محمدرضا / رادیوکوچه
mohamadreza@koochehmail.com
افشین قطبی اسامی بازیکنان دعوت شده برای بازی با ارمنستان را اعلام کرد که در این بین نامی از علی کریمی دیده نمی‌شود به نقل از خبرگزاری فوتبال ایران، انگار که او با چشم‌هایی کاملن بسته اسامی را نوشته است.
فایل صوتی را از اینجا بشنوید
این اتفاق در حالی رخ می‌دهد که سرمربی تیم‌ملی نیاز زیادی به او داشت و علی‌رغم همه انتقاداتی که به‌خاطر جوان نکردن تیم به او می‌شد باز هم علی کریمی را در فهرست بازیکنان خود نگه داشته بود. با این حال به نظر می‌رسد که اتفاقات رخ داده در اردوی تیم ملی در اتریش سبب شده که سرمربی تیم ملی قید شماره 8 را بزند.
البته علی کریمی هم مثل بقیه می‌داند که این حذف شدن از فهرست به‌دلیل مصدومیت نیست. به هرحال هر مربی در یک زمان نفراتی را دعوت می‌کند که در زمان مربی قبلی در تیم ملی حضور نداشتند. زمان آقای قلعه‌نویی نفراتی دعوت شدند که در زمان برانکو نبودند یا در زمان آقای دایی نفراتی اضافه شدند که در زمان آقای قلعه‌نویی نبودند، این مساله کاملن طبیعی است و سرمربی یک تیم با توجه به تفکرات تاکتیکی‌اش بازیکن انتخاب می‌کند.
اما دو مسئله‌ای که به دلیل اصلی برای حذف کریمی تبدیل شد یکی موضع‌گیری جواد نکونام در مورد حضور کریمی در ترکیب تیم ملی است و دیگری رفتار غیر قابل بخشش او در تمرینات. جواد نکونام از قطبی قول گرفته بود که بعداز جام‌جهانی کاپیتان تیم ملی باشد اما حضور کریمی سبب می‌شد که او هم‌چنان پشت خط بازوبند بماند. به‌همین دلیل هم در اردوی تیم ملی شرکت نکرد در حالی‌که به تمرینات اوساسونا هم نرفته بود.
اما مورد دوم بد اخلاقی‌های کریمی و غر‌زدن‌ها و یاغی‌گری‌هایش است که البته مسئله جدیدی هم نیست. او تقریبن از اواخر دوره مربیگری برانکو در تیم‌ملی هر بار که در فهرست قرار گرفته مشکل درست کرده است. چه در جام‌جهانی 2006 که به بر‌هم ریختن اردو کمک می‌کرد و دست آخر با لگد‌زدن به ساک پزشک تیم همه توانایی‌هایش را مقابل دوربین‌ها به نمایش گذاشت، چه در دوره قلعه‌نویی که در تمرینات همه کاری را بر عکس بقیه انجام می‌داد و چه در دوره مربیگری دایی که اصلن سرمربی تیم ملی برای دعوت او رغبتی نشان نمی‌داد. کریمی بعداز مسابقات انتخاب جام‌جهانی توسط قطبی کنار گذاشته شد اما سرمربی تیم ملی که برنامه ای برای جوان‌گرایی نداشت از شماره 8 با وساطت حسین هدایتی در خواست کرد که به تیم‌ملی باز گردد. اتفاقات اردوی اتریش و کمبود امکانات که برای همه روشن است و خروج علی کریمی از اردوی تیم‌ملی را که همه خبر دارند.
تنها نکته‌ای که می‌ماند خبر خداحافظی همیشگی او از تیم ملی است که از جملاتش استنباط می‌شود هیچ مشکلی نیست و هر مربی با توجه به تفکراتش بازیکنان را انتخاب می‌کند، من هم برای تیم ملی آرزوی موفقیت دارم و به سلیقه قطبی احترام می‌گذارم. او چند روز قبل در جواب خبرنگاران گفته بود که: «اگر دعوت شود در جام ملت‌ها در خدمت تیم ملی هستم آن روز تقریبن کمتر کسی خبر داشت که کریمی دیگر به تیم ملی دعوت نمی شود.»
هرچند هنوز تعدادی از مسوولان فدراسیون از قطبی حمایت می‌کنند و سفرهای قطبی را موضوعی طبیعی می‌دانند اما اکثریت منتقدان امروز قطبی این سوال را از رییس فدراسیون می‌پرسند که مگر قطبی مربی پروازی است که تنها زمان بازی‌های تیم ملی در ایران حضور دارد، این افراد با پیش کشیدن ماجرای شرط و شروط کلمنته می‌گویند اگر قرار به استخدام مربی پروازی بود قاعدتن شرایط استخدام کلمنته مساعدتر بود تا این‌که فدراسیون فوتبال تصمیم به جذب دایی و قطبی بگیرد. این عده بر این باورند کلمنته برای فعالیت در ایران درخواستی یک میلیون و هشتصد هزار دلاری ارایه کرده بود که به‌دلیل پروازی بودن مورد موافقت قرار نگرفت اما فدراسیون فوتبال با استخدام و پرداخت رقم‌های قابل توجه به دایی و قطبی حالا عملن مربی پروازی انتخاب کرد، چرا که افشین قطبی در وهله کنونی در اکثر مواقع در ایران حضور ندارد و همانند یک مربی پروازی عمل می‌کند.
