آنچه در این بخش میآید انتخابی از رادیو کوچه در بین رسانهها است.
در حاشیه جلسه هیت دولت
منبع: آفتاب
محمود احمدینژاد تاکید کرد: همه باید کمک کنند فضای لطیف آزادی اندیشه در ایران هر چه بیشتر گسترش و تعمیق یابد. اگر انتقادی هم از سخنان آقای مشایی و یا دیگران وجود دارد، میتوانند وی را دعوت کنند و در فضای گفتوگو و حتا مناظره مباحث او را مورد نقد قرار دهند.
محمود احمدینژاد در حاشیه جلسه هیت دولت در جمع خبرنگاران در پاسخ به سوالی در مورد سخنان رییس دفتر رییس جمهوری درباره مکتب ایرانی و انتقاداتی که به این سخنان صورت گرفته است، اظهار داشت: «اینکه اظهارنظر کسی بلافاصله به خطکشیهای سیاسی و به محل دعوا و تنش تبدیل شود، مناسب نیست. در نظام جمهوری اسلامی باید همه بتوانند نظرات خود را آزادانه بیان کنند و اگر انتقادی هست آنرا مطرح و به گفتوگو بگذارند.
احمدینژاد گفت: «دولت فضای آزاد گفتوگو و انتقاد را کاملن گشوده است، حتا به مطالبی که نسبت به دولت از حوزه نقد نیز خارج میشود اعتراض و مخالفتی نمیکند. دولت از اینکه در جامعه فضای نقد و انتقاد گسترش پیدا کند، بسیار استقبال میکند و معتقدیم هیچکس نباید در این زمینه محدودیتی داشته باشد و نباید بهگونهای انتقاد و اعتراض شود که عدهای از اظهارنظر خودداری کنند، همه باید کمک کنند نظرات موافق و مخالف در فضای آزاد، بیان شود.»
وی یادآور شد: «حساسیتی که روی آقای مشایی وجود دارد عادی نیست و غیرعادی است، زیرا هر چقدر هم توضیح میدهد آنرا قبول نمیکنند و صرفن برداشت اولیه خود را بهعنوان مخالفت مطرح میسازند و این روش خوبی، برای مدیریت فضای اندیشه در کشور نیست.»
احمدینژاد با بیان اینکه ایران آزادترین نظام سیاسی را در دنیا دارد، خاطرنشان کرد: «آقای مشایی رییس دفتر رییسجمهور هستند و به ایشان اعتماد کامل دارم و آن را فردی مومن به اصول نظام جمهوری اسلامی ایران ارزشهای و آرمان انقلاب و ملت بزرگ ایران و در خط ولایت میشناسم.»
احمدینژاد افزود: «در مقابل اظهارات ایشان بقیه هم میتوانند عالمانه انتقادات و نظرات خود را مطرح کنند. مباحث وی روشن است و حقیقت این است که ایران کانون اسلام ناب محمدی است و بالاترین نقش را در تاریخ و تمدن اسلام داشته است، بیان چنین مطالبی به هیچ عنوان به معنای ملیگرایی نیست بلکه تشکر از خداوند متعال بهخاطر این نعمت بزرگ و تذکر و یادآوری است.»
ایران یک مکتب است، به مشایی اعتماد کامل دارم
وی گفت: «تعریف از نقش تاریخی ملت ایران این است که در حقیقت مسوولیت سنگین ملت ایران را در دوره کنونی نشان میدهد، اگر ملتی از ظرفیتهای بالاتری برخوردار است به این معنا است که مسوولیت سنگینی نیز بر دوش دارد.»
احمدینژاد تصریح کرد: «باید بین نظریات فکری و اندیشهای با مباحث سخیف باندی و گروهی تفکیک قایل شد.»
احمدینژاد خاطر نشان کرد: «ایران در تمدن و پذیرش اسلام نقش تاریخی داشته است. بالاترین تعابیر را در مورد نقش ایرانیان در تاریخ قبل از اسلام، شهید مطهری و بزرگانی مانند ایشان داشتهاند، منتها عدهای نسبت به تاریخ قبل از اسلام حساسیت دارند البته بحث برخی حکومتهای قبل از اسلام با ملت ایران جداست. ملت ایران همواره در طول تاریخ مانند رودخانهای جاری و زلال در حرکت بوده است و دارای برجستگیهای متعالی بوده است.»
