سروش / رادیو کوچه
souroosh@radiokoocheh.com
سیزدهم مهرماه مصادف است با هشتمین سالروز درگذشت فریدون فروغی آهنگ ساز و نوازنده موسیقی پاپ ایرانی. او در ۹ بهمن ۱۳۲۹ در تهران زاده شد و پس از خلق آثار بسیاری در زمینه خوانندگی و نوازندگی سرانجام در سن 51 سالگی درگذشت.
فایل صوتی را از اینجا بشنوید
فریدون فروغی در محلهی سلسبیل تهران متولد شد، پدر او – فتح الله – کارمند ادارهی دخانیات بود، پدرش نیز در تنهایی خود به سرودن شعر و نواختن تار میپرداخت. او از مالکان بزرگ روستای نراق ـ مابین قم و کاشان ـ به شمار میآمد. فریدون تنها پسر خانواده بود و سه خواهر به نامهای پروانه، عفت و فروغ داشت که هم اکنون در قید حیات هستند.
او در سال ۱۳۳۵ و در شش سالگی، تحصیل را آغاز کرد و عاقبت درسال ۱۳۴۷ مدرک دیپلم علوم طبیعی را گرفت و پس از آن دیگر تحصیل را رها کرد. وی موسیقی را بدون داشتن استاد و با توجه به علاقهای که به موسیقی راک و به خصوص آثار ری چارلز داشت، با تمرین میآموخت.
درسن ۱۶ سالگی، با همراه ساختن گروهی نوازنده با خود، موسیقی را به صورت جدی شروع میکند و در مکانهای مختلف به اجرای ترانهها وآهنگهای غربی معروف در آن روزگار و به خصوص موسیقی بلوز میپردازد و تا سن ۱۸ سالگی فعالیت خود را به همین صورت ادامه میدهد. در این دوران است که پس از یک شکست عاشقانه، مدتی از موسیقی دست میکشد، اما پس از این مدت کوتاه کنارهگیری، درسال ۱۳۴۸ صاحب کاباره «کازابای شیراز »از فروغی و همراهانش برای اجرا در آن مکان دعوت میکند در اواخر دهه چهل، او به خوانندهی بلندآوازهی کلوپهای شبانه تهران قدیم و ستاره صحنه کافههای معروفی چون «مارکیز» و «کاکوله» بدل شد.
درسال ۱۳۵۰، «خسرو هریتاش»، کارگردان فیلم آدمک در تلاش برای پیدا کردن خوانندهای تازه نفس بود که فریدون فروغی، به او معرفی میگردد و با یک بار زمزمه کردن ترانهها، خسرو هریتاش متوجه میشود که شخصی را که به دنبالش بوده، یافتهاست. در نتیجه، دو ترانه به نامهای «آدمک» و «پروانهی من» را با موسیقی تورج شعبانخانی و اشعار لعبت والا، برای فیلم هریتاش اجرا میکند.
پس از اکران فیلم، صفحههای ۴۵ دور این دو ترانه، درصفحهفروشیهای معروفی چون «آل کوردوبس»، «پاپ»،«دیسکو»، «بتهوون»، و «پارس» عرضه میگردد. این دو ترانه گل میکند و بر سر زبانها میافتد و فریدون فروغی به شهرت میرسد. گرچه در آن زمان به او خرده میگرفتند که صدای فرهاد را تقلید میکند، اما همین باعث شد تا دیگر زیر سایه نام خواننده محبوبش ری چارلز قرار نگیرد.
بعدازگذشت مدتی فرشید رمزی – کارگردان نمایش تلویزیونی شش و هشت – با فریدون فروغی قرارداد میبندد و فروغی درسال ۱۳۵۱ بعداز پنج سال مشابهخوانی آثار ری چارلز را کنار میگذارد. این هم کاری باعث تولید آثاری چون «زندون دل» و «غم تنهایی» میگردد که اولی، فروغی را تبدیل به هنرمندی صاحب سبک میکند. «فتنهی چکمهپوش» ساختهی «همایون بهادران» دومین فیلم سینمایی بود که فروغی در سال ۱۳۵۱ برای تیتراژ آن ترانهای را به همین نام اجرا کرد. درهمین سال توسط یکی ازدوستانش با گلی فتورهچی آشنا میشود و با او ازدواج میکند.
درسال ۱۳۵۳، فروغی به علت عدم تفاهم با همسرش از وی جدا میشود. در همین سال ترانهی «همیشه غایب» را با شعری از شهیار قنبری، موسیقی «ویلیام خنو» و تنظیم واروژان اجرا میکند (این ترانه، پیشتر با شعری از ویلیام خنو و با نام ماهی خسته اجرا شده بود). او که رفته رفته، به هنرمند باتجربهای تبدیل میشد، اقدام به جمعآوری آثار خود مینماید و اولین آلبوم خود را با نام زندون دل به بازار عرضه میکند.
دومین آلبومش را با نام یاران درسال ۱۳۵۴ به بازار عرضه میکند و در همین سال به علت اجرای ترانهی سال قحطی از طرف دولت پهلوی به مدت دو سال از فعالیت منع میشود.
