آنچه در این بخش میآید انتخابی از رادیو کوچه در بین رسانهها است.
پدر سیدضیا نبوی دانشجوی ستارهدار زندانی در گفتوگو با کمپین بینالمللی حقوق بشر در ایران در حالی از خوب بودن پسرش در زندان کاروان اهواز گفت که چند ساعت بعد از انجام این مصاحبه، برخی منابع خبر دادند سیدضیا به محض رسیدن به زندان کاروان اهواز به شدت مورد ضربوشتم قرار میگیرد و ۴۸ ساعت اول ورودش را نیز در بند انفرادی سپری کرده است. سیدعلیاکبر ضیا درباره آخرین ملاقات با پسرش گفت: «هفته گذشته (قبل از تبعید به زندان اهواز) پسرم را دیدم. از زمانیکه پسرم دستگیر شد فقط توانستم دوبار او را ببینم که هر دوبار نیز ملاقات کابینی بود. برای ملاقات حضوری تقاضا کردم اما بیپاسخ ماند.
ضیا به قول معروف پسر شجاع و با روحیهای است دیروز هم که زنگ زد حالش خوب بود و گفت نگرانم نباشید، مشکلی ندارم و احتمالن من را یکی، دو روز دیگر به بند عمومی میبرند و شاید وضعیتم بهتر شود اصولن او هر بار زنگ میزند با من و مادرش با خنده حرف میزند تا ما را دلداری بدهد
برای مرخصی هم وثیقه ۵۰۰ میلیونی میخواستند که اگر من ده سال دیگر هم کار کنم توان پرداخت چنین پولی را ندارم. من یک کشاورز فصلی هستم.» پدر این زندانی درباره اینکه آیا علت فرستادن ناگهانی فرزندش را به اهواز پرسوجو شده است، گفت : «اول میخواهم از خانم ستوده، وکیل پسرم که خانم فداکاری بود و برایش خیلی زحمت کشید و الان هم خودش در زندان است تشکر کنم. بعد هم شما فکر میکنید مگر کسی جواب ما را میدهد من گاهی وقتها ساعتها در دادگاه نشستهام، صبح رفتهام و ظهر با تهدید بیرونم کردند. هیچ جوابی از نامههای قبلیم نگرفتم جز اینکه عصای دستم به اهواز فرستاده شد. چه کسی جواب میدهد که برای چه پسرت را گرفتیم. الان با وکیلش آقای شریف میخواهیم اگر امکان داشته باشد برای تغییر مکان زندانش تلاش کنیم که نمیدانیم جواب بگیریم یا نه.»
او درباره اینکه آیا بعضی از فامیل ضیا در اشرف هستند، گفت :«سوال من این است که اگر فامیلی گرایش به سازمانی یا گروهی دارد ضیا باید مجازاتش را بکشد. تمام دوستان، هم دانشگاهیش و هم بندیهایش در این سالها شاهدند که شخص ضیا هیچ گرایشی به سازمان سیاسی نداشته است ضیا صرفن فعالیت دانشجوی داشته است و به خاطرش از تحصیل محروم شده بود.»
پدر سیدضیا نبوی، دانشجوی ستارهدار و محروم از تحصیل که چهار روز پیش از بند ۳۵۰ زندان اوین به زندان کاروان اهواز تبعید شد به کمپین بیناللملی حقوق بشر در ایران یک روز بعد از تبعید پسرش به اهواز گفت: «ضیا در تماس چند دقیقهای به من گفت حالش خوب است و نگران نباشیم، گفت احتمالن تا چند روز دیگر او را به بند عمومی منتقل میکنند و مشکل خاصی ندارد.»