احمدینژاد افزود: «سخن مشایی این است که ملت ایران ملتی با فرهنگ است، منتها عدهای آن را قبول ندارند و اصرار دارند که ملت ایران در دوره قبل از اسلام ملتی بیفرهنگ بوده است؛ اینگونه سخنان بدون تردید به نفع ایران نیست. امروز همه ملتها ملت ایران را ملتی بافرهنگ میشناسند البته برخی حکومتها فاسد و ظالم نیز در ایران حاکم بودند، اما به هیچ عنوان آنها نماد یک ملت نیستند.»
وی با تاکید بر گسترش فضای سالم نقد و اظهارنظر آزادانه در جامعه گفت: «باید بین نظریات فکری و اندیشهای با سخنان سخیف و باندبازی تفکیک قایل شد.»
احمدینژاد گفت: «خواهش میکنم اجازه بدهند که نظریات فکری و اندیشهای در فضایی آزاد و دوستانه مطرح شود و اگر عدهای انتقادی دارند ابتدا اصل مطالب مورد نقد را مطالعه کرده و بعدن انتقاد و مخالفت خود را بیان کنند.»
وی گفت: «مواضع و سخنان دولت کاملن روشن است. دولت ملت ایران را مومن، برجسته و اثرگذار در فرهنگ و تمدن جهانی و ملتی یگانهپرست میشناسد. ملت ایران هیچگاه بتپرست نبودند و چون از جایگاه بالایی برخوردار بودند اسلام را با آغوش باز پذیرفتند و بالاترین خدمات را نسبت به اسلام ارایه دادند.»
وی با تاکید بر اینکه اسلام و ایران با هم عجین بوده و تفکیکناپذیر هستند، تصریح کرد: «البته مستکبران تلاش دارند اسلام را در چهره گروههای تروریستی معرفی کنند و اصرار ما این است که تصویر حقیقی از اسلام در ایران متجلی است که باید آن را به بشریت نمایان کرد. اینکه از ایران به عنوان امالقرای جهان اسلام یاد میشود بدین معناست که ایران پایگاه اصلی اسلام است، اینگونه سخنان بههیچ عنوان، به معنای ملیگرایی نیست کسانی که عنوان ملیگرایی را بر خود گذاشتند به نام ایران در پشت جبهه با دشمنان ملت ایران همکاری و همدستی میکردند.»
وی گفت: «ملیگراهای واقعی در ایران مومنان خداپرست و مجاهدی هستند که سرزمین ایران را در خدمت اسلام میشناسند.»
احمدینژاد خاطرنشان کرد دولت فضای آزاد گفتو گو و انتقاد را کاملن گشوده است، حتا به مطالبی که نسبت به دولت از حوزه نقد نیز خارج میشود اعتراض و مخالفتی نمیکند
احمدینژاد با تاکید بر اینکه مباحث نظری نباید به مسئله اصلی کشور و جبههبندیهای گروهی و سیاسی تبدیل شود و این دور از اخلاق اسلامی است چنین به نظر میرسد که عدهای آماده و منتظر فرصت و بهانهای هستند که دولت را مورد حمله و هجمه قرار دهند.
وی با تاکید بر اینکه ایران یک مکتب و فرهنگ متعالی و فراتر از جغرافیا و نژاد است، اظهار داشت: «امروز بشریت ایران را پرچمدار ایجاد تمدن بشری میشناسند و با پیشرفت ایران همه ملتها خوشحال میشوند امروز ایران دارای نقش تاریخی و مکتبی است.»
احمدینژاد افزود: «هر کدام از اعضای دولت نقش تاریخی ملت ایران را به زبانی بیان میکند و این در حقیقت تقدیر از اسلام، ایران و مجاهدت ملت ایران است و نباید بیجهت به مناقشات سیاسی تبدیل شود و ذهن عدهای را آلوده سازد.»
