Saturday, 18 July 2015
29 September 2023
اوراق زرین- برنامه‌ی سوم

«تاریخ سیستان … تاریخ کهن»

2010 October 02

رضا افتخاری / رادیو کوچه

در دو برنامه‌ی گذشته‌ی اوراق‌زرین به دو اثر ماندگار ادبیات فارسی‌، کتاب «سرگذشت حاجی‌بابای اصفهانی» و منظومه‌ی دل‌آویز «ویس و رامین» نگاهی داشتیم‌. امروز به کتاب ارزش‌مند «تاریخ سیستان» می‌پردازیم که از دیدگاه ادبی و یا  منبع تاریخی‌، از مهم‌ترین آثار به شمار است.

تاریخ سیستان از کتاب‌های کهن به زبان فارسی است که چندین نفر و احتمالن دو نفر در طی سده‌های پنجم تا هشتم هجری  آن را به نگارش درآورده‌اند. این کتاب جدا از ارزش تاریخی، از نظر زبان و ادبیات فارسی اهمیت بسیار زیادی دارد.

فایل صوتی را از اینجا بشنوید

 

فایل را از این جا دانلود کنید

تاریخ سیستان‌، تاریخ یک سرزمین است. نویسنده تاریخ را از زمان ساختنش به‌دست بانیان خودی تا خراب شدنش به‌دست مهاجمان بیگانه بیان کرده است .

کتاب با حمد خداوند آغاز می‌شود و مولف در چند صفحه نخست از برخی شخصیت‌های باستانی یاد می‌کند. با بنا‌کردن سیستان و پس از ذکر فضایل سیستان و نام‌های آن و طریقت مردم سرزمین آغاز می‌شود و به سرعت  به دوره اسلام می‌رسد.

کتاب بحث خود را با بررسی سیستان در اواخر حکومت ساسانیان ادامه می‌دهد  و سپس به شرح چگونگی فتح سیستان توسط مسلمانان می‌پردازد‌. در دوره خلفای راشدین مسایل مربوط به خراج سیستان و احوال زرتشتیان و تا حدودی مسیحیان در دوره امویان، ‌به تاکید‌،  در مورد حضور خوارج در سیستان و اقدامات امیران اموی در سیستان می‌پردازد.

داستان والیان خلفا را یک‌به‌یک بیان می‌کند و تا ایستادگی در مقابل آن‌ها و قد‌علم‌کردن سیستان‌، از  سرداران گمنام خوارج تا زمان یعقوب  و عمرو لیث و زدو‌خورد جانشینان آن دو مرد و روابط سیستان با خراسان سامانیان و والیان سطان‌محمود و سلطان‌مسعود غزنوی و سپس هجوم سرداران سلجوقی و خرابی سیستان ادامه می‌یابد.

از این کتاب تنها یک نسخه‌ی خطی به‌دست آمده است که تاریخ نوشتن نسخه، متعلق به سال 864 هجری قمری و تاریخ تالیف آن سال  725 است. این کتاب تالیف یک تن نیست، بلکه دو یا سه نفر یکی پس از دیگری آن را به نگارش درآورده‌اند.

مرحوم استاد محمدتقی بهار در این‌باره نوشته است: «مولف تاریخ سیستان، مولانا شمس‌الدین محمد موالی بوده که تا زمان تاج‌الدین ابولفضل  را به رشته تحریر کشیده و محمود‌بن یوسف اصفهانی، بار دیگر آن تاریخ را از سنه‌ی ۴۶۵ تا سنه‌ی ۷۲۵ هجری قمری به طریق اختصار به پایان برده است.»

در صورت کنونی‌‌، کتاب در دو بخش مجزا با سبک‌های متمایز نوشته شده‌است. بخش نخست کتاب که بخش اعظم آن نیز هست‌، سبکی بسیار کهن دارد و به‌ احتمال متعلق به قرن پنجم هجری قمری است.

قسمت دوم کتاب در قرن هشتم نوشته شده‌است و کسی شرح حوادث بعد را به‌طور مختصر ضمیمه آن کرده و بخش اول کتاب بیش از ده برابر بخش دوم آن است .

