Saturday, 18 July 2015
01 December 2023
کافه کوچه – گفت‌وگو با مینا خانی

«نیاز جامعه ایرانی به فرهنگ‌سازی رقص»

2010 August 18

علی خردپیر / پاریس / رادیو کوچه

کافه کوچه فرصتی است برای گفتن از شما . کافه کوچه مجالی است برای دیدارهایی خاطره ساز.

فایل صوتی را از اینجا بشنوید

 

فایل را از این جا دانلود کنید

«من رقاص هستم.» این را «مینا خانی»، هنرمند 27 ساله ایرانی می‌گوید‌. مینا را با نام محبوبه هم می‌شناسند‌. کسی که پنج سال پیش زادگاه مادری را ترک گفت و امروز در خیابان‌های شهرهای آلمان در اعتراض به وضعیت اجتماعی و سیاسی حاکم بر ایران می‌رقصد‌. می‌گوید که رقص را در ایران مخفیانه آموخته است و در نگاه بسیاری از هم‌میهنانش در اروپا‌، رقص را یک تابو می‌بیند‌. چنین است که مینا زیر آسمان آلمان هم محدودیت‌های فرهنگ ایرانی را حس می‌کند‌. با کج‌دار و مریض اما کارش را ادامه می‌دهد و رقص را زبانی بین‌المللی می‌خواند‌. دعوتم را برای حضور در کافه کوچه پذیرفت و با شما از اعتراض با ابزاری دیگر سخن گفت .

شما از رقص به عنوان هنر اعتراضی استفاده می‌کنید و مدتی است که فیلم‌هایی از برنامه‌های شما در سایت یوتیوب دیده می‌شود. چه شد که به این فکر افتادید تا از رقص برای اعتراض سیاسی استفاده کنید‌؟

فکر این کار در واقع برای نخستین بار در برنامه سیاسی 29 آگوست سال گذشته که به مناسبت کشتار در سی سال اخیر ایران و به ویژه کشتار دهه شصت ایران بر‌گزار شد به وجود آمد‌. دوستانم که به اتفاقشان این برنامه را تدارک می‌دیدیم می‌دانستند که من می‌رقصم‌. آنان به من پیشنهاد دادند و قبول کردم‌. تا این‌که چندی پیش بر سر موضوع اعتصاب غذای «مجید توکلی»‌، باز می‌خواستیم کاری کنیم و برایمان مهم بود که توجه جلب کنیم‌. البته من از تظاهرات همیشگی خسته شده بودم و فکر می‌کنم حضور در خیابان‌ها و شعاردادن دیگر وقتش گذشته است.

اگرچه من هم پس از انتخابات به فکر رقصیدن نبودم به خیابان‌ها می‌رفتم، اما در حال حاضر فکر می‌کنم این کار تکراری شده و از حوصله عابران خیابانی که می‌دانند موضوع تظاهرات چیست خارج است‌. ما می‌خواستیم کار جدیدی در ارتباط با اعتصاب غذای مجید توکلی انجام دهیم‌. با ایده‌ی رقصیدنم‌، در برابر دفتر سازمان ملل متحد در شهر بن برنامه‌ای اجرا کردم و از آن پس هم گروه‌های دیگر تماس گرفتند و درخواست اجرای برنامه کردند و من هم با کمال میل اجرا کرده‌ام .

هیچ‌وقت نگران نبودید که رقصیدن به عنوان یک اعتراض‌، خودش مورد اعتراض واقع شود‌؟ همان‌طور که می‌دانید رقص برای جامعه ایرانی نوعی تابوست‌. آیا فکر نکردید برای اعتراض به آن‌چه در ایران می‌گذرد از جایگزین ساختن رقص به جای تظاهرات در این جامعه پاسخ منفی به دست آید‌؟