وی با تاکید بر اینکه دولت نهم و دهم دینیترین دولت بعد از انقلاب است، اظهار داشت: «این دولت بالاترین فداکاری را برای اسلام نابی که در سرزمین ایران منتشر میشود، بهکار میگیرد. بالاترین ادبیات دینی در همه مجامع داخلی و خارجی از سوی این دولت استفاده شده است و همواره روی آرمانها و ارزشهای اسلامی و اخلاقی ملت ایران نه نژاد ایرانی پافشاری کرده است.»
احمدینژاد گفت: «ایران کانون اندیشه و آرمان الهی است و در دوام اندیشه الهی نقش اول را داشته است و این مسوولیتهای سنگینی را بهدنبال دارد و نمیتوان از عدالت، یگانهپرستی و عشق و محبت دوری کرد خداوند این ظرفیت عظیم را به ملت ایران داده تا ماموریتهای تاریخی خود را انجام دهد.»
وی خاطرنشان کرد: «همه باید کمک کنند فضای لطیف آزادی اندیشه در ایران هر چه بیشتر گسترش و تعمیق یابد. اگر انتقادی هم از سخنان آقای مشایی و یا دیگران وجود دارد، میتوانند وی را دعوت کنند و در فضای گفتوگو و حتا مناظره مباحث او را مورد نقد قرار دهند.»
احمدینژاد تصریح کرد: «متاسفانه عدهای بهدنبال آن هستند که هر چیزی را به موضوع دعوا و تنش تبدیل کنند و در چنین فضایی دشمنان و تحریم غیرقانونی آنان به مسایل دست دوم و دست چندم تبدیل میشود در حالی که توطئه دشمنان تمام نشده است و امروز مسوولیت اول ما ساختن ایران و ایستادن در برابر زورگویی است.»
وی گفت: «عدهای به دنبال آن هستند که به هر بهانهای در صفوف ملت ایران شکاف و جدایی ایجاد کنند و این در حالی است که صفوف ملت ایران به هم پیوسته بوده و ناگسستنی است. اینان کسانی که در برابر ملت ایران ایستاده و باید طرد شوند را کنار گذاشته و با در دست گرفتن یک کلمه به دولت در حد کافر بودن، تهمت میزنند.»
احمدینژاد یادآور شد: «مباحث نظری باید در فضای گفتوگو و به منظور کشف حقیقت و نه محکوم کردن یکدیگر مورد نقد قرار دهند.»
وی با بیان اینکه تصویر حقیقی اسلام در ایران متجلی شده است، گفت: «ایران امروز یک مکتب و فرهنگ است و بسیاری در دنیا ایران را پرچمدار ایجاد تمدن آینده بشر میدانند.»
احمدینژاد افزود: «برخی دنبال این هستند که موضوع دشمنان کشور، توطئه آمریکا، تحریمهای غیرقانونی و همراهی برخی با آنان را به موضوع دست دوم و سوم کشور تبدیل کنند.»
وی گفت: «این درست نیست که کسانی را که باید طرد شوند و علیه ملت ایران قیام کردند، کنار بگذارند و دنبال بهانه باشند و یک کلمه را پیدا کنند و تا جایی پیش بروند که بگویند دولت کافر است.»
احمدینژاد همچنین در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه عدهای میگویند جایگاه آقای مشایی جایگاه اجرایی است و نباید به مسایل نظری بپردازد، افزود: «اجرا بدون تئوری معنا ندارد و دولت ادبیات و مبانی فکری خاص خود را دارد که باید آنها را مطرح کند.»
احمدینژاد با بیان اینکه مدیران جامعه باید عالمترین افراد و صاحبنظر باشند، گفت: «در جلسهای که موضوع آن اندیشه است باید بحث نظری و تئوری صورت گیرد.»
……………………………………………………………………………………………………………………………..
جوابیه علی مطهری به محمود احمدینژاد
منبع: جهان نیوز
نامه سرگشاده علی مطهری به رییسجمهوری
علی مطهری با ارسال نامهای سرگشاده از اظهارات رییسجمهوری در مورد مکتب ایرانی انتقاد کرد.
