مجید بهشتی / رادیو کوچه
majid@radiokoocheh.com
این برنامه نگاهی دارد به «هنر نمایش معرکهگیری در ایران»
نمایشهای گذرگاهی یا معرکهگیری و به عبارتی «شمایلگردانی» امروزه چندان شناخته شده نیست ولی در گذشته به واسطه شغل و علاقه مردم به دانستن و آگاهی از وقایع و حوادث خاندان پیغمبر به گونههای متفاوت و مختلف، نمایشهایی در گوشه و کنار شهرها و روستاها به نمایش درمیآمد و یکی از این نوغ نمایشها، «شمایلگردانی» است که به دلیل اجرای آن فضای باز و در گوشههای مختلف شهر، به نمایشهای گذرگاهی معروف شده است.
فایل صوتی را از اینجا بشنوید
بخش عظیمی از نمایشهای گذرگاهی در بین مردم کوچه و بازار و بدون استفاده از اشیا صورت میگرفت که در حال حاضر نیز گاهگاهی صورت میگیرد که بهرهگیری از تصاویر برای تاکید و توانبخشیدن به وقایع قصه یا جلب بیشتر بیننده دستکم در بخشی از آن صادق است. با بررسیهای متعددی که صورتگرفته بر این اصل استوار است که اولین تجربههای قصهگویی با تصویر از نقاط مختلف صورت میگرفته و به طور وسیعی رشد پیدا کرده است.
شمایلگردانی یا همان قصهگویی با تصویر در اغلب فرهنگهای جدید، قصهگو را نخست به عنوان فردی که داستان میگوید یا مینویسد و بعد آن گفتهها را به عنوان دروغ و مهمل میداند، تعریف میکند. این تعریف به طور کلی برای قصهگویان شرق، کشورهای شرق مدیترانه و یا آفریقای جنوبی به کار میرود. در قرون مصری، چینی باستان و سانسکریت، شماری از نمونههای کهن قصهها یا قطعههای داستانی یافت میشود.
هر چند که در هیچکدام آنها هیچ اشارهای به این نکته نشده است که قصهها را چه کسی برای چه کسانی یا چگونه یا چرا میگفتند. نخستین تعریف مکتوب از عملی که دستکم به گونههای مبهم به قصهگویی میپرداخت به دوران مصر باستان برمیگردد و بعد از آن نوشتهها به یونان باستان میرسد. در نوشتههای یونان باستان، اشارههای بسیاری به هنر قصهگویی خواه به صورت ضمنی یا بیان صریح اشاره شده است.
شیوه اجرایی مراسم
مجموعه تابلوهایی که با تذهیب بازآفرینی میشوند به طور معمول تصویرهایی از وقایع و اتفاقات مذهبی از خاندان پیامبر و یا ماجراهای شاهنامه فردوسی را با تهرنگهای ملایم سبز، زیتونی و رنگهای قهوهای و طلایی کمرنگ و مرده که در برابر آن تصویرهای اصلی با رنگ آبی و سرخ جلوه دارد که این تغییر رنگها تاثیری خوشایند به کار میدهند و به طور یقین این نمایشهای گذرگاهی با تصویر و قصهگویی، آتش تخیلات بسیاری از حاضران در گذرگاهها بر میافروزد.
پیوستگی مطالب با داستانی بصری و پیاپی، شوق و انگیزهای دیدن را در تماشاچی میافزاید.
چگونگی ساخت پردههای نمایش
پردههای تصویری آنقدر بزرگ بودند تا وقتی بینندگان دور آن جمع میشدند، این تصاویر دیده شوند. معمولن آماده نمودن نقاشی این پردههای نمایشی مدتها طول میکشید. پارچه دو بار جوشانده میشد و یک بار در آب انداخته میشد و بارها خیس میشود و بعد از آبکشی در آفتاب خشک میشود. هنگامی که سرانجام به دست نقاش میافتد رنگ آن زرد کمرنگ است. نقاش طرح را با دست اجرا میکند و از وسایل چوبی و جوهر سیاه غلیظ استفاده میکند. آنگاه فرزندان و شاگردان با ترکیبات مختلف، سطرهایی را که باید قرمز یا جینکردن آن را در آفتاب سفید میکنند و بعد پرده برای استفاده در آیینهای نمایشی یا مذهبی آماده است. به طور معمول اندازه ثابت پردههای نمایشی در مستطیلی است که به اندازه سه و نیممتر پهنا و شش متر درازا طراحی میشود. نمایشگران در راهافتادن در معابر و گذرگاههای پرجمعیت با جار و جنجال و فریاد مردم را برای دیدن فرا میخوانند و مردم با مشاهده پرده تصویری و نصب آن به دیوار؛ دور آن جمع میشوند. نمایشگران پردههای تصویری ماجرایی را که تصویر آن بر پرده ترسیم شده با استادی شروع میکنند و مشهور است که عدهای از این استادان با شگردهای خود همه را جادوی بیان و حرکات خود مینمودند.
مرد قصهگو ایستاده یا نشسته، تصاویر را در برابر نمایشگران تفسیر میکند و بخشی را تعریف میکند و آنگاه بخش دیگری را با ترفندهای خود و با بیان و حرکات و تنها وسیله خود که یک چوبدستی است کمکم ماجرا را اوج میدهد و همچنان با صدای بلند هر بخش را شرح میدهد و تماشاگران هم گرد او مینشینند و گوش میدهند و بر حسب آنچه که گفته میشود میخندند و یا میگریند ومجذوب کار میشوند.
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»