درسال ۱۳۵۶، پس ازاعلام فضای باز سیاسی توسط رژیم، فروغی بعد از دو سال ممنوعیت کاری، سومین آلبوم خود را با نام سال قحطی به بازار عرضه میکند. در بهمن ماه همین سال، پدرش در اثر بیماری ذاتالریه از دنیا میرود.
درسال ۱۳۵۷، با وخیم شدن اوضاع سیاسی ایران، فروغی اعتراض خود را به اوضاع کشور با انتشار آلبوم «بت شکن» اعلام میدارد و در همین سال ترانهای به نام «روسپی» را اجرا میکند که هرگز مجوز پخش نمیگیرد.
درسال ۱۳۵۸، بعدازانقلاب، فروغی درایران میماند و کنسرت اجرا میکند که ترانههای این کنسرت را در آلبوم فریدون فروغی در آغازی نو جای میدهد و دلیل نامگذاری آلبوم به این نام، وجود ترانههای ریتمیکی مانند حقه و شیاد است که در کارنامهی فروغی مانند آنها وجود نداشت.
بعداز انتشار این کاست، درسال ۱۳۵۹، فروغی ترانهی «یار دبستانی» را برای فیلم «از فریاد تا ترور» به کارگردانی منصور تهرانی اجرا میکند که در تیتراژ فیلم استفاده میشود. در حالی که هنوز هیچ منبع رسمیای برای فعالیت فروغی اعلام نشده بود، به تهرانی خبر میدهند که باید صدای فروغی را از تیتراژ فیلماش حذف کند. در نتیجه جمشید جم خواندن این ترانه را به عهده میگیرد. این ترانه بسیار مطرح و معروف میشود و حتی امروزه بهعنوان نمادی از مبارزه ارزشی خاطرهانگیز دارد. در همین زمان است که زمزمههایی در مورد ممنوعیت فعالیت فروغی شنیده میشود. او در همین سال ترانهی «کوچهی شهر دلم» را میخواند.
درسال ۱۳۶۰ چندترانهی خودرا همراه باچند ترانه از کوروش یغمایی درآلبومی با عنوان «سُلٰ» جای میدهد و طی سالهای ۶۰ و ۶۱، آهنگ چهار قسمتی «چرا نه؟» رامیسازد و اجرا میکند. در همین سالهاست که فعالیت نمودن او ممنوع میشود.
در سال ۱۳۶۵ سفر به دوبی، فروغی را تا پای پیوستن به هنرمندان دور از وطن پیش برد، اما پیشنهادهای تهیهکنندگان آن سوی آب او را به رفتن راضی نکرد.
در اسفندسال ۱۳۷۲ با سوسن معادلیان آشنا میشود و در خرداد ۱۳۷۳ باهم ازدواج میکنند. ازدواج، موجب تحولی مثبت در او میشود و دوباره فعالیت خود را از سر میگیرد؛ شعر میگوید، آهنگ میسازد و شروع به تدریس مینماید.
در اسفندماه سال ۱۳۷۷ موفق به برگزاری کنسرتی در تالار حافظ دانشگاه کیش میشود. پس از ۴ روز برگزاری کنسرت در کیش، به تهران میآید. علیرغم درخواستهایی که از شهرستانهای دیگر برای برگزاری کنسرت ارسال میشود، با برگزاری آن در شهرستانهای دیگر موافقت نمیشود و فروغی درتابستان ۷۸ و پاییز ۷۹ دوباره به کیش باز میگردد و به اجرای برنامه در هتل آنای کیش میپردازد.
در فروردین سال ۱۳۷۹ به پیشنهاد حمیدرضا آشتیانی پور (کارگردان) و به امید اخذ مجوز، «می تراود مهتاب» را با شعری از نیما یوشیج برای فیلم دختری به نام تندر میخواند اما شرایط تغییری نمیکند. هر چند ترانهی فروغی در انتهای فیلم در جشنواره فجر پخش میشود.
پیش از این هم کیومرث پوراحمد نمیتواند مجوز حضور او را بهعنوان بازیگر برای پروژه فیلم گل یخ (که داستان آن در باره زندگی یک خوانندهی محکوم به سکوت بود) بگیرد.
وی در روز جمعه، سیزدهم مهر ماه ۱۳۸۰ در منزلش در تهرانپارس درگذشت. او را در روستای قرقرک اشتهارد کرج و در آرامشی که سالها انتظارش را میکشید به خاک سپردند.
کیومرث پوراحمد در مورد مرگ او میگوید: «فریدون فروغی برای دومین بار میمیرد. نخستین بار وقتی مرد که نتوانست بخواند و دومین بار وقتی مرد که میخواست بخواند. فریدون را فراموشی و خاموشی کشت»
منابع:
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»
narciss
ممنون از این یادآوری و چه عنوان دلنشینی که هم به سایت کوچه برازنده است و هم به هوای کوچه دل ما