متن این نامه بدین شرح است:
جناب آقای دکتر احمدینژاد
رییسجمهوری محترم
با اهدا سلام، سخنان جنابعالی در مصاحبه زنده با شبکه خبر سیما در روز جمعه 26/6/89 در واقع تبیین دوباره تز مکتب ایران بهجای مکتب اسلام بود و حاکی از آن است که اجرای این تز یک برنامه طراحی شده از سوی آقای مشایی و جنابعالی برای جمهوری اسلامی است. برخی برنامههای روزهای اخیر مانند چفیه انداختن به گردن کوروش نمادین، نیز این ظن قوی را تقویت میکند. بدیهی است که سخن گفتن از ایران باستان و شخصیتهای آن دوره مانند کوروش در ذات خود اشکالی ندارد، اما در جایی و فرصتی مانند مجمع عمومی سازمان ملل، سخن راندن از تمدن ایران باستان بهجای تمدن اسلامی و تبیین منشور حقوق بشر کوروش بهجای حقوق بشر مورد نظر اسلام، آنهم توسط مقام اول اجرایی نظام جمهوری اسلامی که منادی احیای تمدن بزرگ اسلامی است، گذشته از کج سلیقگی، حاکی از یک تز و پروژه در زمینه سیاست خارجی و داخلی است که البته آثار منفی زیادی از نظر صدور انقلاب اسلامی و نیز سرخوردگی اقشار متدین و حامی اصلی انقلاب که فرزندان خود را جز برای اسلام و تحقق آرمانهای اسلامی فدا نکردند خواهد داشت.
بدیهی است که در منشور کوروش نقاط مثبت نیز وجود دارد، اما اولن موحد بودن کوروش مورد تردید است و به هر حال وی متدین به دین رسمی زمان خود نبوده است. ثانین رفتار وی با مردم بابل با سیره انبیا سازگار نبوده است. کوروش پس از فتح بابل، مردم بتپرست را بهنام آزادی عقیده در بتپرستی خود آزاد گذاشت و این یعنی آزادی عقیده به سبک غربی، در حالیکه ابراهیمخلیل علیهالسلام در زمانی که مردم از شهر خارج شده بودند وارد بتخانه شد و همه بتها را شکست مگر بت بزرگ، و تبر را به گردن او انداخت و وقتی مردم از او سوال کردند گفت کار بت بزرگ است و باعث شد که مردم به فطرت الهی خود باز گردند، دست از بتپرستی برداشته به توحید باز گردند و پیامبر اسلام صلیاله علیه و آله نیز پس از فتح مکه اولین کاری که انجام داد این بود که وارد کعبه شد و همه بتها را به دست علی علیهالسلام شکست. در واقع ابراهیمخلیل و پیامبر اسلام زنجیر عقاید خرافی را از دست و پای مردم زمان خود باز کردند و آنها را آزاد کردند چون قصد استعمار آنها را نداشتند، اما کوروش مردم بابل را همچنان در زنجیر خرافات باقی گذاشت همچنان که ملکه انگلستان نیز در دوره استعمار هند وقتی وارد بتخانههای آن سرزمین میشد بهنام آزادی عقیده بیش از خود هندیها به بتها احترام میگذارد، زیرا او بهتر از هرکس دیگر میدانست که اگر این زنجیرها از دست و پای مردم هند باز شود دیگر او نمیتواند این ملت را استعمار و منابع ثروت او را غارت کند.