روزی که خاویر کلمنته با پرواز شبانه به تهران سفر کرد تا از نزدیک با مسوولان فدراسیون فوتبال ایران وارد مذاکره شود، همه امیدوار بودند تیم‌ملی فوتبال ایران پس از مدت‌ها با مربیگری فردی با دانش و با کارنامه، کار خود را در سطح قاره کهن دنبال خواهد کرد تا ناکامی‌های سریالی خود را پایان دهد اما این رویا هرگز تحقق نیافت تا فوتبال ایران طعم تلخ بلاتکلیفی را بار دیگر بچشد.
خاویر کلمنته که تمایل به هم‌کاری با تیم ملی فوتبال ایران را داشت حضور درتیم ملی فوتبال ایران را منوط به شرطی خاص دانست و در گفت‌و‌گو با رییس فدراسیون فوتبال اعلام کرد من به‌طور ثابت در ایران نخواهم ماند و به‌صورت یک مربی پروازی آمادگی دارم با تیم ملی ایران هم‌کاری کنم.
خواسته خاویر کلمنته زیاد منطقی نبود از این رو همه به این جمع‌بندی رسیدند که سرمربی پروازی به درد فوتبال ایران نمی‌خورد از این رو پروسه هم‌کاری با خاویر کلمنته خیلی زود به پایان رسید تا فدراسیون فوتبال برای استخدام یک مربی دیگر وارد عمل شود و رایزنی‌های خود را برای انتخاب سرمربی تیم ملی آغاز کند. فدراسیون فوتبال پس از چند هفته به این جمع بندی رسید که باید هدایت تیم ملی فوتبال ایران را به دست فردی توانمند بدهد از این رو آن‌ها با کنار گذاشتن سرمربی موقت به‌سراغ علی دایی رفتند و وی را با رقمی چشم‌گیر به‌عنوان سرمربی تیم ملی انتخاب کردند، تیم ملی با علی دایی کار خود را آغاز کرد، نتایج پر فراز و نشیب و در نهایت شکست تیم ملی ایران در ورزشگاه آزادی مقابل عربستان باعث شد بار دیگر مهر اخراج بر پرونده سرمربی تیم‌ملی کوبیده شود و یک بار دیگر همه چیز به‌حالت قدیم دربیاید، فشار رسانه‌های گروهی و خانواده فوتبال بر مسوولان فدراسیون فوتبال باعث شد مدیران فوتبال برای انتخاب سرمربی تیم‌ملی دگر بار وارد شور شوند که در نهایت این رایزنی‌ها محمد مایلی‌کهن به عنوان سرمربی تیم ملی انتخاب شد. عمر مربیگری محمد مایلی کهن زیاد نبود چرا که او پیش از آن که با تیم ملی ایران وارد مسابقات شود از راس کادر فنی تیم ملی کنار رفت تا مسوولان فدراسیون فوتبال به سراغ افشین قطبی بروند.
با ورود افشین قطبی به دایره فنی تیم ملی فوتبال انتقادات جانفرسا موقتن فروکش کرد اما این اتفاق همانند دفعات قبلی عمر زیادی نداشت چرا که رفتار قطبی سوژه مناسبی برای منتقدان بود تا به وسیله آن مدیریت فوتبال ایران را به نقد بکشند. نتایج تیم ملی فوتبال ایران با رهبری افشین قطبی و عدم راهیابی ایران به رقابت‌های جام‌جهانی از یک سو و رفتار سرمربی تیم‌ملی در حوزه تصمیمات خود از سویی دیگر باعث شد انتقادها به شکل سرسام آوری رشد کند تا افشین قطبی به‌عنوان یکی از سوژه‌های نخست منتقدان فوتبال ایران تبدیل شود. او هر از چندگاهی بار سفر می‌بست تا برای انجام کارهای شخصی خود به خارج از کشور سفر کند، روزهای اول سفرهای افشین قطبی زیاد به چشم نمی‌آمد اما با تکرار این حرکت صدای اعتراض‌ها بالا گرفت تا جایی که همه اهالی فوتبال از سفرهای غیر کاری قطبی به خارج از کشور سوال می‌کردند و دلیل این همه سفر را از کفاشیان جویا می‌شدند. مسوولان فدراسیون فوتبال که زیاد با منتقدان موافق نبودند بعد از گذشت مدت زمانی به جمع منتقدان پیوستند تا سوژه سفرهای سریالی افشین قطبی به خارج از کشور به یک معضل جدی در فوتبال ایران تبدیل شود. این به این دلیل است که افشین قطبی در اکثر مواقع در ایران حضور ندارد و همانند یک مربی پروازی عمل می‌کند.
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»