من نمی‌خواهم جایگزین کنم‌. فکر می‌کنم هر کس می‌تواند برای اعتراض ابزاری داشته باشد‌. ژورنالیست ابزارش قلم و موزیسین هم ابزارش موزیک است و من هم بهترین ابزارم رقص بود‌. من می‌دانستم که جامعه ما ممکن است هنوز ظرفیتش را نداشته باشد و رقص سیاسی و مفهومی را اساسن نشناسد‌. کمااین‌که با اعتراض و انتقاد‌های زیادی هم از همان ابتدا مواجه شدم ولی فکر می‌کنم کسی که کار خودش را قبول دارد باید ادامه دهد‌. با این همه من همیشه سعی می‌کنم ظرفیت جامعه ایرانی تا حدی در نظر بگیرم‌. با این‌که ساختارشکنی می‌کنم اما تا حدی سعی می‌کنم ظرفیت‌ها را نیز در نظر داشته باشم .

اگر نمی‌خواستید که به ظرفیت‌ها توجه کنید چه می‌کردید‌؟ در واقع مانعی که به لحاظ فرهنگی با آن دست به گریبان هستید چیست‌؟

بیش‌تر در نوع اجرا و طراحی لباس است‌. یکی دو بار من با اعتراض‌هایی در این‌باره مواجه شده‌ام‌. از سویی یک سری هستند که اصولن این کار را قبول ندارند‌. آنان قبول ندارند که می‌توان در یک برنامه سیاسی رقصید‌. خب من با آنان نمی‌توانم کاری داشته باشم اما درباره نوع اجرا و طراحی لباس سعی می‌کنم تا حدی ظرفیت‌های جامعه را در نظر بگیرم.

شما فکر می‌کنید که آیا پیام خود را از طریق آن‌چه که رقص مفهومی نامیدید به ایران یا لااقل به جامعه ایرانیان مقیم آلمان رسانده‌اید‌؟

من فکر می‌کنم که توانسته‌ام ارتباط برقرار کنم‌. من پیش از هرچیز رقص را بسیار دوست دارم و آن را زبانی بین‌المللی می‌دانم و به نظرم رقص مرا یک آلمانی همان‌طور می‌فهمد که یک ایرانی‌. برای من ارتباط گرفتن با تماشاچیانم مهم بوده است و من بازتاب کارم را از غیرایرانی‌ها هم گرفته‌ام و این نشان می‌دهد که موفق بوده‌ام‌. کارم را نقد‌ناپذیر نمی‌دانم و فکر می‌کنم اگر این نقد‌ها سازنده باشند هم به نفع من است و هم به نفع جامعه .

سبک شما در رقصیدن چیست‌؟ ظاهرن هم‌راه با رقص از نمایش و رنگ هم بهره می‌گیرید‌. آیا هنرتان تلفیقی است‌؟

من رقص را در دوران کودکی در ایران آموختم‌. می‌دانید که شرایط آموختن رقص در ایران بسیار دشوار است‌. آن‌جا کلاس رقص آکادمیکی وجود نداشت‌. آموزشم مخفیانه بود‌. همسایه‌ای داشتیم که دخترش رقص بلد بود‌. مادرم وقتی به سرکار می‌رفت مرا به دختر همسایه می‌سپرد‌. او هم استعداد رقصیدن را در من دیده بود و با من کار کرد‌. مادرم مرا پشتیبانی کرد اما پدرم نمی‌دانست که رقص می‌آموزم‌. من رقص شرقی یادگرفتم و کمی هم با من رقص مدرن کار شد اما نیمه کاره باقی ماند‌. در واقع هرگز نتوانستم کامل بیاموزم‌. هر آن‌چه که امروز می‌بینید تجربه و آزمون ‌های خودم است‌. البته من در تظاهرات‌های خیابانی از نمایش هم استفاده کرده‌ام تا بهتر بتوانم برنامه‌ای ارایه دهم.

امروز نظر خانواده درباره برنامه‌هایتان چیست‌؟

مادرم همیشه پشتیبانم بوده است ولی فکر می‌کنم پدرم خیلی در این‌باره خوشحال نباشد. اما فکر می‌کنم که جوری در حال کنار آمدن با موضوع است.