کوروش پس از فتح بابل، مردم بتپرست را بهنام آزادی عقیده در بتپرستی خود آزاد گذاشت و این یعنی آزادی عقیده به سبک غربی، در حالیکه ابراهیمخلیل علیهالسلام در زمانی که مردم از شهر خارج شده بودند وارد بتخانه شد و همه بتها را شکست مگر بت بزرگ، و تبر را به گردن او انداخت و وقتی مردم از او سوال کردند گفت کار بت بزرگ است و باعث شد که مردم به فطرت الهی خود باز گردند، دست از بتپرستی برداشته به توحید باز گردند
در اینجا توجه جنابعالی را به سخن شهید آیتاله مطهری در کتاب آینده انقلاب اسلامی ایران جلب میکنم. گویی ایشان اینگونه انحرافات را پیشبینی میکردند. ایشان در بحث آزادی عقیده و آزادی تفکر و فرق میان این دو میفرمایند: «عدهی میگویند ببینید ما چه ملتی هستیم ما در دو هزار و پانصد سال پیش اعلامیه حقوق بشر را امضا کردیم. کوروش وقتی وارد بابِل شد، با این که خودش بتپرست نبود و تابع مثلن دین زردشت بود، معذالک گفت تمام معابد بتپرستی که در اینجا هست محترم است. پس ما ملتی هستیم طرفدار آزادی عقیده. این بزرگترین اشتباه است. از نظر سیاسی هرچه میخواهید تمجید کنید، زیرا اگر کسی بخواهد ملتی را به زنجیر بکشد باید تکیهگاه اعتقادی او را هم محترم بشمارد، اما از نظر انسانی این کار صددرصد خلاف است.»
اما سوال من از جناب رییسجمهوری این است که آیا اصرار شما بر مطرح کردن مکتب ایران به جای مکتب اسلام به همان دلیلی نیست که آقای مشایی افاضه فرمودند که امروز در دنیا از مکتب اسلام نباید سخن گفت، زیرا از اسلام برداشتهای مختلف وجود دارد، بلکه باید از مکتب ایران سخن گفت.
اینجانب برادرانه و مشفقانه به جنابعالی نصیحت میکنم که برخی مواضع شما که با اساس اسلام سروکار دارد مانند آنچه در مسئله عفاف و حجاب اتفاق افتاد و آنچه در موضوع مکتب ایران رخ میدهد و به رغم مخالفت علمای بزرگ بر آنها اصرار میورزید، جایگاه شما را در میان توده مردم و اقشار متدین تنزل خواهد داد و تا حدودی تنزل داده است. رای مردم به شما رای به اسلام و حمایت از رهبری است، اگر بر این گونه مواضع خود پافشاری کنید به زودی پایگاه مردمی خود را از دست خواهید داد و به اقشار سهلانگار نسبت به دین نیز نمیتوان تکیه کرد.
……………………………………………………………………………………………………………………..
بیانیه مطبوعاتی کمیته بینالمللی حمایت از حقوق درویشان و دانشجویان ایران در واکنش به نامه سرگشاده علی مطهری به احمدینژاد:
منبع : اختصاصی اینسایدآفایران
بیانیه مطبوعاتی؛ اخیرن آقای علی مطهری، نماینده محترم مجلس نامهای سرگشاده به آقای محمود احمدینژاد نوشته است؛ که متاسفانه در آن اشتباهات تاریخی فاحشی به چشم میخورد. «کمیته بینالمللی حمایت از حقوق درویشان و دانشجویان ایران» در واکنش به تحریف حقایق تاریخی از سوی مسوولان بهطور اعم و بالاخص نامه سرگشاده علی مطهری به احمدینژاد؛ با انتشار بیانیهای مطبوعاتی واکنش نشان داده است.
متن کامل بیانیه «کمیته بینالمللی حمایت از حقوق درویشان و دانشجویان ایران» به گزارش «اینساید آف ایران» خطاب به علی مطهری به شرح زیر است:
آقای علی مطهری، نماینده مجلس
در نامه سرگشادهای که برای آقای احمدینژاد نگاشتهاید، متذکر مواردی شدهاید که نشان میدهد ،جنابعالی هم مانند بسیاری دیگر، روش رسولاکرم صلیاله علیه و آله و سلم را درست تفسیر نمیکنید.
