیا دلت برای تبت تنگ میشود؟
بله، فرهنگ تبتی نه تنها یک فرهنگ باستانی است بلکه به دنیای امروز نیز مرتبط است. پس از دیدن مشکلات و خشونت، فهمیدم که فرهنگ تبتی بسیار دلسوز و بدون هیچگونه خشم و غضبی است. در هند در طول فصل بارش بارانهای موسمی، هوا بسیار مرطوب است. من دلم بسیار برای تبت تنگ میشود.
آرنی دامینگو[11]، شهر کوزون، فیلیپین میپرسد:
به مردمی که از مذهب به عنوان دستآویزی برای خشونت و کشتار استفاده میکنند، چه میگویید؟
آنها مردمی با ایمان و بیگناه هستند که توسط مردمی دیگر با علایقی دیگر کنترل میشوند.
آنها به مذهب علاقهای ندارند بلکه به دنبال قدرت و گاهی اوقات پول هستند. آنها از اعتقادات مذهبی سو استفاده میکنند. در چنین مواقعی، باید وجه تمایزی قایل شویم: این اتفاقات به خاطر وجود مذهب نیست.
جو هوانگ[12] ، استانفورد میپرسد:
آیا تا به حال شلوار پوشیدهاید؟
زمانی که هوا، خیلی خیلی سرد است و خصوصن در سال 1959 زمانی که فرار کردم، شلوار پوشیدم مثل آدمهای ناشی لباس پوشیده بودم. پس تجربهی این کار را دارم.
لس لوکاس[13] ،کلونا کانادا میپرسد:
آیا به این اعتقاد دارید که زندگی شما در اینجا روی زمین یک موفقیت بوده است؟
هوم، این تا حدی شخصی است. توضیح آن بسیار سخت است. بخشی از زندگی تمام انسانها شکست و بخشی از آن موفقیت است.
برگرفته از مجلهی تایم
[2] Kantesh Guttal
[3] Joana Cotar
[4] Andy Thomas
[5] Carmarthen
[6] Joseph K.H.Cheng
[8] Grand Junction / Colo
[9] Grego Franco / Manila
[10] Pamela Delgado
[11] Arnie Domingo
[12] Ju Huang
[13] Les Lucas
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»