سروش / رادیو کوچه
souroosh@radiokoocheh.com
«بین غم و تهی بودن، غم را انتخاب میکنم» ویلیام فالکنر
امروز مصادف است با سالروز تولد ویلیام فالکنر، نویسنده آمریکایی و برنده جایزه نوبل ادبیات. او در سال ۱۸۹۷ میلادی در نیو آلبانی میسیسیپی به دنیا آمد و در ۶ ژوئیه ۱۹۶۲، سه هفته بعد از آنکه از اسب افتاد، بر اثر سکته قلبی در آکسفورد میسیسیپی در گذشت.
وی دوران کودکی و ایام مدرسه را در شهر کوچک آکسفورد که در داستان هایش آن را «جفرسن» نامیده، گذرانده است. در سال 1916 قبل از ورود آمریکا به جنگ، او برای خدمت به نیروی هوایی کانادا پیوست و به جنگ رفت و در نتیجه ی یک سانحهی هوایی به سختی مجروح شد و با بدبینی، یاس و خاطرهای زننده از جنگ به وطنش برگشت و بر اثر فقر و تنگدستی به کارهای گوناگون پرداخت و نویسندگی را هدف خود ساخت.
در ۱۹۰۲ خانوادهاش به آکسفورد، مرکز دانشگاهی میسیسیپی، نقل مکان کرد. به دلیل وزن کم و قد کوتاه در ارتش ایالات متحده پذیرفته نشد ولی به عنوان دانشجوی دانشگاه افسری در یگان پرواز سلطنتی در تورنتوی کانادا نام نویسی کرد و در ۲ دسامبر ۱۹۱۸ به عنوان افتخاری ستوان دومی نایل شد.
وارد شدن ویلیام فالکنر به ارتش، شاید کشش و تعبیری بود که او ازشخصیت ایده آل پدر بزرگ داشت. بعد از جنگ برای ادامه تحصیل به دانشگاه می سی سی پی رفت و درخلال تحصیل به طور نیمه وقت برای امرار معاش در کتاب فروشی و روزنامه ی «نیواورلئان» مشغول کار شد. او چندین بار در پی رویاهایش دست از ادامه تحصیل کشید و با اندک اندوخته ای که داشت راهی سفر اروپا و آسیا شد. در این رفت و برگشت ها با شغل های مختلفی از قبیل نقاشی ساختمان، توزیع نامه در دانشگاه و غیره امرار معاش می کرد و گاه گاهی مقالات و اشعاری هم می نوشت.او مخالف سرسخت برده داری بود و از آن ها که هنوز از سیاهان به عنوان برده استفاده می کردند، سخت خشمگین بود و از سیاهانی که هنوز تن به برده شدن می دادند سخت آزرده دل بود. این گونه تفکر و آزادمنشی و مخالفت با هرگونه تبعیض در اکثر آثار او قابل لمس است. در «اورلئان» با نویسندگانی آشنا شد که بعدها نقش مهمی در زندگی او داشتند. یکی از نویسندگان، بانویی بود به نام «اندرسون» که در زندگی فالکنر نقش به سزائی را ایفا کرد. فالکنر بعد از آشنایی با این بانوی نویسنده اولین رمان خود به نام «مزد سرباز» را منتشر کرد.فالکنر اندیشه ازدواج با خانم اندرسون را درسر می پروراند . اما اندرسون با وکیلی که از نظر مالی و مقام موقعیتی به مراتب موفق تر از فالکنر داشت ازدواج کرد . این حادثه تاثیر عمیقی بر روحیه حساس و شاعرانه فالکنر گذاشت و دل شکسته ی او را با رویدادهای «جهان بودن» هم سو ساخت. سرگذشت پربار فالکنر مانند رمان ها و اشعارش، سرشار از زیر و بم ها و کش و قوس های زندگیست. فالکنر چون «دس پاسوس» و «همینگوی» اولین کتاب خود را در سال ۱۹۲۶ با نوشتن داستان جنگی «مزد سرباز» که قهرمان آن سربازی است که مجروح و بدبین و ناراضی به وطن برمی گردد و در اطراف خود جز خودپرستی نمی بیند شروع کرد. او داستان «خشم و هیاهو» را در سال ۱۹۲۹ نوشت که سرگذشت تأثر انگیز خانواده ای را شرح داده است، این کتاب نام فالکنر را بلند آوازه ساخت.
فالکنر در سال ۱۹۲۴ از دانشگاه انصراف داد و در ۱۹۲۵ همراه با دوستش با یک کشتی باربری به ایتالیا رفت و از آنجا پای پیاده رهسپار آلمان و فرانسه شد.
در ژوئن ۱۹۲۹ با استل اولدم ازدواج کرد. سفرهایی به هالیوود و نیویورک داشت و درین فاصله چندین فیلم نامه و نمایش نامه نوشت.
مطالعات در مورد فاکنر در ۱۹۴۶ به صورت جدی توسط ملکم کاوی آغاز شد. در ۱۹۵۰ جایزه نوبل ادبیات به او داده شد و خطابهٔ مشهور خود را در آنجا خواند. بعدآ نیز جایزه پولیتزر را برای کتاب شهر در سال ۱۹۵۷ دریافت نمود.
سرانجام ویلیام فالکنر در ششم ژوییه سال 1962 در حالی که سه هفته پیش از آن از اسب به زمین خورده بود بر اثر سکته قلبی درگذشت.
برخی از آثار او که به زبان فارسی هم ترجمه شدهاند عبارتند از:
منبع:
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»