اولن: پیغمبر اکرم (ص) خانه خدا را از بتها تخلیه فرمود، نه بتخانه را از بتها. یعنی کعبه «بیتاله» بود، نه بتکده؛ و مردم زمان جاهلی برای شفاعت نزد اله که به تعبیر آنان ربالبیت» یعنی صاحبخانه کعبه بود، مجسمههایی از گِل و سنگ و چوب میتراشیدند و به عنوان نماینده قوم و قبیله خود(فِتیش) – که در کوچ دائمی بود – در درون کعبه در میان مکه و بطحاء میگذاشتند تا به تصور خودشان ارتباطشان با خدای کعبه یعنی «اله» یا همان «ربالبیت» حفظ شود. بعدها این بتها که «شفعاء عنداله» تلقی میشدند تبدیل به «شرکا اله» شدند و «بیت اله» که خانه توحید بود تبدیل به «بیتالاصنام الجاهلیه» یا خانه بتها شد. به این دلیل روز فتح مسالمتآمیز مکه، «یومالکسر الاصنام الجاهلیه» گردید، و پیغمبر اکرم (ص) به دست حضرت علی علیهالسلام آنها را امر به کسر فرمود تا «خانه خدا» از حضور اصنام پاک شود و آثار این خرافه پوچ زدوده گردد.
در راه تصفیه حسابهای جناحی با رقبای سیاسی خود، از اسلام و از تفسیر قرآن به رای مایه نگذارید
این قضیه با احترام کورش به مردمی که در بابِل به معابد خود میرفتند تا مراسم آیینی خودشان را به انجام رسانند تفاوت داشت، اگر کوروش قدم به معبدی میگذاشت که در آن گروهی بهمنظور برپایی مراسم آیینی خود (نظیر بودیان) مجسمهای (از بودا ) را برای تمرکز و مراقبه مینهادند ، وی هرگز امر به تخریب آن مجسمه و مکان نمیکرد و به عقاید و باور آنها و معابد و مراکز عبادیشان احترام میگذاشت از سوی دیگر وی هرگز اجازه نداد که در هیچ نقطهای «خانه خدا» تبدیل به بتخانه شود.
ثانین: روش کورش پس از فتح بابل آن بود که قوم یهود را که به دست ستمپیشهگان آن دوران به اسارت و بردگی کشیده شده بودند به بیتالمقدس بازگرداند و امر به بازسازی هیکل و عبادتگاه بزرگ ویران شده آنان داد و برای همیشه بردگی را الغا فرمود.
ثالثن: این روش کورش که با پیروان ادیان گوناگون با مدارا رفتار میکرد – که به تعبیر سرکار عالی و پدرتان روش غربی یا غربپسند قلمداد میشود – مذموم و زشت نیست. بروید و تاریخ صدر اسلام را بخوانید و ببینید که پیغمبر اکرم صلیاله علیه و آله و سلم نیز مدت دهسال در مدینه در کنار قبایل یهودی زندگی میکردند و هرگز آنان را به ترک دین و اعتقاد فرا نخواندند، و آنان را تهدید به تخریب معابدشان نفرمودند و آنان را مکلف به قبول تحمیلی و اجبارانه شریعت آسمانی خویش نفرمودند و تا آنان رو به سوی ستیز و نزاع نیاوردند با آنان منازعه نکردند. در هیچ قسمت از فرمایشات ایشان نیز نقل نشده که مسیحیان و یهودیان، صابییان و مجوسان یعنی زرتشتیان را باید به اجبار و اکراه وادار به ترک دین و آیین و قبول شریعت محمدی نمود. بلکه با همه پیروان ادیان آسمانی دیگر دعوت به پرستش خدای یگانه و اتحاد دینی برپایه مدارا و تساهل فرمودند که این شیوه قرآن مجید و انبیا سلف نیز بوده است. بههرحال، این امر نشاندهنده نحوه مدارا و تساهل «اسلامی» است، حتا اگر پسند غربیان باشد یا سیرت کورش نیز بهشمار رود.
رابعن: اینکه بهنام اسلام سر مردم را درون توالتها فرو ببرند و به کره و عنف، از آنان اقرار و اعتراف علیه خودشان بگیرند و حکم محاربه صادر کرده و امر به بریدن دست و پا و حلقآویز کردن مخالفان و سرکوب وسیع آزادیخواهان، دانشجویان و فرهیختگان جامعه کنند، بهطور مسلم سیره جباران و ستمپیشهگان تاریخ بوده است، و ابزارسازی از دین و حکومتیکردن دین، امری بدیع نیست؛ بلکه در تمام طول تاریخ پرفراز و نشیب بشری یکی از بهترین روشهای سرکوبگران برای تحمیق، استحمار و استضعاف مردم بهمنظور ابزارسازی دینی بهشمار رفته است.
