امیلی امرایی
ماراتن نوبل ادبیات به سیاق همه این سالها آغاز شدهاست و 10مهر برنده خوش اقبال به ثروت و شهرتی چشمگیر خواهدرسید. اما هم چنان نامهایی متفاوت از گونههای ادبی غیر رایج و نویسندههای کمتر شناختهشده در لیست خوش شانسترینها دیده میشود و همچنان نویسندههای آمریکایی کمترین شانس را برای دریافت این جایزه دارند.
هر چند که در چند سال اخیر نام «فیلیپ راث»نویسنده بزرگ و صاحب سبک آمریکایی به عنوان یکی از گزینههایی که بیشترین شانس را برای دریافت این جایزه دارند مطرح میشود اما به قول «میچیکو کاکوتانی»منتقد مشهور نیویورک تایمز: «هیات داوران آکادمی نوبل هنوز فکر میکنند که روزگار جنگ سرد است و انتقام یکهتازیهای آمریکا را از نویسندههایی میگیرند که خود منتقد اصلی سیاستهای قدرتطلبانه آمریکا هستند.»
هیات داوران آکادمی نوبل هنوز فکر میکنند که روزگار جنگ سرد است و انتقام یکهتازیهای آمریکا را از نویسندههایی میگیرند که خود منتقد اصلی سیاستهای قدرتطلبانه آمریکا هستند
با این حال امسال هم نویسندهای به عنوان شانس اصلی معرفی شدهاست که به گفته صاحبنظران حتی لیاقت دریافت جایزه صلح نوبل را هم دارد، «آموس اوز»شانس یک به 5 را در همه نظرسنجیها کسب کردهاست،او از منتقدان جدی صهیونیسم است که طی سالهای گذشته همواره به عنوان یکی از کاندیداهای اصلی جایزه نوبل ادبیات معرفی شدهاست. او چندی پیش در مراسم اهدای جایزه ادبیات گفت: «38 سال است که اسرائیل و نظامیانش سرزمینهای فلسطین را اشغال کردهاند. حضور اسرائیل در این منطقه نمیتواند باعث شود تا فلسطینیان از حق خود چشمپوشی کنند.»
پس از او، آسیا جبار – شاعر الجزایریالاصل مقیم فرانسه – از شانس «1 به 6» و لوئیس گویتیسولو – نویسنده اسپانیایی – از شانس «1 به 7» برخوردارند. براساس این خبر، از دیگر چهرههای سرشناسی که احتمال میرود به این جایزه دست یابند، به فیلیپ راث و جویس کرول اوتس از آمریکا (1 به 8) و آدونیس – شاعر معروف اهل سوریه – (1 به 9) میتوان اشارهکرد. آنتونی تابوکی و کلودیو ماگریس از ایتالیا بههمراه هاروکی موراکامی ژاپنی و توماس پینچون آمریکایی نیز در فهرست 10 کاندیدای اول دریافت نوبل ادبیات 2009 قرار گرفتهاند. آلیس مونرو و مارگارت آتوود – دو نویسنده سرشناس کانادایی – خوان مارسه از اسپانیا و جیمز نگوگی از کنیا هم در این فهرست دیده میشوند.
امسال هم همان نامهای همیشگی به عنوان خوشاقبالترینها مطرح است اما در چندسال اخیر آکادمی ادبیات نوبل ثابتکرده که استعداد عجیبی در شگفتزدهکردن مخاطبان این جایزه دارد! کاکوتانی میگوید:«جایزه نوبل به نویسندگانی در یک دهه اخیر اهدا شده که نمیتوانند از این جایزه آن طور که باید استفاده کنند و خیلی زود دوباره فراموش میشوند،نویسندههایی که یکی، دو روز در صدر خبرها قرار میگیرند و بعد دوباره هر چند 10 سال یک بار این جایزه را به رخ میکشند،در واقع میتوان گفت ژوزه ساراماگو آخرین نویسندهای است که این جایزه بحق به او اهدا شد البته این را هم با اغماض میتوان گفت. از وی.اس.ناپیپل گرفته تا دوریس لسینگ پیر که دیگر نیازی به نوبل گرفتن نداشت،تا امره کرتش منزوی،یا حتی لکلزیو نویسنده فرانسوی که عده قلیلی در فرانسه او را میستایند، یا الفرید یلینگی که با دریافت جایزه نوبل ادبی دود شد و به هوا رفت، همگی نشان از کجسلیقگی این آکادمی در سالهای اخیر دارد.»
در واقع بسیاری از نویسندگانی که پس از دهه 90 موفق به دریافت این جایزه شدهاند، آنچنان دنیای ادبیات را راضی نکردهاند جز مواردی همچون اهدای نوبل به تونی موریسون اولین نویسنده سیاهپوست آمریکایی در سال 93، اهدای نوبل به نادین گوردیمر نماد مبارزه با نژادپرستی در ادبیات، اورهان پاموک مردی از آسیا که با ملیگرایی بیاساس چشمش را روی حقیقتهای کشورش نبسته بود و به گفته منتقدان با کمی اغماض اهدای این جایزه به گونترگراس و کنزو بورو ائه ژاپنی.
هر چند نامزدهای این جایزه از سوی پروفسورهای ادبیات در دانشگاههای معتبر جهانی،اعلام نامزدی از طرف اعضای آکادمی سوئد یا اعضای آکادمیهای ادبی کشورهای دیگر،معرفی از طرف برندگان سابق جایزه نوبل و معرفی از طرف کانون نویسندگان کشورها انجام میشود، اما در چند سال اخیر همچنان آمریکاییها مهجورترین نویسندگان برای کسب این جایزه هستند، از سوی دیگر ماریو بارگاس یوسا و کارلوس فوئنتس نویسندگان لاتینتبار هم بارها به عنوان نامزد به این جایزه معرفی شدهاند، اما اعضای آکادمی به نظر روی خوشی به آنها نشان نمیدهند.
مقدار پولی که به هر برنده میدهند 10 میلیون کرون سوئد است که میشود ۱۴۵۰میلیون تومان یعنی یک میلیون و 300 هزار دلار و این رقم در مقایسه با دیگر جوایز ادبی در کنار اعتبار معنوی ارزش مالی بسیاری هم دارد،زیرا پولی که به برنده جایزه پولیتزر میدهند یک دهم این مقدار و جایزه برنده کنکورد و بوکر نیز یک نهم این مقدار است.
منبع: تهران امروز
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»