مهم‌ترین مطالب قسمت اول عبارت است از: توضیحاتی در‌باره‌ی عیاران و خوارج سیستان‌؛ نامه‌ی هارون‌الرشید به حمزه‌بن عبداله‌، از روسای خوارج در سیستان‌، و پاسخ او به هارون که از گزارش‌های ممتاز و منحصربه فرد این کتاب است‌؛ مولف مطالب جدیدی در‌باره‌ی تسلط ترکان بر سیستان دارد و شرح مفصلی در‌باره‌ی امیران صفاری و فتوحات آن‌ها ارایه می‌دهد‌. بر‌‌خلاف نوشته‌های مورخان دولت‌های رقیب مانند سامانیان و سلجوقیان و غزنویان ــ که به دشمنی با صفاریان پرداخته بودند ــ از آن‌ها به نیکی یاد می‌کند. قسمت دوم در‌باره‌ی رویدادهای سیستان پس از وفات ابوالفضل‌نصربن احمد است. از مطالب مهم این قسمت‌، شرح مولف در‌باره حمله قرامطه به سیستان است و بیش‌تر مطالب این قسمت در‌باره‌ی رکن‌الدین محمود‌، شاه نیم‌روز (سیستان)، و درگیری‌های او با امیران مغول است.

در این کتاب اطلاعات ارزش‌مند تاریخی‌ای وجود دارد که در کتاب‌های دیگر یافت نشده‌است، از آن  جمله:

‌اطلاعاتی پیرامون آغاز شعر فارسی و نخستین شاعران پارسی‌گوی که در دربار یعقوب لیث پدید آمدند و هم‌چنین نقل سرود آتش‌کده‌ی کرکوی که شاید یکی از قدیمی‌ترین سروده‌ها به زبان پارسی یا گویشی بسیار نزدیک به آن باشد.

تاریخ سیستان‌، تاریخ یک سرزمین است نویسنده تاریخ را از زمان ساختنش به‌دست بانیان خودی تا خراب شدنش به‌دست مهاجمان بیگانه بیان کرده است

هنوز نسخه‌ی دقیق و روشنی از این کتاب در دست‌رس نیست و نسخه‌ی کنونی را  استاد ملک‌الشعرای  بهار از روی نسخه‌ای مغلوط و ناتمام با رنج فراوان تصحیح کرده است.

نخستین‌بار این مجموعه در روزنامه ایران قدیم (از شماره‌ی ۴۷۴ تا ۵۶۴ مورخه ۱۲۹۹ تا ۱۳۰۲ قمری) چاپ شد و بعدها بر اثر گردش روزگار، اصل آن‌چه به‌صورت پاورقی چاپ شده بود، به‌دست بهار افتاد و او با همان نسخه‌ی منحصر‌به‌فرد به تصحیح آن پرداخت و برای چاپ در اختیار وزارت معارف ایران قرار داد.

نام تاریخ سیستان در حقیقت نامی است که در پاورقی روزنامه ایران قدیم در اواخر دوره‌ی قاجار به آن داده شده است و معلوم نیست که نام اصلی این کتاب چه بوده است.

محمدتقی بهار مقدمه‌ی ارزنده‌ای بر این کتاب نوشته است و ویژگی‌های نثری این کتاب کهن را بیان کرده است و واژه‌های کهن آن را به دست داده است.

قسمتی از کتاب در باب سرودن شعر پارسی در دربار صفاریان را می‌خوانیم .

پس شعرا،  او یعقوب لیث صفاری را شعر گفتندی، به تازی:

چون این شعر برخواندند او عالم نبود، درنیافت. محمد‌بن وصیف حاضر بود و دبیر رسایل او بود و ادب نیکو دانست و بدان روزگار نامه‌ی پارسی نبود. پس یعقوب گفت: چیزی که من درنیابم چرا باید گفت؟

محمد وصیف پس شعر پارسی گفتن گرفت و پیش ازو کسی نگفته بود که تا پارسیان بودند سخن ایشان به رود بازگفتندی، بر طریق خسروانی، و چون عجم برکنده شدند و عرب آمدند، شعر میان ایشان به تازی بود و همگنان را علم و معرفت شعر تازی بود و اندر عجم کسی برنیامد که او را بزرگی آن بود پیش از یعقوب که اندراو شعر گفتندی، مگر حمزه‌بن عبداله و او عالم بود و تازی دانست. شعرای او، تازی گفتند و سپاه او بیش‌تر همه از عرب بودند و تازیان بودند، چون یعقوب زنبیل و عمار خارجی را بکشت و بگرفت و سیستان و کرمان و فارس او را دادند، محمد‌بن وصیف این شعر بگفت:

ای امیری که امیران جهان، خاصه و عام

بنده و چاکر و مولای و سگبند و غلام

«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»

|

TAGS: , , , , , , , ,