در پایان به شما توصیه میشود که : «در راه تصفیه حسابهای جناحی با رقبای سیاسی خود، از اسلام و از تفسیر قرآن به رای مایه نگذارید.»
تورنتو – برلین – واشنگتن
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»
محمد رضا مهدی
باسلام
دوست عزیزتاریخی که پس از ۲۸۰ سال نوشته شده قابل استناد است؟
تنها دیدگاه جهانی برای آینده اسلام است. دین, صلح و دوستی. ولی سوال اینست کدام اسلام؟
اسلام خدائی (جهان وطنی) یا اسلام عربی (قومی گرائی و ملی گرائی)
سوره ال عمران آیه ۱۹ دین نزد خدا اسلام است…
سوره ال عمران آیه ۸۵ کسی که جز اسلام را بعنوان دین بپذیرد از او پذیرفته نمی شود.
پس می بینیم دین نزد تمام پیام آوران اسلام بوده و حضرت محمد(ص) اولین عربی است که به اسلام ایمان می آورد. انعام آیه ۱۴ و ۱۶۳ الزمر آیه ۱۱-۱۲
در رابطه با اسلام
کلمه اسلام از شهر اورشلیم گرفته شده (Urshalem). در زمان حضرت ابراهیم سفر پیدایش باب ۱۴ آیه ۱۸ملک صدیق و ملک سالیم نان و شراب بیرون آورد و او کاهن خدای تعالی بود.
سور انعام ۱۲۷-
آنانراست خانه سلام (دارالسلام )نزد پرورگار خویش و اوست دوست ایشان بدانچه
بودند میکردند.
یونس۲۵
۲۵- و خدا میخواند به سوی خانه سلام ( اورشلیم) و هدایت کند هرکه را خواهد به سوی راهی راست.
کلمه اسلام در زبان عبری به معنی صلح (Peace) می باشد و آن تائید می شود با عبرائیان باب ۷ آیه ۲
همانطور که می بینیم در زمان حضرت ابراهیم Urshalem در زمان حضرت عیسی Jerusalem در زمان حضرت محمد(ص) Mosalem و هر سه در کلمه سلام مشترک می باشند.
پس همانطور که می بینیم یهودیت و مسیحیت و محمدی شاخه ای از اسلام است.
سوره حج آیه ۷۸
خداوند برای شما در دین بیچارگی قرار نداده است این آئین پدر شما ا براهیم است او شما را مسلمان نامیده است تا قبل از آن که این شریعت (منظور حضرت محمد) آمده باشد.
اورشلیم یا بیت المقدس
کنعانیها اولین گروه موحد در این منطقه بودند اند که در این سرزمین میزیسته اند و آنرا (اورسالم) نامیدند.اورسالم نامی ترکیبی از دو واژهی «اور» و «سالم» است.
«اور» کلمه ای سومری به معنای شهر است و در زبان عبری نیز اور را آتش،روشنایی و مقدس ترجمه کردهاند. این واژه را در کلماتی چون اورمیه (آب مقدس)، اورمزد (روشنمقدس) نیز میتوانیم مشاهده بکنیم. «سالم»نیز به مفهوم صلح،سلامتی و آرامش ذکر شده. ترکیب این دو واژه اورسالم را نتیجه میدهد که به معنای شهر سلامتی و صلح و آرامش است.
اورسالم نزد یهود به “یروشالایم” (יְרוּשָׁלַיִם) و فراعنه به “اوشامام” و یونان و روم به “هیروسولیما” و نزد غرب به “جروسالم”(Jerusalem) * (Holy land) شهرت یافت. مسلمین و اعراب آن را بیت المقدس (شهر قدس) نامیدند که همان ترجمهی اورسالم (مدینه السلام) است. این شهر در طول تاریخ نامهای دیگری چون ارین ئیل، ایلیا، بیت همیقداش، ایلیاکاپیتولینا را نیز به خود دیده است که در حال حاضر استعمال نمیشود.
خلاصه ای از سایت http://www.salamtwo.com
با تشکر : م- مهدی