آنچه در این بخش میآید انتخابی از رادیو کوچه در بین رسانهها است.
منبع:
جعفر کاظمی را نمیشناسم، اما پنج میلیون تظاهرکننده 25 خرداد 88 را میشناسم، من به همراه همسر و فرزندانم در میان جمعیت بودیم، نمیدانم، اگر کاظمی به جرم محاربه باید اعدام شود، پس جوخههای اعدام و چوبههای دار دهها میلیون انسان معترض را باید بپا کنید، آقایان، بازی با احکام الهی جنگ با خداست، شما که فقه خواندهاید، مگر نه این است که اگر شمشیر در غلاف هم همراه فرد بود محارب نیست، صاحب جواهر میفرماید: «المحارب کل من جرد السلاح لاخافه الناس» در واقع محارب کسی است که به قصد ارعاب و سلب امنیت مردم سلاح بردارد و این اخافه محقق شود، کاظمی در میان مردم بود؟ سلاحش کجا بود؟ از قصدش چه میدانید؟ آیا مردم از کاظمی مرعوب شدند یا از …؟
حال صادقانه بگویید: «چه کسی سلاح داشت؟ چه کسی با سلاح گرم و سرد مردم را تهدید میکرد؟ چه کسی به سوی ندا و موسوی تیراندازی کرد؟ چه کسی بالای پل به سوی مردم تیر میانداخت؟ چه کسی از بالای پشت بام مسجد و پایگاه مردم را به رگبار بست؟ چه کسی ایجاد خوف و ترس کرد؟ چه کسی امنیت مردم را سلب کرد؟ چه کسی محارب است؟
نمیخواهم بگویم ما را در حبس نکنید، یا نکشید،نه، «بکشید ما را ملت ما بیدارتر میشود» اما میخواهم بگویم، بهنام دین ما را نکشید تا جهانیان از دین بیزار نشوند.
ما روی رژیم شاه را سفید کردیم، اگر او هم مثل ما میکشت، اگر کسانی داشت تا به ناف همه محارب و معاند و مرتد، باغی و یاغی وطاغی ببندد، شاید نیم قرن دیگر حکومت میکرد، یادش بخیر، عموی همسرم را میگویم، سید کاظم موسوی بجنوردی، حزب ملل اسلامی را تاسیس کرده بود، با یارانش در کوههای دارآباد مسلح به محاصره نیروهای ساواک درآمد و دستگیر شد، او با خود سلاح گرم داشت، میدانید چه شد؟ او هم اینک رییس دائرهالمعارف بزرگ اسلامی است و مقر او در نزدیکی همان کوههایی است که مسلح دستگیر شد، اگر شاه هم بلد بود بگوید محارب، احتمالن عموی همسر من الان در خاوران بود.
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»
Avideh Motmaen-Far
Excellent!