پدر زندانی: فکر کردم بدون سروصدا کار درست میشود اما برعکس شد
سید ضیا نبوی، دانشجوی محروم از تحصیل دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل که شب ۲۵ خردادماه سال گذشته در منزل یکی از دوستانش دستگیر شد، در دادگاه بدوی به ریاست قاضی پیرعباسی به ۱۵ سال حبس محکوم شد که ۱۰ سال آن به تبعید در شهرستان ایذه بهدلیل همکاری با سازمان مجاهدین خلق اعلام گردید. اگرچه که بارها سیدضیا نبوی شدیدن ارتباط خود را با این سازمان رد کرد و گفت تنها دلیل دادگاه برای صدور چنین حکمی حضور چند تن از اعضای خانواده او در اشرف است.
ژینوس شریفی، وکیل این فعال دانشجویی نیز درباره حکم گفته است: « این حکم انتقامگیری از ضیا برای فعالیتهای او در شورای دفاع از حق تحصیل است. دادگاه یکی از دلایل همکاری ضیا با سازمان را مصاحبه با سایت خبرنامه امیرکبیر عنوان نموده است چرا که آنها مدعیاند خبرنامه از سوی سازمان مجاهدین خلق اداره میشود».
پدر ضیا نبوی که مدتی پس از دستگیری پسرش همراه با خانواده از مازندران به روستای در سمنان برای دوری از خبرها و حاشیههایش پناه بردند، به کمپین بیناللملی حقوق بشر در ایران گفت: «ضیا تنها پسرم است، عصای دستم، خیلی نگرانش هستیم. امیدوارم خدا به ما و او کمک کند و برش گرداند سر خانه و زندگیش. در ماههای گذشته به هرکجا فکر میکردم مراجعه کردم، به دفتر تمام مسوولان رفتم، به لاریجانی، دادستان تهران، دادگاه تجدید نظر همه نامه نوشتم که در حکم تجدید نظر شود اما هیچ کاری نتوانستم برایش انجام بدهم و آخرش نتیجهاش همین شد که شما دیدید، او را فرستادند زندان اهواز. تنها جاییکه دیدم حداقل نامهام را ضمیمه پرونده کردند دفتر لاریجانی بود. فکر میکردم اگر بی سروصدا و از راههای قانونی دنبال کار ضیا را بگیرم حتمن نتیجه میدهد اما برعکس شد. برای من خیلی سخت است که نتواستم برایش کاری کنم. من از هیچ کاری فروگذاری نکردم.»
ضیا نبوی که تا هفته پیش در بند ۳۵۰ اوین بود به دنبال تغییر محل تبعید از زندان ایذه به زندان کارون اهواز ناگهان به اهواز فرستاده شد
او درباره وضعیت روحی و جسمی ضیا نبوی در آخرین دیدارشان هم گفت: «ضیا به قول معروف پسر شجاع و با روحیهای است. دیروز هم که زنگ زد حالش خوب بود و گفت نگرانم نباشید، مشکلی ندارم و احتمالن من را یکی، دو روز دیگر به بند عمومی میبرند و شاید وضعیتم بهتر شود. اصولن او هر بار زنگ میزند با من و مادرش با خنده حرف میزند تا ما را دلداری بدهد.»
او ادامه میدهد: «ضیا اگر مشکلی داشت به ما نمیگفت. بعدها من از دوستانش شنیدم که او مدتی در بند انفرادی بوده است. خصوصیت ضیا اینطور است که من و مادرش را نگران نکند. او همیشه به من میگفت که حالش خوب است و من همیشه از دوستانش مشکلاتش را میشنیدم. حالا همین حکمی که برایش صادر شده گواه این است که بچهام چقدر گرفتارست.»
این پدر درباره انتظارش از سازمانهای فعال حقوق بشر و مسوولان کشوری گفت: «من ماهها تلاش کردم و به نتیجه نرسیدم. واقعن مشکل است تحملش. اگر عزیزانی میتوانند به آزادی این بچه کمک کنند یا حداقل کاری کنند که بفرستندش به زندانی نزدیکتر دریغ نکنند. مسوولان هرکمکی از دستشان برمیآید دریغ نکنند تا خانوادهها کمتر عذاب بکشند. آرزوی من آزادی همه بچهها و بچه خودم است. ضیا در دوران مدرسه شاگرد ممتاز بود و در دانشگاه هم همینطور.»
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»