آیا تفاوتی میان تفکر و برخورد ایرانیان درون مرز و برون مرز با هنر رقص می‌بینید‌؟

در ایران اساسن رقص به مفهومی که من کار می‌کنم ناشناخته است چراکه ایرانیان رقص را چیز دیگری می‌شناسند ولی راستش را بخواهید من تفاوت زیادی میان تفکر ایرانیان خارج از ایران و درون کشور در این‌باره نمی‌بینم‌. بیش‌تر تفاوت را بین اقشار جامعه می‌بینم‌. دوستانی در ایران دارم که خیلی کارم را دوست دارند و حتا نقد‌هایی هم دارند اما نقدهایشان در راستای تخریب نیست و همواره می‌گویند که کارت را ادامه بده و مطمئن باش که موفق می‌شوی و در عین حال ایرانیانی را در خارج از کشور دید‌ه‌ام که هیچ ارتباطی با رقص نمی‌گیرند و به نوعی هنوز برایشان این هنر یک تابوست‌. فکر می‌کنم در این زمینه باید فرهنگ‌سازی کرد.

یعنی چه‌؟ چه باید کرد و از کجا باید شروع کرد‌؟

من فرهنگ‌سازی را در عادی کردن رقص می‌دانم‌. برای این‌که متوجه بشوند که تلقی از رقاص اشتباه است‌. من با میل و اشتیاق خودم را رقاص می‌نامم و به من برنمی‌خورد اگر کسی مرا رقاص بنام‌د. چراکه به نظرم واژه «رقاص» هیچ بار منفی ندارد‌. این‌ بار منفی را نگاه جامعه به آن داده است و فقط با عادی شدن و زیاد دیدن رقص و ارتباط برقرار کردن با آن از بین می‌روند‌. این کاری است که در راستای فرهنگ‌سازی‌، من می‌توانم انجام دهم و ممکن است کسی که خوب مقاله می‌نویسد با نوشتن‌، در همین مسیر گام بردارد.

«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»

|

TAGS: , , , , , , , , 

۱ Comment


  1. LoveJoy
    1

    ~~~ My share:
    A well performed dance in reference to the female/s right in the society and political injustice in Iran.

    Further, she has dressed black-color as describing the sadness –depressed situation- and accordingly the video in black & white, whereas, the Iranian lady, Ms. Mina Mahboobeh Khani turns around the world and sometimes covers her eyes to present to the world as a “blind” world, which doesn’t see it.
    Additionally, she prepares (min. 4:21 – ۴:۴۰) and makes a hitch -snag- on the scarf and shows no fear because she moves her both shoulders as being untouched by the injustice and then she is hanged “finally” from that scarf -she hangs herself in the video- in the minute of 5:01, and dead-body hanged and turns around.

    Also, this IS my situation; I AM, WHO I AM and further, this is ME; I am a woman, there is NO other existence.(Also, there are many other points that could be added, such as, if a man (akhund) has a personal problem, there is NO need to come close to me (me; as a female). Etc.

    Well, short after, the signer sings (min. 5:21), when I get die, you will lose my soil and make my destiny you experienced it to show others,…

    To the qeustions by the public, where and when the video has been made, and the clarinet, etc.:

    The video seems to be relatively new, it shows the cloths of the passengers. Also, the traffic and passenger signs. Further, the windows (double-windows) at the street and most likely in Germany – now apparently in Germany-, since there are block (or Stone) pavements, mainly in center (Down-Town) of almost each city in that country.

    Nonetheless, when “Gypsies” in the seventh century moved from current India to the West -of current Europe-, they brought a variety of instruments that many of them like guitar and others were close in the shape of clarinet in using for all kinds of ceremonies (such as weddings and funerals), which is now in the Middle East music and of Jews-culture.

    My SINCERE respect to Ms. Mina Mahboobeh Khani, who shares her emotions and social concerns against injustice to contribute to the public’s attention.

    Extraordinary Protest-Dance and marvelous, I would say.